به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۱:۲۹
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۸ ساعت ۱۱:۴۷
کد مطلب : ۱۳۳۷۲۹

باد کاشتن و طوفان درو کردن

باد کاشتن و طوفان درو کردن
مهدی دادویی‌نژاد
خبر حسرت بار از دست رفتن دختری به نام آتنا این روزها بحث‌های متعددی را از جهات گوناگون در فضای ایران به وجود آورده، عده‌ای رواج بی بند و باری را علت اصلی و عده‌ای مخالفان سند هایی همچون 2030 را مقصر عمده می‌دانند، عده‌ای خواستار مثله کردن قاتل و عده‌ای خواستار واکاوی روانی او شده اند، عده‌ای کشور را دچار اضمحلال اخلاقی دانسته‌اند و مویه هاسر دادند و عده‌ای جامعه ایران را یک جامعه مریض انگاشتند پر از عقده ها.

روند کلی حاکم بر این خبر‌ها که در قتل ستایش قریشی و قتل‌های پیش از او هم مطرح شد بدین صورت بوده که عده‌ای شروع به قیل و قال کرده و بعد از مدتی آب‌ها از آسیاب می‌افتد، سر‌ها مثل کبک در برف فرو می‌رودو روزمرگی ادامه می‌یابد تا ستایش‌ها و آتنا‌های بعدی و دوباره افاضات زودگذر. ایران ما سال هاست در گیر کشمکش‌های این‌چنینی است و هیچ نتیجه‌ای هم در بر نداشته، گویی فضای پیرامون حوادث این چنینی فضای دلخواه مرتکین این جنایت هاست، عده‌ای عقده گشایی کنند و منویات خود را در قالب‌های روشنفکری و ضد روشنفکری بیان کنند و غائله ختم به خیر شود و ریشه‌های جنایت باقی می‌ماند.

قاتلین آتناها و ستایش‌ها در تمام دوران زندگی خود نمی‌توانند تا این حد تاثیر گذار ظاهر شوند، تاثیر آنها علاوه بر دنائت و پستی در امر جنایت، در بعدی اجتماعی تصویر تیره روزی فضای قضاوت‌ها و چاره جویی‌ها را پیش رویمان می‌گذارد. مغالطه مهم‌ترین خروجی تمام این بحث هاست. ایران از مشکلی بسی مهم‌تر رنج می‌برد و آن، هدر رفت موقعیت‌های اینچنینی برای واکاوی دلایل اصلی و تشریح جدی ماجرا از جنبه‌های گوناگون و در کانال‌های علمی برای عدم تکرار ماجراست. جنایتی اتفاق افتاده و دختری بی‌گناه طعمه آتش هوس‌های شیطانی فردی شده، چطور می‌شود از تکرار پر بسامد این ماجراها جلوگیری کرد؟

پاسخ واقعی به این چگونگی بالعکس ظاهر ساده اش بسیار امری پیچیده و دشوار است، هیچ موضوعی دشوار‌تر از فهم رفتار انسان وجود ندارد. متاسفانه سال هاست همگان در هر حوز ه‌ای جز علوم انسانی تخصص محوری را با تمام وجود پذیرفته‌اند اما در حوزه شناختی مرتبط با انسان همگان متخصص و اهل فن هستند، آیا در مورد مباحث مربوط به فیزیک کوانتوم دیده‌اید تمام اقشار جامعه نظر بدهند و پس از ارائه نظر، بر برتری نظر خود بر دیگران مصر باشند؟ از نظر گذرانده‌اید بحث ورود مجری به حوزه بازیگری و بالعکس چقدر حساسیت زا و تخصصی شده که مناقشاتی در پی داشته یا حتی ظریف‌تر از ان بحث حضور بازیگران تئاتر در سینما؟ کدام یکی از دو مبحث تمثیلی ذکر شده مهم‌تر از واکاوی علل این جنایت هولناک است؟

و چرا همگان بدون داشتن تخصص لازم وارد حوزه نظریه پردازی می‌شویم در چنین موضوع خطیر و تخصصی؟ چرا عرصه را بر دانشمندان و محققان برای عرضه دلایل نزدیک‌تر به واقعیت تنگ می‌کنیم؟ اگر قرار باشد صاحب نظری حرفی بزند که شنیده نشود قطعا این بی محلی را بر نمی‌تابد و سکوت پیشه می‌کند، در ماجرای مرگ مرتضی پاشایی و جریانات مربوط به مراسم تشییع او چه بلایی بر سر جامعه شناسانی که حرفی دیگر عرضه داشتند آمد؟ تمام تحلیل‌ها بر مبنای یک سخن تند نادیده گرفته شد و عده‌ای تا مرز تکفیر جامعه شناسان نیز پیش رفتند.

هر انسانی از جنبه انسانی ماجرا حق ورود به جنایتی که منجر به از دست دادن آتنا شد را دارد و خواهد داشت، یک همدردی با خانواده و یا حتی یک حکم برای قاتلش، این که واکنش مردم در قبال این ماجرا چه بوده خود موضوع تحلیلی است تخصصی و می‌تواند حرف‌های ناگفته زیادی در دل خود داشته باشد، اما از جایی ماجرا هولناک‌تر می‌شود که این اظهار نظر‌های فردی از جنبه فردی خارج شده و جنبه تحلیلی پیدا کند، از هر منظری، با این مقیاس از دسترسی به اطلاعات ماجرا فاجعه بار‌تر می‌شود، نتایج تحلیل‌ها هم به راحتی و از قبل مشخص است و آن هم تعمیم دادن موضوع به کلیت جامعه است، جامعه مریض است، جامعه بی اخلاق شده، بی بند و باری باعث است و جلوگیری از فلان سند علت العلل است و از این دست تحلیل‌های سطحی و به اصطلاح آبکی، تحلیل‌هایی که مانند علف‌های هرز، فضای تنفسی را برای رشد بذر تحلیل‌های واقعی از بین می‌برد و منجر به مرگ تحلیل وقایع می‌شود.

سال هاست در تحلیل ماجراهای این‌چنینی باد می‌کاریم و طوفان درو می‌کنیم، دورنمای جامعه هم نشان می‌دهد قرار است در آینده نیز باد بکاریم و طوفان درو کنیم، شاید متوجه نباشیم اما قاتل آتنا یکی از همین طوفان هاست، طوفانی که بنیان‌های روانی و اخلاقی جامعه ما را ویران می‌کند، اعتماد به فضای زیستی ما را به حد اقل می‌رساند، چه عاملی می‌تواند تاثیر گذار‌تر از خبر این ماجراها کودکان را در معرض حصارهایی کذایی قرار دهد که حق زیستن سالم را از او سلب کند، مادر و پدری که این خبر را می‌شنوند در بهترین حالت سعی خود را در این جهت به کار می‌برند تا فرزند را تحت مراقبت بیشتری قرار دهند و این مراقبت بیشترآثار و پیامد‌های نامبارکش بسیار بیشتر از آثار خوبش است، برای مقابله با این جنایت کاران باید سراغ کاردان‌ها و متخصصین حوزه‌های شناخت انسان رفت تا بتوان از نتایج واقعی تضارب آرا و نظریات در این حوزه‌ها یکبار برای همیشه راهکاری کارآمد را برای جامعه تجویز نمود و پی در پی با رفع نقاط ضعف راهکار اصلی فضا را برای دفع پیشامد‌های ناگوار مهیا‌سازیم.

در تمام جوامع بشری جنایت کارانی از این دست حضور دارند، جوامعی که برای حوزه‌های شناخت واقعی انسان اهمیت بیشتری قائل شدند دچار مشکلات این‌چنینی کمتری هستند و جوامعی مانند ایران که می‌شود میزان اهمیت این حوزه‌ها را از نوشتار تحلیلی یک کارگردان یا بازیگر دریافت دارای مشکلات بیشتری هستند، جامعه ایرانی نه بی اخلاق است و نه مملو از عقده، بیشتر از هر دوی این‌ها مملو از نامتخصصان مدعی و تحلیل گردر هر زمینه و متخصصان مغموم و ساکت حوزه علوم انسانی است و تا وضع بر این منوال باشد باید منتظرقربانی شدن آتناهای بیشتری باشیم.