گروه سياسي: حجتالاسلام علی یونسی اخیرا در اظهاراتی از کشور عراق به عنوان "پایتخت" ایران یاد کرده و گفته بود: عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست، بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسأله هم برای امروز و هم برای گذشته است. این اظهارات که با واکنشهای گسترده داخلی همراه شد، منجر به عقبنشینی یونسی از اظهارات پیشینش گردید. با این وجود، آنگونه که خبرگزاریها گزارش دادهاند، او سهشنبه (۲۶ اسفند-۱۷ مارچ) در "دادگاه ویژه روحانیت" حضور یافته و مورد بازپرسی قرار گرفته است.
پیشتر نیز شماری از اعضای مجلس شورای اسلامی در نامهای به آقای روحانی خواهان عزل علی یونسی شده بودند. سخنان آقای یونسی را هرکسی بشنود یا بخواند احتمالا اولین برداشتی که از سخنان ایشان به ذهن خواننده یا شنونده متبادر میشود این است که ایران کشوری صاحب نفوذ در عراق و با عراق مناسبات تاریخی و فرهنگی مشترکی دارد، است. حال اینکه این برداشت که در واقع منظور اصلی گوینده سخن است چه ایراد یا اشتباهی به آن وارد است باید برخی از مسئولان که در هر بزنگاهی سعی در اظهارنظر و ابراز وجود دارند تشریح کنند.
به این دلیل که این مسئله که ایران کشوری صاحب نفوذ نه تنها در عراق بلکه در خاورمیانه است بر هیچکسی پوشیده نیست و بر همگان عیان است، حال اینکه عدهای مشتاقند تا از آن برداشتهای دیگری که احتمالا از نوعی تسویه حساب سیاسی ناشی میشود، کنند جای تامل دارد. با این فرض که سخنان آقای یونسی را مطابق برداشت این عده از مسئولان، دخالت در امور عراق، تفرقه افکنانه و دخالت در امور اسلام و... بدانیم میبایست به سخنان این چنینی که قبلا توسط سایر افراد صاحب منصب زده شده نیز رجوع کنیم و آنها نیز مطابق منطقی که این مسئولان دارند بایستی همانند آقای یونسی به دادگاه فراخوانده شوند.
از جمله اظهارات اینچنینی می توان به سخنان حجتالاسلام مهدی طائب در 26 بهمن 91 اشاره کرد که در سخنان خود سوریه را سی و پنجمین استان ایران و استانی استراژیک دانست و گفت: «سوریه استان سی وپنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم.»
بیشک سخن آقای طائب نیز بر اهمیت استراتژیک سوریه و نفوذ بالای ایران در منطقه دلالت دارد اما زمان راندن این سخنان توسط آقای طائب هیچکس موضعی نگرفت و هیچ مسئولی هم ایشان را خیانتکار به امت اسلام و دخالت کننده در امور عراق تلقی نکرد. یا زمانی که رئیسجمهور اسبق آ قای احمدینژاد در سفرهای مکرر خود به آمریکای جنوبی، آنجا را حیات خلوت ایران خواند هیچ مسئولی سخنان ایشان را به معنی دخالت در امور کشورهای آمریکای جنوبی از جمله ونزوئلا و نیکاراگوئه تلقی نکرد.
حال این سوال مطرح است که چرا عدهای پس از این اظهارنظرهای آقای یونسی این چنین برآشفتهاند و این چنین اسلام و امت اسلامی را در خطر دیدهاند؟ پاسخی که به این سوال میتوان داد همان بهره برداری سیاسی از هر فرصت ممکن توسط عدهای است که به بهانههای مختلف قصد تخریب و از بین بردن فضای آرام سیاسی کشور و سوق دادن دولت به سمت مسائل حاشیهای را دارند. این افراد از هر فرصتی برای زیرسوال بردن بدنه دولت و به چالش کشیدن آن استفاده میکنند با این هدف که منافع سیاسی خود خود را تامین کنند.