به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۲۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۵ ساعت ۱۱:۵۰
کد مطلب : ۱۱۶۲۵۴
براستی از کجا شروع شد؟

فحاشی رسمی و سیستماتیک

فحاشی رسمی و سیستماتیک
امید پورعزیز

گروه مقالات: شاید این روزها دیگر خیلی برایمان عادی شده باشد که هر روز که اخبار را پیگیری می‌کنیم همچون خبر تصادف‌های هولناک، به وفور خبر فحاشی‌های رسانه ایی،‌تریبونی، منبری، محفلی و رسمی را بشنویم و این الفاظ بقدری عادی شده باشد که شاید بتدریج خودمان هم شروع کنیم در زندگی عادی مان هر که را که نمی‌پسندیم، هر که را که منافع ما را به خطر می‌اندازد، هر که را که به ابهت ساختگی ما وقعی نمی‌نهد به باد فحاشی و تخریب شخصیتی بگیریم و سعی کنیم با عبور از روی حرمت و آبروی انسان‌ها برای خویش ابهت و موقعیتی دست و پا کنیم. اتفاقی که سال‌ها پیش برای مقوله ایی بنام اعتماد عمومی افتاد، آنچنانکه الان بندرت می‌توان اعتماد و اعتباری که از روی شخصیت و منش افراد قابل لمس بود را حتی در پشت قباله‌ها و اسناد چند قفله و چند امضائه جستجو کرد.

در واقع حرمت انسان‌ها و حفظ شخصیت و آبروی افراد مسئله ایی به غایت مهم و اساسی می‌باشد، چرا که این قضیه در ارتباط مستقیم با ارزش‌های اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی و فردی و حتی قانون‌گرایی افراد می‌باشد و اتفاقا وقتی حریم‌ها تخطئه شد مثل آبی که بر زمین می‌ریزد، دیگر جمع کردنش محال خواهد بود. وقتی که تخریب در جامعه نهادینه شود بتدریج ارزش‌ها زیر سؤال می‌رود و اخلاق و قانون نیز قربانی می‌شوند و بدتر از همه اینکه این بی‌اخلاقی و بی‌ارزشی کاملا به صورت تصاعدی در جامعه تسری می‌یابد و ناخودآگاه آرامش و امنیت اجتماعی نیز به مخاطره می‌افتد. به تبع همه اینها به تدریج پای خشونت و پرخاشگری نیز به جامعه باز می‌شود و اتفاقا این تبعات به شکل سلسله مراتبی و با سرعت بر جامعه تحمیل می‌شود.

با توجه به اشاراتی که مختصرا بر عمق فاجعه شد، به راحتی می‌توان نگرانی‌های موجود را درک کرد. البته اینها اکتشافات جدیدی نیست و سال‌هاست که بشر به عواقب تضییع حرمت انسانی آگاه بوده و در طول قرن‌ها در جهت نهادینه کردن اخلاق کوشیده و در این مسیر از ابزار متفاوتی هم بهره برده است. هر چند در طول تاریخ برخی نقاط تیره و تار نیز دیده می‌شوند اما اینکه در عصر حاضر و این روزهای جامعه ما، این رویه‌های غلط و تأسف بار دقیقا از چه زمانی و توسط چه افرادی کلید خورد، مسئله قابل تأملی می‌باشد، و یافتن مقصر و علل آن احتمالا خالی از لطف نخواهد بود. زیرا این پدیده‌ی نامبارک خاصیت مسری و همه‌گیر شدن دارد لذا یافتن سرمنشاء آن برای پیشگیری و درمان مؤثر خواهد بود چرا که با قرنطینه و اعمال محدودیت‌های لازم حداقل از رشد فزاینده آن در جامعه ممانعت به عمل خواهد آمد.

البته جستجو، اثبات و معرفی سرمنشأها مقوله راحت و بی‌دردسری نخواهد بود. لذا در اینجا نیز، صرفا به یک ابزار رمزگشایی اکتفا کرده و مسئولیت تشخیص را به افکار عمومی واگذار می‌کنم. هرگاه دیدیم که این فحاشی‌ها بصورت سیستماتیک، مداوم و کاملا عیان بیان شده و کوچکترین خللی برای مرتکبینش ایجاد نمی‌شود، باید در ریشه‌ها و سرمنشأ آن ‌تردید کرد، ولی چنانچه این ارتکاب با بازخواست و ممانعت و عدم حاشیه امنیت همراه باشد، می‌توان آن را مقطعی و اشتباه فردی و غیرسیستماتیک تلقی کرد.

لذا ریشه‌ها و توجیه‌هایی که بر این قبیل رفتارها مترتب است باید عمیقا مورد توجه قرار گیرند. همینطور اینکه این بدعت‌ها از کجا و توسط چه کسانی شروع شد نیز باید بدون جانبداری مورد ارزیابی قرار گیرد و سایر ملاحظات که منجر به لاپوشانی و وارونه جلوه دادن واقعیات می‌شود را کنار بگذاریم. همچنین بنظر می‌رسد عنوان کردن و تحلیل این رفتارهای ناشایست نه تنها موجب‌ ترویج آن نمی‌شود بلکه حساسیت اخلاقی جامعه را برانگیخته و احتمالا موجبات چاره جویی را فراهم می‌سازد. لذا باید در یک شرایط معقول و دلسوزانه زنگ خطر به صدا در آمده را شنید و در جهت احیاء ارزش‌های انسانی، مسئولانه‌تر گام برداشت.