مهدی دادویی نژاد
گروه مقالات: خداوند سبحان درآیه شریفه 148 سورهی نساء میفرمایند: «خدا دوست نمیدارد که کسی به گفتار زشت صدا بلند کند مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد.»
پلان اول: پروندههای فساد از همه رنگ و مدل جلوی چشم آنها رژه میروند و سوهان روح شده اند، اسمها میآیند پی در پی و بیامان، از اسامی و افراد گوناگون تا کرسنت ها، حقوق کهکشانی ها، دکلهای نفتی گمشده، شاندیزها، زمینهای اهدایی شهرداری ها، و موخرتر از همه فساد در صندوق ذخیره فرهنگیانها و الی تا ناکجای آن سرش ناپیدا. . . ماجرا از جایی زجر آور میشود که اکثر این پروندهها از سوی رسانههای رسمی مانند صدا و سیما تا مدتها نادیده گرفته میشوند و اخبار آنها بایکوت میشود تا جایی که میشود به ضرس قاطع گفت که اگر شیوههای ارتباطی نوین یا رسانههای اجتماعی نبود اکثر این پروندهها علنی نمیشد و اصلا کشف نمیشد. وه که چه دردناک است!
پلان دوم: پدری پول ندارد برای مداوای فرزندش، برای تامین جهیزیه دخترش، جوانی در جستجوی کار هر روز دست هایش از پاهایش درازتر میشود، جوانی در معتبرترین دانشگاههای این مملکت تا عالیترین مدارج علمی را طی نموده و امروز حتی توان بازپرداخت وامهای چندرغازی صندوق رفاه را ندارد، زوجی سالهاست منتظر وام ازدواجند ولی بانکها با کمبود اعتبار مواجهند! وه که چه دردناک است!
پلان سوم: پدری در شورای شهر است و پسرش از گرد راه نرسیده و بدون حتی ذرهای سوابق علمی و عملی جدی و قابل ذکر میشود معاونت یکی از مهمترین شرکتهای شهرداری، به دختر و پسر بعضی از روسا در دانشگاههای معتبر انگلیس که برای کسب منفعت یک دپارتمان مخصوص فرزندان سران خاورمیانه دایر میکنند و ری به ری دکتری میدهند، دکتری هبه میشود و مستقیما در ایران هیات علمی میشوند، دختر رییس دانشگاه، بورس خارج میگیرد در حالی که فاقد قدرت تشخیصی میان هِرّ از بِرّاست، و مثالهای دردناک فراوان اینچنینی از سطوح بالا تا پایینترین سطوح، که جلوی چشم جوانان تحصیلکرده بیکارتراژدی میآفریند. وه که چه دردناک است!
پلان چهارم: جوانی روبروی نماینده مجلس، وزیر، مسئول، و. . . نشسته و از بیکاری و تاهل و هزار درد خود میگوید در حالی که از اینکه کرامتش زیر سوال رفته، شرمسار است، نمایندهای که بویی از دردهای او نبرده، یه قول سعدی بزرگ که حال غرق در دریا چه داند خفته بر ساحلفرزندانش یحتمل سوگلی بخشهای خصوصی و دولتی هستند، پدری به دنبال کار برای فرزندش به هر کس و ناکس رو میزند، پدری که تمام عمر شریف بود ، انقلاب کرد، جنگید، مطیع امر رهبر بود، و امروز شرمندهی فرزند خود است بابت اینکه شریف بوده، بیت المال را غارت نکرده، وه که چه دردناک است!
پلان پنجم: مردمی که عاشقانه این نظام را دوست دارند و جانانه از رهبری وآرمانهای انقلاب حمایت میکنند در مواجهه با سطح وسیعی از ناکارآمدی مسئولان در ادوار مختلف و تلف شدن حجم عظیمی از بیت المال در قالب فسادها وقتی میبینند در برخورد با فساد هر گروهی، طیفی، حزبی به خودی و غیر خودی کردن فاسد میپردازد، رمقی برای شاد بودن برایشان نمیماند.
رهبری معظم انقلاب فرمودند: خجلت و شرمندگی نظام از بیکاری یک جوان، از خجلت و شرمندگی جوان بیکار در خانوادهی خود، بیشتر است؛ بنابراین باید برای حل این مشکل، اقدامات جدی انجام شود. باید خیلی بیعار بود و فریاد بر نیاورد این ظلمی را که بر مردم و شهدا و نظام و انقلاب میرود. وه که چه دردناک است! آیا با این همه درد جایی برای شادی میماند؟