مهدی دادویینژاد
گروه مقالات: آیا میشود در مجاز واقعیتی رخ بدهد؟ یا میشود واقعیت را مجازی جلوه داد؟
در برخورد با فضای واقعی زندگی امروز و ابزارهای آن ما شاهد دو شکل از مواجهه هستیم: 1- مخالفت 2- موافقت. در خبری میشنویم فلان فرد که در فضای مجازی کلاهبرداری کرده بود توسط پلیس دستگیر شد. با تامل و غور بیشتر در این خبر به راحتی میتوان یک اجتماع نقیضین را مشاهده کرد که در بیمعنایی همزاد خورشید در شب و از سمت غرب طلوع میکند میباشد.
ما به صورت گستردهای برای فرار از واقعیت امروز و با تولید این مفهوم فضای مجازی آدرس غلط و اشتباه به خودمان میدهیم. به دنبال فرهنگ استفاده از فضایی هستیم که با مجازی خواندن آن، واقعیت وجودی آن را زیر سوال برده و کتمان میکنیم و سعی میکنیم با دعوت از همگان به فرار از این فضای مجازی به فضای واقعیخطرات کمتری را پذیرا باشیم. فارغ از اینکه هیچ کلاهبرداری نمیتواند در دنیایی مجازی کلاهبرداری کند و روز بعد در فلان بازار فضای واقعی با عواید ناشی از کلاهبرداری اش در فضای مجازی در برای خودش مثلا ماشین واقعی بخرد.
در جهانی که همه چیز بسیار صریح شده است احتیاجی نیست ابتدا مفهومی پوچ تولید کرده و بر اساس آن مفهوم شوراها و ستادها و سازمانهای عریض و طویل تشکیل داده و بعد چندین جلد کتاب و مقاله در جهت تبیین آن به نگارش در آورده تا ذهنها آگاه شود که منظور ما از مجازی این است که مثلا فاقد مولفهحضور فیزیکی میباشد و قص علیهذا.
این انتزاع و تعریف استاندارد دوگانه برای فضای موجود در زندگی امروزی باعث میشود نتوانیم به درستی تدبیری برای رفع معضلات ناشی از افراط و تفریطهای خودمان بیندیشیم. تبادل حرفها و کلمات در فضای تبادل اطلاعات امروزی همانقدر واقعی هستند که دو فرد روبه روی هم مینشینند به حرف زدن با هم، یا در معامله یا در قرار عاشقانه. حتی احساسات به خرج داده شده برای تطمیع طرفهایمان بسیار واقعیتر هستند هر چند کمرنگ و لعابتر. دروغها، صداقتها، شادیها، غم ها. فضای زندگی امروزی و ملزومات آن ما را به صورت عنصریسهل و ممتنع نمایان کرده است.
فرض مثال دیگر به صورت ناخودآگاه یا در شرایط اضطرار دروغ نمیگوییم، برای دروغ هایمان فرصت فکر کردن داریم و دروغهای با قابلیت باور پذیری بالاتری میگوییم. انسانها در فضای ارتباطی امروز انسانتر و بسیار بینقابترو واقعیتر هستند و این حال آنها را خوب یا بد میکند، چیزی که باید باشند. مکنونات قلبی و حیا ناشی از حضور و هزار مورد دست و پا گیر نمیگذاشت من آنیباشم که دوست دارم ولی الان میتوانم.
اینکه این فضا به این علت مجازیاست که طرف خود واقعی خودش را به نمایش نمیگذارد گذارهای غلط است. مثلا هجوم به صفحهی فلان سلبریتی یا ورزشکار و او را مورد تفقد خود قرار دادن دقیقا بروز بیفرهنگیها و بیاخلاقیهای بارزی است که به شکلی سنتی در جامعه و استادیومها رخ میدهد و مثلا گزارشگر با فرافکنی و با استفاده از لفظ عدهای تماشاگرنما سعی در مجازیسازی (کتمان) واقعیت دارد.
اینکه طریقه ارتباط عوض شده و دیگر برای نامه نوشتن نیازی به قلم و کاغذ نیست یا برای شنیدن صدای هم دیگر نیازی به حضور در محل خاصی نیست دلیل آن نیست که واقعیت رخ نمیدهد و همه چیز مجازی است، درست برعکس، همه چیز در واقعیترین شکل ممکن در جریان است و ما تاب دیدن این حجم از واقعیت را نداریم و دست به فرافکنی میزنیم.
اینکه ما امروزه از وسایل ارتباطی مربوط به عصر و دوره خودمان استفاده میکنیم یک امر واقعی است که در فضایی کاملا واقعی رخ میدهد چیزی که در ادوار زندگی انسان وجود داشته و هر دورهای لاجرم مقتضیات و لوازم خودش را. فضایی که بدون فهم واقعیت واقعی آن از زندگی امروزی عقب میمانیم فارغ از خوب یا بد بودن زندگی امروزی. فرصتی برای نوستالژی بازی و عامه پسند کردن آن نمانده، کسی شلوار، بیموبایلی، اپل روی شانه، مدل موی دهههای قبل را نمیپسندد، بلکه میخندد... حتی این جمله که ارتباطات و وسایل ارتباطی قلبها را از هم دور کرده هم دروغ بزرگی است که نخبگان و خودمان مکرر تکرار میکنیم تا باورمان شود مشکل از ما نیست، و مشکل جای دیگریست! حرص، آز، طمع و تلنبار نفرت کردن و... ابدا ربطی به دنیای امروزی ندارد. دنیای امروزی دنیای صریحتر و بسیار واقعیتریست که لفافه و مکنون ماندن را بر نمیتابد.
انسانها بیشتر تابع قرارداد هستند و این قراردادها عرف را تبیین میکنند. فهم نادرست میان نخبگان (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، علمی) و عموم مردم در سطح جامعه باعث سکته و ایست در تولید قراردادهای مورد نیاز جامعه میشود و این ایست باعث میشود مردم خودشان و هر کس به شیوهی خودش به مقابله یا مفارقه با امور جدید بپردازند و هرج و مرج به وجود آید. در این بین نخبگان عقب مانده از جامعه و ناتوان از تولید قراردادهای مبتنی بر تغییرات با تولید قراردادهایی به اصطلاح قانونی و اساسا مجعول و ناکارآمد به این هرج و مرج دامن میزنند و بعد از آن برای کتمان امر واقعی سهلانگاری به مجازیسازی واقعیت روی میآورند.