به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۹:۲۷
 
۹
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۸ ساعت ۱۴:۳۹
کد مطلب : ۱۱۰۳۷۳

مردم از فیش‌های نجومی آشفته‌اند

گروه اقتصادی- رسانه‌ها: خسرو معتضد در روزنامه قدس نوشت : پیامدهای روحی و ذهنی ناشی از بی‌عدالتی در پرداخت حقوق‌های کلان بالای پنجاه میلیون تومانی اخیر، در اندیشه مردم بویژه طبقات تحصیلکرده ده چندان شده است. دولت جز یک دستور رسیدگی و برکناری قارون‌های پشت میزنشین، هیچ اقدام مؤثری انجام نداده است. حتی مدیرعامل بانک رفاه شایعه عزل خود را تکذیب کرده و اعلام کرده وی در دفترکار خود حضور دارد. چرا حضور دارد؟ شخصی که برکنار شده، چرا همچنان پشت میز خود می‌نشیند.

دولت در این مورد روش ابهام آمیزی پیش گرفته است. آقای نوبخت که به نظر من ریاست جمهوری در انتخاب ایشان به سمت سخنگوی دولت کاملاً اشتباه کرده، هیچ گاه درصدد برنیامده است افکار عمومی را اقناع کند. بتازگی طرفداران دولت که طیف وسیعی را در مطبوعات و فضای مجازی تشکیل می‌دهند، دوران دکتر احمدی نژاد را مطرح کرده و حقوق‌های کلان را به عصر دولت‌های نهم و دهم می‌رسانند. جالب‌تر اینکه حقوق آن زمان را به روز می‌کنند. فرض می‌کنیم در آن دوران به زعم آقایان حقوق گزاف پرداخت می‌شده است. از روز رفتن احمدی‌نژاد سه سال می‌گذرد، دولت یازدهم به سال آخر حکومت خود نزدیک می‌شود. چرا ظرف این سه سال این پرداخت‌های غیراصولی را قطع نکرد؟ چرا تا زمانی که افشاگری نشد و در فضای مجازی این اجحاف وحشتناک و دردآور به نظر مردم نرسید، سخنگوی دولت و مقام‌های مسؤول لب از لب باز نکردند؟

وزیر اقتصاد و دارایی- طیب‌نیا- که به تمامی پرداخت‌ها اشراف دارد، چرا یک بار اعتراض نکرد که در کشوری که خزانه دولت در مسکنت به سر می‌برد، یک عده از افرادی که هنر و ابداع و ابتکار فوق‌العاده‌ای از خود نشان نداده‌اند تا می‌توانند برای خود حقوق و مزایا و حق ورزش و حق خانواده و حق استراحت و پاداش 22 بهمن و غیره قایل شده‌اند؟ مدیرعامل بانک دولتی شده صادرات از زندگی محمدعلی مفرح، مؤسس این بانک غیردولتی که در سال‌های بعد 28 مرداد 1332 تأسیس شد، چه می‌داند؟ آیا او خبر دارد مفرح بسادگی می‌زیست؟ بنا به نوشته سرهنگ منصور رحمانی، هیأت مدیره و خود مؤسس بانک در یک اتاق می‌نشسته‌اند و با همین شرایط چند هزار شعبه در تهران و شهرستان‌ها گشودند. چندین هزار جوان دیپلمه و تعداد کمی جوان بیکار لیسانسیه را به کار گماشت و آن بانک را پس از 25 سال با آن عظمت و اعتبار آن برج باشکوه تحویل دولت داد.

این آقا که 407 میلیون تومان برای خود حقوق و مزایا برمی‌دارد از بانکداری چه می‌داند؟ چه کمک‌هایی به توسعه صنعت و کشاورزی و صادرات کشور کرده است؟ سیاست دولت کاملاً اشتباه است. ما شنیده‌ایم در زمان شاه به یک عده آریستوکرات گردن کلفت مانند نخست وزیران و وزیران و سناتورها و تیمساران ارتش حقوق گزاف پرداخت می‌شد و خانواده پرشمار سلطنت روی تمام مقاطعه‌ها و مزایده‌ها دست می‌گذاشتند.

دیدید که هیچ کمکی از آنان برای دوام و بقای حکومت شاه برنیامد و اغلب در پاییز سال 1357 در پاریس و لندن و لس آنجلس بودند. شاهد مثال محمودرضا خاوری را می‌آورم. او به قدری از اصلاحات امور بانکی دم می‌زد و می‌گفت قصد دارد بانک ملی ایران را به صورت اولین بانک جهان درآورد که من که به انتخاب او برای مصاحبه با وی درباره هشتادمین سال تأسیس بانک ملی به دفتر او رفته بودم، یکه خوردم. اکنون او کجاست؟ با هزاران میلیارد تومان پول به ارز تبدیل شده به کانادا گریخت. همین مردم حقوق بگیر و ساده و نجیب هستند که انقلاب کردند و در جنگ شهید دادند. به مختصر محبتی که به آنان می‌شود، دلخوش و راضی هستند و دولت می‌آید یارانه آنان را قطع می‌کند که خدای ناکرده حقوق 87 میلیون تومانی مدیر بیمه مرکزی و حقوق چند صد میلیونی مدیرعامل بانک رفاه و حقوق 407 میلیون تومانی مدیرعامل بانک صادرات قطع نشود یا کسر نیاید.

من قصد دارم فیش حقوقی بازنشستگی خود به مبلغ یک میلیون و ششصد هزار تومان را در روزنامه نشر دهم. طبیعی است زندگی من از راه قلم زدن، طراحی‌های پژوهش تاریخی، نوشتن سناریو، نوشتن کتاب، تحقیق روی پروژه‌های تاریخ مؤسسه‌ها و وزارتخانه‌ها می‌گذرد، ولی خجالت آور است دولت به من و میلیون‌ها فرد امثال من که در دانشگاه‌های این کشور تحصیلکرده، عموماً بین یک میلیون و دویست تا دو میلیون تومان حقوق بدهد و حقوق 50 و 80 میلیون تومانی به مدیران بدهد که ما در این روزگار بحران ناشی از تحریم هیچ هنری از آنان ندیده‌ایم و هرگز نمی‌توانند در بخش خصوصی چنین درآمدهایی کسب کنند.

بوالفضولی در مقام خوش خدمتی گفته، مصوبه بانک‌ها اجازه هر پرداختی را می‌دهد. بله، نه در دستگاه دولت، بل در بخش خصوصی! در میان فیش‌های حقوقی، مدیرانی هستند که به نظر من در خور قدردانی هستند، مثلاً جناب دکتر حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت و درمان، متخصص کم نظیر بیماری‌های چشم و جراحی که یکی از بیمارستان‌های بزرگ کشور را بنیان نهاده است. برای پزشک جراح بی‌نظیری مانند او که بیمارستان و کلینیک‌های نور متعلق به وی براستی در خاورمیانه بی‌نظیر است و خدمت دولت را به مثابه انجام یک وظیفه انسانی و اسلامی پذیرفته، پول هدف نیست.

یک کاسب بازاری و یک دلال زمین و خودرو 10 برابر حقوق وزیر بهداشت درآمد دارد. چرا انسان‌های نجیب، دانشمند، فرهیخته و خدمتگزار را مورد بی‌احترامی و رنجش قرار می‌دهید؟ خلاصه بگویم این روزها همه کارکنان دولت، همه فرهیختگان، همه اهل ادب و فرهنگ در حالت بدی به سر می‌برند. یک روح افسردگی و ناامیدی و دلسردی در همه حقوق بگیران رسوخ کرده است. خود من به کلی دست از نوشتن کتاب برداشته‌ام و تاریخ صنعت نفت، تاریخ نیروی دریایی، تاریخ زن ایرانی در درازای قرون را ناتمام رها کرده‌ام. چه فایده دارد که ماه‌ها و سال‌ها قلم بزنم و تحقیق بکنم، به صدها منبع و مأخذ مراجعه کنم، از آمریکا و انگلیس کتاب بخواهم و شندرغاز حق التألیف دریافت کنم؟

بخش خصوصی که در زمینه نشر به کلی تعطیل است و تیراژ کتاب به 500 تا 700 نسخه رسیده و بخش دولتی هم که منتظر گشایش پول‌های مسدود شده است. عجیب که مدیران حقوق 40 و 50 و 70 و 80 و 100 و 150 میلیون تومانی‌شان قطع نمی‌شود! این هم فیش حقوقی من که صدای آمریکا و من و تو و بی.بی.سی و بعضی از حسودان کم فرهنگ، بنده را مورخ رسمی دولتی ایران می‌نامند با اضافات جدید سال 1395.