به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۴:۴۲
 
۱۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵ ساعت ۱۱:۱۷
کد مطلب : ۱۱۹۳۹۱

انتخاب و گردش نخبگان در نظام مدیریتی

مقداد اقبال سعیدی

گروه مقالات: مسئله توسعه وتوسعه نیافتگی با شروع قرن نوزدهم و مواجهه ایرانیان به پیشانی عباس میرزا با قوای روسیه ی تزاری اذهان ایرانیان را بخود مشغول کرد چرایی حرکت قطار سریع السیر توسعه در غرب و حرکت کند توسعه در ایران زمین. با وقوع انقلاب مشروطه مسئله توسعه پیشانی خواستهای روشنفکران مشروطه چی قرار گرفت وهر کدام تعاریفی گاه متضاد برای بحران توسعه ارائه می‌کردند. با شروع عصر مدرن سازی آمرانه در زمانه ی پهلویها توسعه به مثابه غربی شدن فرمی در راس برنامه قرار گرفت.

در عصر پهلوی پسر پنج برنامه برای توسعه تدوین و اجرا شد وهمواره تنوع نگاه وبرداشت نخبگان نگارنده موجب تشتت و پارادوکسیکال شدن برنامه‌ها شد و نتیجه ای حاصل نشد. از انقلاب مردمی جمهوری اسلامی وبا فرونشستن دهه پر تلاطم شصت وگذر از بحران تثبیت باز مسئله توسعه ونقش نخبگان حاکم دغدغه اصلی شد به گونه‌ای که در دولتهای پسا جنگ نخبگان گاه نگاههای متفاوت ومتناقضی به مبحث توسعه داشتند نگاه‌هایی که از ژاپن اسلامی تا مالزی اسلامی در نوسان بودند. در تمام این دوران آنگونه که باید به نقش نخبگان توجه نشد. این نوشته بران است تا نقش نخبگان و گردش آنان در امر توسعه را وابکاود آفاتش را چون دمل چرکینی نیشتر بزند و راهکار دهد چون ضماد بر زخم عمیق گردش و نگرش نخبگان

اگر یک کشور در حال توسعه بخواهد پیشرفت کند دو رهیافت پیش روی اوست:
1 رهیافت جامعه محور
2 رهیافت نخبگان محور

اجرای رهیافت اول در جوامع در حال توسعه با مشکلات زیادی روبرو است.در این جوامع تحزب به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، اکثریت مردم به نهاد دولت وابسته هستند و اجرای این راهکار با محدودیت هایی روبرو است.هند تنها کشوری است که بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان یک کشور جهان سومی جامعه محور بود و به همراه استقلال خود توانست یک نظام سیاسی دموکراتیک و مردم سالار ایجاد کند. رهیافت دوم نه به عنوان راهکار مطلوب و معقول بلکه به عنوان تنها راهکار جامع در جوامع در حل توسعه قابل اجرا است.

در جوامعی که در حال قوام گرفتن هستند .مالزی ، سنگاپور، کره و برزیل نمونه هایی هستند که توانستند از این طریق به رشد قابل ملاحضه ی دست پیدا کنند. نخبه گرایی به معنای نخبه سالاری نیست بلکه به معنای ورود بهترین ها، باسوادترین‌ها و سیرترین‌ها به حوزه ی سیاست و تصمیم گیری است.و این عین شایسته سالاری است. البته باید به این نکته توجه داشت که انتخاب نخبگان به تنهایی باعث رشد و توسعه ی یک جامعه نمی شود.بلکه مواردی مثل: اقتصاد خصوصی، ناسیونالیسم قوی تمامی نخبگان جامعه، فهم مشترک ازجامعه ی داخلی و جهانی و امنیت داخلی قابل اتکا مي‌تواند روند تحول یک جامعه را سرعت ببخشد.

انواع نخبگان
در جامعه ما با دو نوع نخبه روبرو هستیم: نخبگان سیاسی و ابزاری و نخبگان فکری. نخبگان سیاسی وظیفه اجرایی دارند و نخبگان فکری دانشگاهیان، روزنامه نگاران، کارشناسان و محققانی هستند که اندیشه، روش و راهبرد تولید مي‌کنند. هر دوی این‌ها باید با یکدیگر ارتباط داشته باشند و در این دو حوزه باید افراد کاردانی وجود داشته باشد. واقعیت‌ها را باید دید. دست یابی به آمال و آرزوها طی فرآیند طولانی امکان پذیر است . مسئولیت اصلی کار بر عهده ی نخبگان سیاسی و ابزاری است. نیاز نیست نخبگان سیاسی به دنبال ادامه تحصیل باشند آنها باید در فعالیت اجرایی دقیق باشند .پدیده شناس باشند . تقدم و تاخر تسلسل کارها را بدانند.

مدیریت زمان، صبر و حوصله و مشورت از ویژگی های اصلی آنها باشد. کانون تحول نزد نخبگان سیاسی است کسانی که باید از لحاظ فکری از جامعه ی خود جلوتر باشند. گستره ی تاریخ در 50 سال اخیر گواه نقش نخبگان سیاسی در رشد و توسعه ی یک جامعه است. در چین حدود سال 1970 نخبگان جامعه به یک هارمونی و اجماع برای توسعه راه پیدا کردند و توانستند راه توسعه را طی کنند. یک فرهنگ سیاسی باید راه را برای ورود نخبگان باز کند. فرهنگی که زمینه ساز تعامل معقول و مبتنی بر انسانیت، اخلاق و اهداف مشترک اجتماعی باشد تا بتواند خودخواهی های فردی را محدود کند و مدیریت را به جای ریاست بنشاند.

گردش نخبگان نه چرخش آنها!
استفاده از نخبگان به معنای حضور بلند مدت آنها نیست زیرا این رویه نیز معایب مخصوص به خود را دارد. اگر گردش نخبگان نباشد پروسه ی تحکیم دموکراسی صورت نمی پذیرد . در برزیل زمانی که دوره ی داسیلوا روبه پایان بودبه خاطر رضایتی که از عملکرد او وجود داشت گفتند شما بسیار موفق بودید ، او قهرمان برزیلی‌ها بود از داخل و خارج به ایشان فشار آوردند که دوباره بماند و شکی نبود که دوباره انتخاب میشد اما گفت باید گردش باشد من مي‌روم تا گروهی دیگر بیایند این خیلی مهم است. ماهاتیر محمد در یک دوره گفت کارهایی که مي‌خواستم انجام دادم باید بروم تا گردش دیگری صورت بگیرد.

متاسفانه بعضی مواقع به جای گردش نخبگان چرخش صورت مي‌گیرد و فردی پس از یک مدت کوتاه دوباره به جای خود برمی گردد و عموما استدلال این است که کسی نمی تواند این کار او را انجام دهد! برای برون رفت از این دور باطل لازم است دو یا چند نفر مستعد که توسط تیم متخصصی انتخاب مي‌شوند در کنار مدیر قرار بگیرند . این افراد مي‌توانند به عنوان مشاور کار کنند تا در آیندیک سازمان با خلا مدیریت مواجه نشود.

در ایران از زمان مشروطه تا الان داریم توصیه می‌کنیم با توصیه و میزگرد و ترجمه کتاب کار ما حل نخواهد شد. پرونده ی نصیحت الملوک را منتسکیو 50 سال پیش بست. باید نوسانات را کم کنیم . اصطکاک افراد زیاد برای مدیریت مفید نیست. تا حد امکان از خروج نخبگان از کشور جلوگیری کنیم. متاسفانه سالی حدود پنج هزار نخبه ی ایرانی به غرب مهاجرت مي‌کند. شش هزار ایرانی در آمریکا تحصیل مي‌کند. شش ملیون ایرانی با سرمایه ای پانصد هزار ملیارد دلار خارج از ایران کار و زندگی مي‌کنند . خروج آنها برای وجهه ی بین المللی ایران مناسب نیست و ورود این افراد و سرمایه آنها میتواند برای کشور بسیار راهگشا باشد.

نتیجه
به این نکته باید توجه داشته باشیم تا داده ی مناسب وارد سیستم نشود نباید انتظار خروجی مناسب داشته باشیم بدنی که غذای ناسالم استفاده مي‌کند مطمئنا بیمار خواهد شد با این مفروض به نظر مي‌رسد وضع ما عادی و طبیعی است چون خروجی آن متناسب با ورودی های آن است. امیدوارم طی یک اجماع کلی و استفاده موثر از نخبگان سیاسی و فکری بتوانیم فرآیند رشد و توسعه ی کشور را تسهیل بخشیم.
مرجع : زاگراس ايران