رانت برای دامادها، ژن و نبوغ هم همچنین!
1 دی 1397 ساعت 9:22
حمزه فیضیپور
عدل چه بود، وضع اندر موضعاش/ ظلم چه بود، وضع در ناموضعاش (ناموقعاش)
عدل چه بود، آبده اشجار را /ظلم چه بود، آب دادن خار را
عدل، وضع نعمتی در موضعاش/ نه به هر بیخی که باشد آبکش
ظلم چه بود، وضع در ناموضعی/ که نباشد جز بلا را منبعی
ظلم چه بود وضع غیرموضعاش/ هین مکن در غیرموضع ضایعاش
(مولوی)
با چند بیت بالا معنا و مفهوم عدل به عنوان ریشه " اعتدال" به روشنی بیان میشود. مشکل در فهم "معنا" نیست ایراد کار ما بازی با "واژگان مقدس" است؛ یعنی در عمل غیر از آنچه هست و غیر از معنای اصلی، معنا آفرینی میکنیم و این معنا آفرینی غیر از آن معنا دادن قراردادی به کلمات در شکل روابط بین جماعت انسانی است. در این جا «اغراض» مترجم واژهها و تاویل آنهاست (چو غرض آمد هنر پوشیده شد/ صد حجاب از دل سوی دیده شد).
آنچه در عرف و درمیان مردم از قبل رواج داشته است این بوده که اگر کسی را "عادل" خطاب میکنند و یا اورا "مرد حسابی یا آدم حسابی" به حساب میآورند معنایش در این توصیفها میگنجد: شخصیت سالم داشتن، قانونمند بودن، وفادار بودن به وعده و گفتار، عملگرا بودن، میانه نداشتن با تضیع حق و حقوق دیگران، رانت خوار نبودن، به هنگام قضاوت میان خویشان و بیگانه " حق " را ترجیح دادن، امانتداربودن، رک و روراست بودن و... با این اوصاف میتوان رویکرد اعتدال را اینگونه در معنای واقعی ریشهاش که عدل هست وضع نمود و نه در تفاسیر ذهنی _ جریانی!
این روزها حال مردم از گرانیها به هم خورده است، از آشفتگی در مدیریتها و دست به دست شدنهای نامعقول "پستها" دلگیرهایی ایجاد شده است، پررنگ شدن پارتیبازی و فامیلسالاری باعث عصبانیت جمعی در جامعه شده است، تبدیل شدن آموزش و پرورش به بنگاههای "رایآور" و تهی شدن از معنای واقعی آموزش و پرورش توسط برخی صاحبان قدرت، سبب مرگ تدریس در کلاسهای درس شده و انگیزههای فهماندن و فهمیدن را از فضاهای آموزشی ربوده است. از همه بدتر: نوعی تدبیر ناشیانه است که امید و امیدواری را در حالت "احتضار" رو به قبله کرده است و مرگ امید را نوید میدهد: قصه معاونت دامادها و مشاورشدن بیکارهای با ژن خوب و نبوغ فکری خاص هست که خیل عظیم بیکاران تحصیلکرده نه مدرک «ژن خوب داشتن» را دارند و نه واحدهای درسی اقتصاد خرد و کلان را "پاس" کردهاند!
مسوولین محترم در"دولت وعدهها" جهت این که بدانند چرا آمار خودکشی، اعتیاد، طلاق، تزلزل در باورها، عضویت در باندهای هنجارشکن و... در میان دانشجویان جوان و جوانان بیکار تحصیل کرده افزایش یافته است چند نظریه چون "یادگیری اجتماعی" بندورا، "ناهنجاری یا آنومیک" دورکیم، "ناکامی منزلتی" کوهن "تئوری فشار" مرتن را بهتر است چند بار مطالعه کنند چرا که بهتر خواهند فهمید که با گفتاردرمانی آسیبهای اجتماعی کاهش نمییابد، با گفتاردرمانی بدون تدبیر امید ایجاد نخواهد شد.
کد مطلب: 167677