به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۲:۳۴
 
۱۱۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۶ ساعت ۰۹:۵۲
کد مطلب : ۸۹۲۲۲
نظارت استصوابی شورای نگهبان و...

احراز صلاحیت، هیات نظارت یا مردم؟

گروه سياسي: دکتر محسن صنیعی «عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز» در نامه اي به رييس قوه قضاييه نسبت به مواضع اخير ايشان درباره نقش نظارتي شوراي نگهبان مواردي را مطرح كرده است كه متن آن را در زير مي‌خوانيد:
احراز صلاحیت، هیات نظارت یا مردم؟
به نام خدا
حضرت آیت الله آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضاییه
با سلام و احترام

با آرزوی سلامتی و موفقیت برای حضرت عالی و تبریک میلاد با سعادت امام علی بن موسی الرضا (ع)، با عنایت به فرمایشات اخیر حضرت عالی در بحث نظارت استصوابی شورای نگهبان که فرموده اید: "عده‌ای می‌گفتند اصل بربرائت است، این حرف واقعا عوامانه است زیرا برخی اوصاف را در قانون
چیده‌اند و گفته اند کاندیدا باید این اوصاف را داشته باشد و اگر شورای نگهبان بخواهد تایید کند، باید اوصاف را احراز کند پس بنابراین ما عدم احراز صلاحیت هم داریم" لازم می دانم که نکاتی را به استحضار حضرت عالی برسانم:

۱- از فرمایش حضرت عالی و البته بنا بر تفسیر شورای نگهبان این نتیجه گرفته می شود که این شورا، باید صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی را احراز نماید و در این جا، قاعده برائت هم موضوعیت ندارد.

۲- در مورد عدم احراز صلاحیت، این ایراد وجود دارد که موقعی که شورای نگهبان اعلام می کند که صلاحیت فلان کاندیدا احراز نگردیده است، اگر منظورش این است که کاندیدا صلاحیت ندارد، علی القاعده باید خیلی صریح گفته شود که از نظر شورای نگهبان، کاندیدا صلاحیت ندارد ولی موقعی که
عبارت عدم احراز صلاحیت به کار برده می شود، این نتیجه گرفته می شود که علی رغم سیستم عریض و طویل نظارت استانی شورای نگهبان که امروزه به عنوان یک نهاد اطلاعاتی به موازات دیگر نهادهای اطلاعاتی، عمل می کند، باز صلاحیت فلان کاندیدا احراز نگردیده است.

در حقیقت، عبارت عدم احراز صلاحیت، ناکارآمدی تمامی سیستم های اطلاعاتی مملکت برای تحقیق در مورد یک کاندیدایی را نشان می دهد که شاید تصادفا خواسته است در انتخابات کاندیدا شود. آیا واقعا، سیستم های اطلاعاتی کشور، امکان احراز صلاحیت و یا احراز عدم صلاحیت یک کاندیدا را ندارند؟ اگر این سیستم اطلاعاتی، ناکارآمد است، پس شورای نگهبان برای احراز صلاحیت و یا احراز عدم صلاحیت، باید چاره دیگری بیندیشد که در ادامه، پیشنهادی را خدمت شما عرضه خواهم داشت.

۳- همه کارشناسان امر، بر قانونی بودن استعلامات چهارگانه، صحه می گذارند. البته در صورتی که کاندیدایی بر استعلامات چهارگانه اعتراض داشته باشد، طبق روال قانونی، به هیات نظارت شورای نگهبان، اعتراض می کند و هیات نظارت، در صورت تشخیص نادرست بودن تصمیم هیات های اجرایی، نسبت به جبران تضییع حق کاندیدا اقدام می نمایند. اگر کاندیدایی بر اساس استعلامات چهارگانه، هیچ منعی برای کاندیداتوری نداشته باشد، پس در حقیقت، قانونا، شرایط نافی صلاحیت را دارا نمی باشد و از این جا به بعد سخن این است که آیا صلاحیت لازم را دارد یا نه؟ هیات های نظارت، در این مرحله، برای خود وظیفه احراز صلاحیت را در نظر می‌گیرند.

۴- پس از اعلام تایید استعلامات چهارگانه، اگر شورای نگهبان با تکیه برمنابع محلی که در هر شهر یا استان دارد، رد صلاحیت کاندیدایی را اعلام کند، سئوال بنده این است که اگر در مقابل منابع شورای نگهبان، ده ها برابر کسانی وجود داشته باشند،که بر صلاحیت یک کاندیدا گواهی بدهند، کدام ادعا ارجح است؟ جای دوری نرویم، همین انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، شورای نگهبان برای آیت الله هاشمی رفسنجانی عدم احراز صلاحیت را اعلام کرد، اگر منظور این بود که صلاحیت آقای هاشمی برای شورای نگهبان احراز نشده، این تعجب ایجاد می شود که آیا کسی که از بیش از چهل سال پیش، همه اطلاعاتش روزانه درتاریخ ثبت شده است، شورای نگهبان نتوانست صلاحیت و یا عدم صلاحیت ایشان را احراز کند ولی اگر منظور شورای نگهبان، عدم صلاحیت ایشان بود، من سئوالم این است که اگر آیت الله هاشمی وارد انتخابات می شدند، حداقل بیست میلیون رای مردم را می توانستند اخذ کنند، یعنی بیست میلیون نفر گواهی بر صلاحیت ایشان برای پست ریاست جمهوری می دادند، حال آیا شناخت ۱۲ نفر شورای نگهبان ارجح بر شناخت بیست میلیون نفر مردم است؟

اگر واقعا این تشخیص صلاحیت ارجح است، لطف بفرمایید دلایل عقلی، عرفی، شرعی این ارجحیت را برای ما شرح دهید. در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به همین ترتیب، اگر کاندیدایی از منابع چهارگانه استعلام مثبت دریافت کند و این کاندیدا در یک شهر بزرگ می تواند صدها هزار رای، در شهرهای متوسط ده ها هزار رای و در شهرهای کوچک، هزاران رای را داشته باشد، آیا اعلام عدم صلاحیت هیات نظارت شورای نگهبان ارجح است یا گواهی صدها هزار رای دهنده بر صلاحیت یک کاندیدا برای پست نمایندگی مجلس شورای اسلامی؟ کدام یک ارجح است، انتخاب مردم، یا نظر منابع محدود شورای نگهبان؟

۵- جالب است که اگر نگاهی اجمالی به منابع فقهی مان هم بیندازیم، در جاهایی که عدالت افراد مطرح است، شهره بودن به عدالت و یا گواهی چند عادل بر عدالت یک شخص، کفایت می کند، یعنی در حقیقت، نظر مردم در صلاحیت های شرعی افراد، یک سند و معیار است.

۶- بنا بر موارد فوق، پیشنهاد می کنم که پس از پاسخ مثبت استعلامات چهارگانه، شورای نگهبان برای احراز صلاحیت کاندیداهای مجلس شورای اسلامی، به جای انتخاب راهی که شورای نگهبان را متهم به تصمیم گیری جناحی می کند و به علاوه هزینه های سنگین تاسیس هیات های نظارت دائمی استانی را بر کشور تحمیل کرده است، برای احراز صلاحیت کاندیداهای مجلس، یا آن را به طور کامل به مردم تنفیذ کنند و یا آن که برای احراز صلاحیت در هر شهر، هر کاندیدا موظف شود که مثلا به اندازه یک هزارم واجدین شرایط، امضا جمع کند که به این ترتیب، یک کاندیدا در شهری مانند تهران، باید چند هزار نفرامضا جمع کند. با تشکر و ارادت