رضا صادقیان
پخش گسترده تصاویر برخورد با اعتراض کارکنان شرکت هپکو و آذرآب در شبکههای مجازی و بحثهای شکل گرفته پیرامون آن محملی برای حمله به دولت و بخشهای دیگر ساختار حقوقی را در اختیار رسانههای مخالف قرار داد و به مسائلی دیگر از جمله رویه خصوصیسازی شرکتهای دولتی و اجرا کردن سیاستهای غیرکارشناسی کمتر توجه شد و یا اساسا نادیده گرفته شد. اعتراضی ساده از سوی کارگران که خواهان دریافت حق و حقوقشان بودند به آسانی دستمایه حمله به دولت قرار گرفت، به جای آنکه منتقدان در پی راه حل بگردند و یا از راههای مطرح شده برای حل گرفتاری کارگران و کارکنان شرکتهای مذکور بکاهند، خودشان نیز به معضلی دیگر تبدیل شدند و با پیشه کردن رفتارهای هیجانی به هیاهو پرداختند.
گمان کنیم رویکرد سازمان خصوصیسازی درباره شرکتهایی که به بخش خصوصی واقعی واگذار میشود نادرست بوده و است، این فرض را نیز به میان میکشیم که وضعیت این دو شرکت از سالها قبل بخشی از دغدغههای مسئولان بود و سرانجام به این نتیجه رسیدند که بخش عمدهای از سهام این شرکتها را به کارکنان خود شرکت واگذار کنند، حتی میتوان تصور کرد هیچ کدام از دو گزینه مطرح شده در میان نبوده و مسئولان تمام تلاش خود را به کار بستند تا سایه بحران را از سر کارکنان این دو شرکت دور کنند. میتوان به همینترتیب حدس و گمانهای دیگری به میان آورد، ولی واقعیت این است که کارگران و کارمندان شرکتهای مذکور نه تنها گرهای از مشکلات مالی و معیشت آنان گشوده نشد و دقیقا بحران به مرکز زندگی روزمره آنان قدم گذاشت و باعث بروز بخشی از خشم آنان شد، در واقع آنقدر به وضعیت کارگران و زندگی آنان توجه نشد که درخواست مطالبات خویش را با فریاد اعلام کردند.
فریادها، اعتراض و خشم کارکنان شرکت هپکو و آذرآب حکایت فقر، نداری، نداشتنها و گرسنگی است، اعتراضی از سر سیری و رفاه و داشتن امنیت فزاینده نیست. فریادی است که از روزها و بلکه ماهها قبل از سوی مسئولان مربوطه نیاز به شنیده شدن داشته است و پاسخ این صدای بلند بروز بد رفتاری و کتک خوردن نیست. کارگری که به مدت یکسال حقوق دریافت نکرده باشد و از روی ناچاری سر کارش حاضر شود، دیر یا زود نسبت به عدم دریافت حقوق اعتراض خواهد کرد، مسئله خیلی طبیعی است. نمیتوان از نیروی کار توقع داشت در مقابل انجام دادن شرح وظایف محول شده کاری و شغل خویش خواهان دریافت حقوق نباشد.
شاید برخی گمان کنند که کارگران شرکتهای مذکور و یا شرکتهای دیگر در شرکت ایکس کار میکنند ولی حقوق و پاداش خود را از جایی دیگر میگیرند، باور بفرمایید چنین نیست! وقتی یکی از کارکنان شرکت از ناتوانی تامین لوازم مدرسه برای دخترش میگوید، داستان نداریاش را بازگو میکند و نه خواستهای دیگر را. بدونتردید حق بود قبل از آنکه خشم کارگران از درب کارخانه به بیرون کشیده شود و باعث شکل گرفتن التهاب در میان بخشهای از جامعه شود، مسئولان استانی راهی مییافتن و مسیری با کمترین تنش را انتخاب میکردند و با اندکی آیندهنگری در مقابل حاشیههای قابل کنترل برنامهریزی میکردند. اعتراض کارگران شرکت هپکو و آذرآب فریادی از سر استیصال است، خشم آنان را با خشم پاسخ ندهیم.