گروه جامعه: از صبح مشغول جمع کردن بوته و گون میشدیم و عصر هنگام و در نزدیکی غروب اقدام به روشن کردن و بر افروختن آنها میکردیم و همه دور تا دور آتش جمع میشدیم و محفلی گرم و صمیمی را به وجود میآوردیم. آجیل و تخمه و. . . داشتیم و در جیب لباسهامون میریختیم. بعدش میرفتیم یک چادر سیاه میانداختیم روی دوشمون و با یک یقلبی (ظرف غذای آلومینیومی) و یصورت ناشناس تو کوچهها میچرخیدیم و قاشق زنی میکردیم. بعد با شوق میوومدیم خونه و تحفه هامون رو میدیدیم. برای شام هم معمولا سبزی پلو ماهی داشتیم! اون موقعها مثل الان نبود.
اینها خلاصهای از صحبتهای یک مادر بزرگ شصت و هفت ساله است که دارد برایمان خاطرات جشنهای چهارشنبه سوری اش را زنده میکند و با حس شوربختی (تاسف) فراوان ، چهارشنبه سوری قدیما رو با چهارشنبهسوریهای دهه 60 به بعد مقایسه میکند. به صحبتهایشان که فکر میکنی بهشان حق میدهی که از اوضاع الان جشن چهارشنبه سوری دلگیر باشند. چهارشنبه سوریهای آنها بیخطر و همراه با شور و شادی و مهربانی بود اما چهارشنبه سوریهای ما رسما به میدان جنگ تبدیل شده و استرس وترس فراوانی را خصوصا به بزرگترها و کهنسالان وارد میکند.
سالی نیست که خسارتهای مالی و جانی فراوانی در شب چهارشنبه آخر سال نداشته باشیم. چه خانهها که بخاطر بیاحتیاطی روی هوا رفته و چه چشم هایی که بر اثر اصابت ترقه وترکشهای آن نابینا شدهاند. چهارشنبهسوری اما یکی از جشنهای کهن و ملی ایرانی است. جشنی که چند دههایست سبک و نوع برگزاری آن با اصالتش تفاوت زیادی دارد. چهارشنبهسوری از معدود جشنهای ایرانی است که همچنان برقرار است و برگزار میشود اما متاسفانه برگزاری و اجرای آن دیگر ایرانی نیست. در برگزاری همه جشنهای ملی و ایرانی حکمتهای فراوانی وجود داشته و صد البته این موضوع از جشن چهارشنبه آخر سال هم مستثنی نیست، اما چهارشنبه سوری که این سالها اجرا شده دیگر چهارشنبهسوری اصیل ایرانی نیست.
از چند هفته قبل از هفته پایانی سال و این جشن معروف و محبوب ، صدای تق و توق نارنجک وترقههای دست ساز که انواع و اقسام فراوان خود را دارد در کوچهها و خیابانهای شهر شنیده میشود. هرچه هم که به روز موعود نزدیکتر میشوی این سر و صداها بیشتر میشود. انگار اخطاری است که فرارسیدن شب آخرین چهارشنبه سال را نوید میدهد. بازار دستفروشها و کاسبان مواد محترقه هم این روزهای خیلی داغ است و تقریبا در هر کوی و برزن و مغازه میبینی که این مواد و وسائل بفروش میرسند. اما نبض این بازار در دستان کشور چین است، این کشور با ساخت ترقهها و لوازم آتش بازی رنگارنگ در انواع و اقسام و اندازههای مختلف توانسته ایران را مشتری نخست ساختههای خود کند.
لوازمی که اغلب بیخطر است و صرفا سر و صدا دارد اما مشتری و طرفدار خیلی زیادی دارد. شاید باورش سخت باشد اما قریب به پنجاه میلیارد تومان مواد آتش زا فقط در شب چهارشنبه سوری تهران دود میشود و به هوا میرود و از آن فقط آلودگی هوا میماند و چندین سانحه در داخل شهر و آلوده شده شهر که کار رفتگران شهرداری را سخت میکند. امسال متنهای مختلفی در مورد برگزاری جشن چهارشنبهسوری بصورت کاملا ایرانی آن در شبکههای اجتماعی در حال فوروارد شدن بود که به شهروندان توصیه میکرد که در شب چهارشنبهسوری مواد محترقه چینی را تحریم کنند و به روشن کردن آتش بسنده کنند. اما آمار فروش لوازم آتش بازی نشان میدهد که احتمالا این کمپین و پیام با استقبال آنچنانی مواجه نشود. پیامی که تبعیت از آن میتوانست این جشن ملی را به روزی بسیار زیبا و خاطره انگیزتر تبدیل کند. حال باید منتظر ماند و دیدترویج سنت واقعی چهارشنبه سوری امسال تاثیری در روند برگزاری آن توسط مردم دارد یا امسال هم مثل سنوات گذشته خواهد بود.