مهدی رضائی
گروه مقالات: جناب آقای پرویز فتاح (از وزيران دولت هاي نهم و دهم و از كانديداهاي احتمالي انتخابات آينده) اخيرا در بخشی از سخنان خود در مراسم افتتاح پروژههای محرومیتزدایی بیان کردند که «درست کردن طبقه اشراف توسط مسئولان و حقوقهای نجومی و منازل اشرافی مسئولان فقرآفرین است.»
درباره بیانصافی در اخذ حقوقهای نامتعارف و قبح و همچنين لزوم برخورد با ريشههاي آن شکی نیست و مطمئنا با آرمانهای عدالتجويانه،سازگاری ندارد و مهمتر از آن، اینکه این گونه دریافتها از مدیران نظام جمهوری اسلامی که داعیه دار ترویج فرهنگ علوی و عدالت اجتماعی است، دارای قبح بیشتری است اما نکته اصلی بحث بر سر آن است که آیا اخذ چنین حقوقهایی به وسیله چند مدیر محدود سبب گسترش فقر در جامعه میشود و آقای فتاح با محاسبات دقیق آماری به این واقعیت رسیدهاند و به یقین چنین سخنی ایراد کردهاند یا این اظهار نظر در محدودهای جای میگیرد که بدان شعارهای پوپولیستی میگویند و زمینه ساز و مقدمهای برای ورود در انتخابات آتی است و شاید ایشان فکر میکنند با همان شعارهایی که احمدینژاد موفق به اخذ رای در سال 1384 شد، میتواند پیروز این میدان باشد؟
اگر محاسبهای جزئی کنیم به عدد و رقم هایی میرسیم که خلاف ادعای آقای فتاح را ثابت میکند. فرض بر این میگیریم که یکصد نفر حقوقهای نامتعارف از قرار ماهی پنجاه میلیون تومان در مدت چهار سال میگرفتهاند که مجموع آن دویست و چهل میلیارد تومان میشود. اگر یکصد نفر از مسئولان و مدیران (که البته این عدد بسیار بیشتر از واقیعت است) دارای منازلی 20 میلیارد تومانی باشند که مجموع آن دوهزار میلیارد تومان میشود که مجموع این آماری که مورد نظر جناب آقای فتاح است دوهزار و دویست و چهل میلیارد تومان است که باز به مراتب از یک فقره اختلاس سه هزار میلیاردی دوره ریاستجمهوری احمدینژاد که ایشان وزیرش بودهاند کمتر است. آیا آن اختلاسهای چندهزار میلیاردی میتواند عامل گسترش فقر باشد یا این دو فقرهای که ایشان اشاره کردهاند.
با یک محاسبه ساده دیگر اگر تصور کنیم ده میلیون نیازمند در کشور داشته باشیم و مجموع ارزش ریالی خانههای اشرافی مدیران و حقوقهای نامتعارف را بین آنها تقسیم کنیم به هر کدام دویست و بیست و چهار هزارتوان میرسد. آیا با این رقم ریشه فقر از کشور کنده میشود و همه غنی و بینیاز میشوند. آیا این نوع مسائل اقتصادی که البته بهتر است نباشد موجب گسترش فقر میشود یا تحریمهای اقتصادی دنیا که در پی سخنرانیها و اظهار نظرهای نسنجیده و سر جنگ با دنیا داشتن بر سر این مملکت آمد و سبب شد بیش از شش سال صادرات نفت ایران از روزی چهار میلیون بشکه به زیر یک میلیون بشکه برسد. تحریمهای بانکی که سبب شد همان مختصر حاصل فروش نیز در بانکهای دیگر کشورها بلوکه شود. صادرات محصولات کشاورزی به دلیل تحریمها در مزارع بماند و بگندد و زحمات کشاورزان به هدر رود و صنایع به دلیل محرومیت از موارد خام و عدم امکان صدور محصول یکی یکی تعطیل شوند.
جناب آقای فتاح؛ شرکت در رقابتهای انتخاباتی حق همه است اما آیا پیروزی به هر شکلی پسندیده است؟ مطمئنا رسیدن به پیروزی انتخاباتی با قلب واقعیتها نه اخلاقي است نه ديني و اعتقادي. ببینیم از روش علوی برای رسیدن به منظور استفاده میکنیم یا از روش ماکیاولی. لازم است به شما و دیگر دوستانتان که ادعای اصولگرایی میکنید یادآوری کنیم که یکی از اصول انقلاب، صداقت و راستی و عدالت است که متاسفانه در این نوع اظهارنظرها دیده نمیشود.