به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۳:۵۹
 
۲۹
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۴ ساعت ۱۲:۲۲
کد مطلب : ۱۲۰۹۱۴

چرا صنعت گردشگری مهم‌تر است؟

علی پورعزیزی *

گروه مقالات: با انتصاب سرکار خانم زهرا احمدی‌پور به ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و درخواست ایشان از متخصصان و صاحب‌نظران این حوزه جهت ارائه پیشنهادهای خود به منظور تقویت عملکرد سازمان، بار دیگر فعالیت‌های این سازمان و اولویت‌بندی پروژه‌های اجرای حوزه‌های سه‌گانه میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری، موضوع تحلیل‌ها و ارائه پیشنهادات صاحب‌نظران قرار گرفته است. هر سازمانی به دلیل محدودیت‌های مالی و زمانی، برای دستیابی حداکثری به اهداف خود، نیازمند اولویت‌بندی در اقدامات اجرای متناسب با نقش و اهمیت فعالیت تعریف شده می‌باشد. بنابرین به منظور جلوگیری از هدر رفتن سرمایه و زمان و جهت اتخاذ یک برنامه عملیاتی و واقع بینانه نیازمند یک اولویت‌بندی اجرای می‌باشد. در حوزه فعالیت‌های این سازمان، اتفاق نظری مبنی بر اهمیت حوزه میراث فرهنگی شکل گرفته است. بدون شک چنین نظراتی علی‌رغم تجربه و دانش تخصصی در این زمینه، نشانه‌ای‌ از حس میهن‌دوستی و احساس نیاز بر حق حفظ میراث فرهنگی کشور در آن دیده می‌شود.

به نظر نویسنده هرچند که به لحاظ ماهیتی و ذاتی هیچ‌تردیدی در اهمیت بالای میراث فرهنگی نیست و در مراتب پایین‌تر آن به‌ترتیب، صنایع دستی و گردشگری قرار می‌گیرند اما نمی‌توان به آسانی درباره اولویت-بندی برنامه‌های اجرای سازمان با توجه به اهمیت ماهوی و ذاتی حوزه‌های سه‌گانه تصمیمات اجرای را اتخاذ کرد. اولویت‌بندی اقدامات اجرای برای دستیابی به اهداف هر سازمانی ماهیتی مجزا و شاید بتوان گفت مستقل، از ماهیت ذاتی وظایف تعریف شده آن سازمان دارد.

مستقل فرض کردن اهمیت ذاتی وظایف و اولویت‌بندی اقدامات اجرای از یک سو به دلیل محدویت سرمایه و زمان و از سوی دیگر به دلیل عملکرد کاتالیزوری یک فعالیت نسبت به فعالیتی دیگر است. با توجه به واقعیت امر و گزارش عملکرد معاونت سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی، هرچند که طرح‌های در جهت حفظ میراث فرهنگی و صنایع دستی به مرحله اجرا و بهره‌برداری رسیده اما در مرحله بازدهی سرمایه‌گذرای و بازاریابی با چالش‌های اساسی مواجه است. سازمان در عملیاتی کردن وظایف خود به صورت نسبی پیشرفت-های داشته است ولی فرایند توسعه تکمیل نشده و عملاً سرمایه‌گذاری صرفه اقتصادی پیدا نکرده است.

شاید در نگاه اولیه استدلال شود که حداقل عملکرد میراث فرهنگی که به لحاظ ذاتی مهمترین حوزه سازمان می‌باشد را نمی‌توان از دیدگاه بازده سرمایه‌گذاری و اقتصادی مورد توجه و ارزیابی قرار داد. ولی در اینجا اهمیت و ضرورت توجه به بازده سرمایه‌گذاری صرفاً به دلیل مزایایی اقتصادی نیست. اهمیت بازده سرمایه-گذرای به دلیل بهره‌گیری از توان، نوآوری و منابع بخش خصوصی است که در صورت بازگشت‌پذیری به صورت منطقی سرمایه‌های انسانی و مالی این بخش به فعالیت‌های مورد نظر جریان پیدا می‌کنند. این مهم زمانی روشن می‌شود که مقایسه اجمالی بین کارایی سرمایه خصوصی و دولتی در هر نقطه از جهان مد نظر قرار گیرد. در واقع می‌توان گفت که کلید و راه‌چاره پیشرفت در حفاظت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شکل‌گیری جریان سرمایه انسانی و مالی بخش خصوصی البته همراه با نظارت صحیح و کارآمد سازمان متبوع است.

با توضیحات ارائه شده می‌توان دلیل تمایز بین اهمیت ذاتی حوزه‌ها و اولویت‌بندی اقدامات اجرایی را درک کرد. اولویت اجرای یک فعالیت در هر سازمان را نقش آن فعالیت به عنوان یک کاتالیزر و مشوق دیگر فعالیت‌ها تعیین می‌کند؛ بدین معنی که هر چند فعالیت نقش بیشتری در جذب جریان‌های مورد نیاز جهت رشد داشته باشد از اولویت اجرایی بالاتری برخوردار می‌باشد تا بتوانند یک عملکرد سینرژیک را به وجود بیاورند.

می‌توان از چنین نگاهی اولویت‌بندی برنامه‌های اجرای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را تبیین و تعیین کرد. به نظر نویسنده، چنین نقش کاتالیزوری و جهت دهنده به سایر حوزه‌های این سازمان را گردشگری ایفا می‌کند. گردشگری است که می‌تواند با توجه به اثرات جانبی مثبت خود، چرخه سایر حوزه-های فعالیتی سازمان را به گردش در آورد. گردشگری می‌تواند فعالیت‌های سایر حوزه‌ها را مانند یک عامل مؤثر جهت دهد.

در بین حوزه‌های سه گانه سازمان، گردشگری به عنوان عاملی کارامد، بر تقاضای مؤثر عمل خواهد کرد که می‌توان از طریق ایجاد تقاضا برای سرمایه‌های ثابت و وجوه مصرف، عملکرد میراث فرهنگی و صنایع دستی را ارتقاء داده و مهمتر اینکه سرمایه انسانی - مالی بخش خصوصی را به این حوزه‌ها جذب و به لحاظ اقتصادی به صرفه ‌کند و در نهایت عملکردی هم‌افزایانه شکل بگیرد. موارد زیر می‌تواند از اهم دلایل اولویت اجرای گردشگری برای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری می‌باشد:

1- حوزه گردشگری به عنوان کاتالیزور و عاملی مؤثر بر بخش میراث فرهنگی و صنایع دستی عمل می-کند؛

2- جذب گردشگر می‌تواند با ایجاد تقاضای مؤثر در زمینه ایجاد سرمایه‌های ثابت (مثال: سرمایه‌گذاری در احداث موزه و کارگاه تولیدی صنایع دستی) و وجوه مصرف (افزایش میزان بازدید کنندگان و تقاضا برای تولیدات صنایع دستی) بر رونق و ارتقاء عملکرد میراث فرهنگی و صنایع دستی عمل کند؛

3- شکل‌گیری تقاضای مؤثر گردشگری از طریق ایجاد سرمایه‌ ثابت و وجوه مصرف می‌تواند جذب سرمایه انسانی – مالی بخش خصوصی را که نیروی جهش دهنده تلقی می‌شوند را به لحاظ اقتصادی به صرفه کند؛

4- حل مشکلات جذب گردشگری خارجی حتی می‌تواند تقاضای مؤثر مطرح شده را در خود حوزه گردشگری نیز ایجاد کرده و سرمایه‌گذاری در این بخش را بازگشت‌پذیر می‌کند (رجوع شود به مقاله: مشکلات ریشه‌ای جذب گردشگر خارجی، علی پورعزیزی، بهارنیوز، 25/8/1393)؛

5- گردشگری می‌تواند از طریق شناسایی میراث فرهنگی در مقیاس ملی - جهانی و ایجاد تقاضا، مشکلات مالی بسیاری از پروژه‌های حفظ میراث فرهنگی را حل کند؛

6- گردشگری می‌تواند با شناسایی میراث میراث فرهنگی مناطق مختلف باعث ارتقاء انسجام ملی بین اقوام و فرهنگ‌های مختلف کشور شود؛

7- گردشگری می‌تواند با شناسای میراث فرهنگی کشور به گردشگران خارجی مانند یک ابزار قدرتمند در دیپلماسی عمومی و‌ترمیم و ارائه تصویر واقعی ایران در سطح جهانی عمل کند؛

8- گردشگری می‌توان با ایجاد تقاضا برای تولیدات صنایع دستی باعث رونق صنایع دستی از طریق تقاضای مؤثر در ایجاد سرمایه ثابت (نمونه: احداث کارگاه تولیدی) و وجوه مصرف (تولیدات) شود؛

9- مورد آخر به عنوان برایند کار، این است که اولویت‌ اجرای به فعالیت‌های گردشگری و رفع موانع جذب گردشگر، می‌تواند سیکل کامل توسعه پایدار سه حوزه عملکردی سازمان را فراهم کند. از طرفی میراث فرهنگی کشور حفظ شده و از طرفی صنایع دستی رونق می‌گیرد. ذکر این نکته ضروی است که با شکل‌گیری چنین پیوندی یک رابطه هم‌افزایانه بین سه حوزه مذکور شکل خواهد گرفت که شناسایی میراث فرهنگی و رونق صنایع دستی نیز در گام بعدی باعث توسعه هرچه بیشتر بخش گردشگری خواهد شد.

* کارشناس ارشد برنامه‌ریزی آمایش سرزمین دانشگاه‌تربیت مدرس