کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

مقاله وارده

عدم بازنگری در بورسیه‌ها= ظلم به نخبگان

این ظلم است؟ خیانت است؟ غفلت است؟ یا بلاهت؟

31 تير 1393 ساعت 11:29


گروه سياسي: طی هفته های اخیر موضوع دانشجویان بورسیه دکتری در دولت قبل بحث ها، اظهار نظرها و واکنش های زیادی را برانگیخته است. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، حدود سه هزار دانشجو بدون آزمون، و طی مراحل قانونی و ضوابط و اغلب فاقد شرایط لازم از جمله شرط معدل، سن و استعداد برای تحصیل در دوره های دکتری دانشگاهی دولتی و اغلب مادر کشور با هزینه دولت و بیت المال پذیرفته شده اند. 

مشکل وقتی حادتر می شود که وزارت علوم بسیاری از این افراد که به سبب نداشتن قابلیت و استعداد در دوره تحصیل با مشکلات زیاد و گاه مشروطی های متوالی روبرو بوده اند را همزمان برای عضویت هیات علمی دانشگاههای کشور بورسیه کرده است. این در حالی است که در میان همه بحث ها به این موضوع هم پرداخته نشده که در بین این بورسیه های عزیز شمار زیادی به چشم می خورند که به دلیل اشتغال همزمان در دستگاههای دولتی، از سوی این دستگاهها مامور به تحصیل شده اند. یعنی رانت سوبله!
یک: بورس دانشجویی با پول بیت المال بدون رقابت و استعداد
دو: مأمور به تحصیل با حقوق و مزایا و بدون توجیه منطقی و کارشناسی برای دستگاه مربوطه،
سه: بورس هیات علمی آنهم بدون مصاحبه و آزمون و گزینش و ...

این نحو عملکرد در مورد بورسیه دکتری در شرایطی رقم خورده است که شمار زیادی از جوانان با انگیزه، خوش استعداد، باسواد، خلاق و توانا صرفا با تلاش و کوشش در سالیان زیاد و با زحمت فراون و با گذراندن آزمون های لازم، طی مراحل مختلفِ مصاحبه و گزینش در شرایط رقابت برای ظرفیت های آزاد محدود، توانسته اند به دوره های دکتری وارد شوند اما این دسته نابرخوردار از رانت"خودی ها" کمتر شانسی برای عضویت هیات علمی دانشگاه ها پیدا کرده اند.

دلیل آن هم سیاست وزارت علوم دولت احمدی نژاد بوده است که به بهانه متمرکز کردن جذب هیات علمی، فرایند استخدام و گزینش هیات علمی را به انحصار خود وزارت و اداره بورس در آورده و تحت این عنوان سیاست های کلان و هدفمند خود را در شرایطی که اذهان عمومی مشغول برخی رویدادهای دولت دوم احمدی نژاد بود و صدای قربانیان این سیاست ها به جایی نمی رسید اجرا و پیگیری نمود. سیاست هایی که از جمله اهداف آن "صاحب تخصص کردنِ نیروهای متعهد" و "اشباع فضای دانشگاهی از نیروهای همسو، همفکر و به اصطلاح خودی" و در چشم اندازی بلند تر "وابسته تر کردن این گروه به جریان های خاص سیاسی" و "اشباع بدنه مدیریت کلان کشور از این نیروها" بوده است. 

در مورد چرائی اتخاذ چنین سیاستی در آن دوران دلایل زیادی را می توان برشمرد. به نظر می رسد یکی از آبشخورهای این رویکرد به برخی موضوعات و مباحث کلان در مورد وضعیت علوم انسانی در کشور و برخی رویکردهای خاص در مورد شرایط این دسته از علوم باز می گردد که خواهان بازنگری جدی با توجه به سلایق خود در این حوزه هستند. منشا دیگری که موجب اتخاد چنین رویکردی شده است را می توان به جایگاه حساس دانشگاه و اعضای هیات علمی در تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و جهت دهی ها و سوگیری های فکری و سیاسی کلان به ویژه در سالهای اخیر و رویدادهای حساس تلقی نمود که منجر به اتخاذ چنین سیاستی شده است. 

به هر حال در سایه این عملکرد وزارت علوم احمدی نژاد، علاوه بر نفس موضوع و اصل رویداد که بر اساس آن شمار زیادی دانشجو بدون داشتن صلاحیت و شایستگی های لازم به دوره دکتری وارد شدند و در سوی دیگر این ماجرا ظلمی آشکار به همان میزان افراد واجد شرایط و صلاحیت روا داشته شده، آثار شوم و زیان های دیگری می توان برشمرد.

از جمله صرف میلیاردها تومان از محل بیت المال به پای دکترهای کوپونی‌ای که مسلما کارایی و بازدهی مطلوبی نخواهند داشت، دلسرد و مایوس کردن نخبگان راستین، دلسوز و بااستعداد، بی اعتبار کردن فضای آکادمیک، دانشگاه و علم، ناتوان کردن بدنه مدیریت و کارشناسی کشور با استخدام این افراد، تنزل سطح علم و سواد و خلاقیت در آموزش نسل بعدی دانشجویان با عضویت این بورسیه ها در هیات های علمی دانشگاهها و دهها آسیب دیگر. 

در مجموع می توان گفت که سیاست و رویکرد دولت قبل در مورد بورسیه ها اگرچه ساده دلانه با هداف تقویت حضور نیروهای متعهدتر در دانشگاهها انجام شده است، اما بی شک جز ظلم به بیت المال، به نخبگان، به علم و دانشگاه، به کشور و نسل آینده دانشجویان و دانشگاهیان نتیجه ای نخواهد داشت. این رویکرد که با تنگ نظری در عرصه سیاسی و تنگ تر و تنگ تر کردن دایره خودی ها و بیرون گذاشتن بسیاری از جوانان بااستعداد و توانا و شایسته ایرانی و مسلمان با انگ غیرخودی، اغلب فرصت طلبان و موج سوارن کم خرد را بر کرسی ای که کمتر برازندگی اش را دارند سوار کرده، ناخودآگاه و از روی جهل و کوته بینی ظلم و شاید خیانتی بزرگ در مورد علم و نخبگان و مدیریت کشور روا داشته است.
 
به کدامین دلیل و علت و توجیه کارشناسی و علمی و منطقی و عقلانی و شرعی دانشجویی که با خون دل و تلاش خود و با تکیه بر کمک و پشتیبانی خانواده و پدر و مادری امیدوار به دستگیریِ آینده فرزندشان، راه به دانشگاه باز کرده و به سبب برخورداری از انگیزه، استعداد و توان علمی می تواند سرمایه ای بزرگ و غنی و راهگشا برای آینده ایران باشد باید کنار گذاشته شود و به جای آن با صرف میلیاردها تومان از بیت المال، بی سواد، نالایق و ناکارآمدی از حزب باد جای او را بگیرد؟ این ظلم است؟ خیانت است؟ غفلت است؟ یا بلاهت؟چگونه می توان تصور کرد کسانی که در پیشگاه عدالت و ملت و حق و وجدان نداشته خود پذیرفته اند بر پایه چنین ظلم و بی عدالتی ای دکتری بخوانند و استاد شوند، نیروی خادم حق و عدالت این کشور خواهند شد؟ 

به هر روی امروز نخبگانی که این ظلم و جفا به آنان رواداشته شده، در سایه امید به دولت روحانی بدان امیدند که حقشان پس گرفته شود و دلسوزان راستین کشور طالب آن اند که سرمایه های پر ارزش و گرانقدر و آینده سازان کشور به راحتی و بی جهت به انزوا و رخوت و ناامیدی یا به سوی دهان گشاده مهاجرپذیرهای بیگانه رانده نشوند. نخبگان و سرمایه هایی که به امید این احقاق حق و رفع جور در اوج ناامیدی شاید آخرین تیر ترکششان را سال پیش انداختند و روا نیست این اعتماد و امید آنان با سستی و عدم جدیت موکلان و مسئولان ناکام بماند که بی شک اول جفا به ایران و بعد به ایشان خواهد بود. گاه تداوم راه گذشته شراکت در آن و همدلی با آن تلقی می شود و کاش امروز که داعیه حرکت در مسیر حق و عدالت و عقلانیت و قانون داریم، حداقل به اندازه آنانکه جسورانه بر ناحق و بی عدالتی و نامهری راندند شجاعت و جدیت داشته باشیم و در برابر زیاده خواهی بایستیم.


کد مطلب: 49113

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/article/49113/عدم-بازنگری-بورسیه-ها-ظلم-نخبگان

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir