دریافت لینک صفحه با کد QR
غوغاسالاران وابسته به کانون نزاع، آرام ندارند
در دنیای آرام کسی اسلحه نميخرد
27 آذر 1392 ساعت 11:47
کریم عباسی *
گروه مقالات: فشار و پرس بر روی روند مذاكرات، اینبار از جانب آسوشیتدپرس آغاز شده و این خبرگزاری یک پاس طلایی تودر را نیز به تندروها داده است. گروههای فشار و ذی نفوذ بینالمللی که حیات خود و منافع اسلحه فروشان را در آشوب و جنگ و آتش افروزی ميبینند، همواره منتظرند تا آب زلال همگرایی بینالمللی را گلآلود و شکافهای جهانی که ميرود با قدرت دیپلماسی ترمیم شوند را عمیقتر کرده و با تشدید اختلافات و نمک بر روی زخمهای کهنه پاشیدن، غوغایی دیگر بیافرینند.
در دنیای آرام کسی اسلحه نميخرد، و اسلحه کاربردی جزء مرگ و مصیبت ندارد. بنابراین مرگ و خشونت و ویرانی بهایی است که مردم دنیا باید بدهند تا بنگاههای تولید تسلیحات بتوانند زندگی کنند و زنده بمانند. یعنی با مرگ دیگران زندگی آنان استمرار ميیابد. با این مقدمه طرح مسئله این است که چرا 6 سال پس از گم شدن رابرت لوینسون از کارکنان سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) در جزیره کیش، اکنون و در این برهه حساس این خبرگزاری اقدام به پخش تصویر وی کرده و ميخواهد چنین وانمود کند که نامبرده توسط نیروهای امنیتی ایران و یا گروههای تحت نفوذ آنان ربوده شده است.
در این راستا تحریمهای جدید نیز همین کارکرد را دارند. امیدواریم چنین تصور نشود که نویسنده قائل به تئوری توطئه بوده و ميخواهد آسمان ریسمان ببافد. قاعده بازی سیاست بین ایران و آمریکا تا پیش از دولت آقای دکتر روحانی، حاصل جمع جبری صفر بود. یعنی برد یک طرف مساوی با باخت طرف مقابل بود. به زبان روشن تر اگر یک طرف چیزی را از دست ميداد، طرف مقابل چیزی به دست ميآورد و نتیجه این بازی برد و باخت بود.
حال که دولت تدبیر و امید ميرود تا با منطق فازی خود قاعده بازی را به حاصل جمع جبری متغیر و یا مثبت تغییر دهد و طرفین را در این بازی راضی کرده و برای طرفین منافعی تعریف کند، غوغاسالاران وابسته به کانون وحشت و نزاع در سطح بین المللی و کاسبان خرده پای خشونت و درگیری در منطقه و حتی داخل کشور با شیطنتهاي نخ نمای خود ميخواهند قاعده بازی را تغییر داده و در پی کسب منافع خود، مانع از این همگرایی شوند.
طبق نظریه کارکرد گرایی دیوید میترانی، نیازهای فنی جوامع و امکاناتی که پاسخگوی آن نیازهاست، قدرت لازم جهت ایجاد همگرایی را دارد. به این معنی که اگر دولت آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در زمینه فنی تاسیسات اتمی بتوانند به نقطه مشترک و بهینه برسند، آنگاه مساعی مشترک در زمینههاي دیگر نیز فراهم خواهد گردید. میترانی استدلال ميکند که مساعی مشترک در یک حوزه فنی یا کارکردی احتمالا زمینه را برای مساعی مشترک در زمینههاي دیگر فراهم خواهد کرد.
وی این روند را (پر و بال گرفتن) نام نهاد و معتقد بود هنگامی که حکومتها؛ مزایای این روندها را دریابند، به توسعه این روند لفظا و یا عملا کمک خواهند کرد. وی معتقد بود که وضعیت محیطی این زمینه مساعد همکاری و فایده مشترک را به وجود آورده است و دوران حاصل جمع جبری صفر به پایان رسیده است. و چنین نتیجه ميگیرد که چنانچه همکاری در حوزه کارکردی و غیرسیاسی پا بگیرد، در آن صورت ستاره بخت و اقبال صلح بین المللی نیز تابان خواهد شد.
در این بازی جدید از مسئولان و خصوصا ریاست محترم جمهوری انتظار ميرود که با تدبیر حکیمانه خود تکلیف این پرونده را نیز معلوم کرده و این حربه جدید که ميتواند سنگ بر پر و بال پرونده صلح زده و مانع از روند شکستن ساختار تحریمها شوند را خنثی کنند. از نیروها و احزاب و گروههای داخلی که مشی و سیاستی بغیر از اعتدال را نمایندگی ميکنند و در مقام منتقد و یا مخالف سیاستهای کنونی قلم ميزنند، انتظار ميرود که منافع ملی را بر منافع گروهی ترجیح داده و با غوغاسالاران هم آوا نشوند.
* دانشجوی دكتري جامعهشناسی سیاسی
کد مطلب: 25087
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir