به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۴:۳۲
 
۱۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۵ ساعت ۱۱:۵۶
کد مطلب : ۶۳۵۷۴
استيضاح حق مجلس است، اما بعد از اثبات برادري‌اش

عارف: من پا در كفش بزرگان نمي‌كنم

عارف: من پا در كفش بزرگان نمي‌كنم
گروه سیاسی-رسانه ها: محمدرضا عارف اين روزها بي‌ترديد موقعيت خوبي در فضاي سياسي كشور دارد. او بر‌خلاف بسياري از چهره‌هاي اصلاح‌طلب كه براي كنشگري سياسي با تهديد‌ها و تحديدهاي بسياري مواجهند، در متن قدرت است و كمتر اتفاق مي‌افتد كه در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام غيبت كند. معاون اول دولت سيد محمد خاتمي از سوي ديگر پس از كناره‌گيري‌اش از انتخابات رياست‌جمهوري، جايگاهي متفاوت‌تر از گذشته در ميان نامداران اردوگاه اصلاحات پيدا كرده است تا جايي كه بسياري از رفرميست‌هاي سياسي عارف را «خير الموجودين» اصلاحات مي‌نامند و مي‌دانند؛ مساله‌يي كه شايد اين سياستمدار يزدي نيز از آن آگاهي كامل دارد. حالا محمدرضا عارف مي‌تواند نقش منجي را در انتخابات مجلس دهم براي اصلاح‌طلبان بازي كند. همين است كه از فرداي انتخابات رياست‌جمهوري اقدام به راه‌اندازي و تاسيس تشكيلات سياسي كرد و بارها در مقام يك اصلاح‌طلب با‌اخلاق راهي شهرهاي مختلف شد تا در مقام سفير اصلاحات، گفتمان اصلاح‌طلبي را در ميان توده‌هاي اجتماعي و هواداران اصلاحات زنده نگه دارد. همين رفت و آمدها باعث شده تا بر شمار طرفداران محمدرضا عارف افزوده شود. البته جنس اصلاح‌طلبي عارف با بسياري از اصلاح‌طلبان متفاوت است. او برخي رفتارهاي اصلاح‌طلبان در ادوار گذشته را تندروي مي‌داند و نگراني‌اي هم از بابت گفتن مصاديق اين تندروي‌ها ندارد. معتقد است كه اصلاحات هرگز در جايگاه اپوزيسيون قرار نمي‌گيرد. مي‌گويد كه منظور سيدمحمد خاتمي از تعامل با حاكميت را نمي‌داند. مي‌گويد آمده است تا پل پيروزي جوانان باشد و در اين ميان اجازه نمي‌دهد كه اصلاحات از سوي عده‌يي مديريت سياسي شود. البته عارف در ميان اين گفته‌هايش نافي اين هم نمي‌شود كه با برخي بزرگان اصلاحات از جمله سيد محمد خاتمي رودربايستي دارد و همين است كه با خنده‌يي بر لب مي‌گويد: «پا در كفش بزرگان نمي‌كنم.» با محمدرضا عارف در دفتر بنياد اميد ايرانيان درباره آينده اصلاحات و انتخابات مجلس گفت و شنود نشستيم. عارف همچون هميشه با محبت و لبخند، ميزبان ما و پرسش‌هاي‌مان بود. اگرچه اصلاح‌طلب است اما آنهايي كه عارف را مي‌شناسند خوب مي‌دانند كه او محافظه‌كارانه سخن مي‌گويد و اما اين‌بار معاون اول دولت اصلاحات كمتر محافظه‌كارانه پاسخگوي سوالات ما بود. عارف در اين گفت‌وگوي ٥٥ دقيقه‌يي بارها از دلمشغولي خود درباره جوانان و آينده كشور سخن گفت. از اينكه چرا نسل مديريتي كشور تغيير نمي‌كند، گلايه داشت. از اينكه چرا عده‌يي تنها چشم پياده نظام به جوانان دارند، ناراحت بود، از اينكه اخلاق اين سال‌ها در رقابت سياسي، نماد و نمودي نداشت انتقاد كرد. مي‌گفت كه بايد راه را بر تندروها بست چراكه مردم از تندروي خسته شده‌اند. تاكيد داشت كه اصلاح طلبان با اجماع و خرد جمعي مي توانند از موانعي كه پيش روي خود دارند،عبور كنند.البته در اين ميان گريزي هم به ضرورت تدوين مانيفست اصلاحات زد و با جديت گفت:با وجود تلاش هاي بسيار موفق نشده‌ايم اين كار را انجام دهيم.معاون اول دولت سيد محمد خاتمي درباره راهبردهاي انتخاباتي اصلاح‌طلبان هم حرف‌هاي زيادي داشت، اينكه اصلاح‌طلبان بايد به آسيب‌شناسي خود بپردازند و با برنامه ريزي و تن دادن به عقل جمعي،كار تشكيلاتي و پرهيز از رفتارهاي گعده اي وارد انتخابات مجلس دهم شوند.معتقد بود كه اصلاح طلبان اگر با سازوكار تشكيلاتي وارد ميدان انتخابات شوند،موفقيت‌شان قطعي خواهد بود. در اين ميان هم نتوانست نگويد كه نگران تك روي برخي اصلاح‌طلبان نيست. او همه اين حرف‌ها را زد اما با گفتن اين جمله كه «من خود را نماينده تمام جريان اصلاحات نمي‌دانم» نشان داد كه مي‌داند در اردوگاه اصلاحات چه مي‌گذرد. عارف در اين مصاحبه نشان داد كه تغيير كرده و ديگر به اين راحتي‌ها كناره‌گيري نمي‌كند. هرچه هست او به قول خيلي‌ها، «خير الموجودين اصلاحات» است؛چهره يي كه شايد با حضورش در انتخابات مجلس دهم بتواند فصل جديدي از بازيگري اصلاح طلبان را در ميدان سياست ايران رقم بزند.

آقاي خاتمي در اين ماه‌هاي اخير چندباري مساله تعامل با حاكميت را مطرح كرده‌اند. چه اتفاقي افتاده است كه ايشان به اين نتيجه رسيده‌اند كه بايد با حاكميت تعامل كرد؟ آيا اين تعامل در گذشته وجود نداشته است؟
شما از آقاي خاتمي بايد منظور اصلي شان را بپرسيد. اما معتقدم اصلاح‌طلبان بخش اصلي نظام محسوب مي‌شوند. اين حرف به اين معناست كه ما اصلاح‌طلبان به عنوان يكي از دو تفكر اصلي درون نظام وجود داريم كه ممكن است نامش هر چه باشد، چپ باشد يا راست باشد. هر چه هست تفكر اصلاحات، تفكر درون انقلاب است. بنابراين تعامل با ديگر جريان‌هاي سياسي درون نظام معنا پيدا مي‌كند. تعامل براي نزديك شدن دو جناح قابل طرح است و براي نزديك شدن ديدگاه‌ها به‌همديگر لازم و ضروري است.

آيا تعامل با حاكميت به اين معنا نيست كه اصلاح‌طلبان نقش اپوزيسيون خود را پذيرفته‌اند؟
بر اين باورم كه تفكر اصلاحات عين تفكر انقلاب اسلامي است و اصلاح‌طلبي در ذات انقلاب است؛ تفكر اصلاحات هيچگاه در جايگاه اپوزيسيون قرار نمي‌گيرد و همواره به عنوان يك جريان در درون نظام مطرح است.

جنابعالي بارها به اين مساله اشاره كرده‌ايد كه اصلاح‌طلبي هويت انقلابي دارد و اصلا نمي‌توان آن را از نظام منفك كرد اما مي‌بينيم كه در تمامي اين ١٧ سال براي همين جريان درون نظام، اتفاقاتي مي‌افتد كه ناگوار است.
بله به اين باورم. ما بايد با ساز و كار قانوني و دموكراسي رقابت درون نظام را بپذيريم. متاسفانه به اين دليل كه در سياست كشور، بعضا اخلاق رعايت نمي‌شود و ساز و كار همكاري و هم افزايي را خوب بلد نيستيم، به حذف رقيب مي‌پردازيم و نمي‌خواهيم بپذيريم كه رقيب وجود دارد و ما حق حذف رقيب را نداريم. من شخصا به جمله زنده باد مخالف معتقدم. اينكه مخالف مي‌تواند مارا به چالش بكشد باعث مي‌شود كه عملكرد ما بهتر شود. اميدوارم با توجه به فضاي جديد كشور، هر دو جناح از اتفاقات سال‌هاي گذشته درس بگيرند و در يك فضاي صميمي به رقابت بپردازند. بايد بدانيم كه هيچ يك از دو جناح درون نظام حذف شدني نيستند.

اكنون كه فضاي كنشگري سياسي در حد وسيع و حرفه‌يي براي اصلاح‌طلبان فراهم نيست و نيروهاي سياسي اين جناح از موقعيت خوبي براي بازيگري سياسي برخوردار نيستند، آيا اين وضعيت محصول رفتار غير‌اخلاقي جناح رقيب اصلاح‌طلبان است؟
من فكر مي‌كنم كه بخش عمده آن محصول رفتار جناح رقيب است و البته بخشي هم مربوط به ضعف‌هاي خودمان است.

اين بخش كه مربوط به نواقص اصلاح‌طلبان است را شرح مي‌دهيد؟ تندروي‌ها و كندروي‌هاي ما چه بوده است؟
اينكه ما در يك جبهه سياسي نتوانيم در مقاطعي به يك عمل مشترك و تفاهم برسيم در واقع ضعف ما است و ما را آسيب‌پذير مي‌كند.

مثل چه مقاطعي؟
مانند انتخابات ٨٤ و ٨٨ كه جبهه اصلاحات نتوانست به اجماع برسد و كانديداهاي درون جبهه اصلاحات نتوانستند به نفع يكي كنار بكشند.

يعني سختي كنار كشيدن‌ها در بزنگاه‌هاي حساس مانند انتخابات رياست‌جمهوري يكي از جدي‌ترين نقاط ضعف اصلاح‌طلبان بوده‌؟
دقيقا، البته اين مساله خاص اصلاح‌طلبان نيست. اصولا هنوز به ساز و كار حركت جبهه‌يي در يك موضوع مهم سياسي با وجود شعارهايي كه مي‌دهيم نتوانستيم خوب عمل كنيم. بايد ساز و كار اجماع در درون جبهه و ائتلاف با جريان رقيب را تمرين كنيم. مي‌توانيم و بايد با توجه به اهداف سياسي مشترك همكاري با يكديگر را تمرين كنيم.

پس اصلاح‌طلبان هم دچار اين مشكلات شده‌اند؟
متاسفانه اين نقيصه در همه جريانات سياسي كشور وجود دارد. خودخواهي و خود‌بزرگ‌بيني، عدم تحمل ديگران و تلاش در جهت حذف رقيب يكي از چالش‌هاي جريانات سياسي كشور است.

شما چقدر در جهت رفع اين مشكل تلاش كرده‌ايد؟
همواره سعي كرده‌ام در حد توان ناچيزم در اين مسير قرار نگيرم.

حداقل كاري كه انجام شد اين بوده كه خودتان شخصا گرفتار اين فضا نشويديا حداكثر كاري كه مي‌توانستيد بكنيد؟
بگذاريد يك خاطره تعريف كنم، در سال ٦٣ در يك مرحله تا شنبه شب بنده در فهرست كابينه آقاي مهندس موسوي به عنوان وزير ارتباطات بودم. در ساعت هشت شب‌شنبه نام من از فهرست خط زده شد، هيچگاه موضعي منفي در اين امر نگرفتم. حتي به من رسما اطلاع داده نشد كه فرداي آن روز در مجلس حضور نداشته باشم. هيچ‌وقت از اين امر گله نكردم. خوشحال هم بودم به اين دليل كه مسووليت سنگيني را از روي دوشم برداشته بودند. در حكومتي كه ادعا مي‌كنيم به خاطر تكليف و به خاطر خدا مسووليت مي‌پذيريم، اگر مسووليت از دوش انسان برداشته شود جاي گله و شكايت نيست و انسان در محيط و فضايي ديگر به خدمت مي‌پردازد.

شما اشاره كرديد كه بخشي از مشكلاتي كه اصلاح‌طلبان با آن مواجه هستند، مربوط به برچسب‌ها و تهمت‌هايي است كه جناح رقيب مي‌زند. اما هر چه امروز بكاريم فردا درو خواهيم كرد. آنچه كه اصلاح‌طلبان امروز درو مي‌كنند يقينا چيزي است كه خودشان در گذشته كاشته‌اند. ما در گذشته چه كرده ايم؟
ما نتوانستيم شعار‌ها و گفتمان خود را در يك تشكيلات منسجم كه مسووليت‌ها و وظايف و اختيارات مشخص باشد، عملياتي كنيم. مهم‌ترين مساله ما در اين سه دهه گذشته حركت گعده‌يي بوده است و متاسفانه اصولا نگاه غالب ما همين رفتارهاي گعده‌يي و هياتي بوده است و دنبال حاكميت حزب و تشكيلات نبوده‌ايم. با اين شرايط نمي‌توان در سياست و حكومت كاري جدي از پيش برد. بايد همه تشكل‌هاي سياسي با شناسنامه‌يي شفاف و روشن بيايند و مسووليت بپذيرند. بزرگ‌ترين معضل ما اين است كه هيچ كس در اين كشور مسووليت نمي‌پذيرد. هشت سال آقاي احمدي‌نژاد به كمك اصولگرايان روي كار مي‌آيد و كسي يا تشكيلاتي مسووليت اين دوره را نمي‌پذيرد.

يعني معتقديد در اين امر چندان متفاوت از اصولگرايان نيستيم؟
بله، عدم پاسخگويي و عدم تحمل نقد، مشكل عمومي جريانات سياسي كشورمان است. ما در كجا آمديم و مشفقانه عملكرد خود را بررسي كرديم؟ همواره مي‌گوييم زمان حساس و خاصي است و رقيب مراقب است و نبايد حرفي بزنيم! در حالي كه اين نگاه، نگاه غلطي است و جلوي پويايي، نشاط و زنده‌ماندن يك جريان و گفتمان را مي‌گيرد و مسووليت‌پذيري را از بين مي‌برد.

در واقع اين ترس وجود دارد كه وقتي خود را نقد مي‌كنيم رقيب دستاويزي براي خود پيدا كند؟
بله. ما نيازمند فضايي صميمي و دوستانه و سالم هستيم كه گروه‌ها در آن نقد را بپذيرند و خود را اصلاح كنند. در كشور آلمان در سال‌هاي اخير يكي از وزرا در جايي از تز دكتراي خود بدون مرجع دهي از مطلبي استفاده مي‌كند اين فرد مجبور به استعفا مي‌شود. كجا در كشور ما درخطاهاي محرز چنين اتفاقي افتاده است؟

به نظر شما دليل عدم بلوغ سياسي و توسعه‌نيافتگي سياست ورزان چيست؟
در واقع ما شعارها وارزش‌هاي انقلاب را نتوانسته‌ايم در فعاليت‌ها حاكم كنيم. لذا روز به روز آستانه تحمل ديگران را در خودمان كاهش داده‌ايم. بايد با استفاده از همه ارزش‌ها و شعارهاي انقلاب، به خودسازي فرهنگي و سياسي بپردازيم و قانون اساسي و قانون را فصل‌الخطاب همكاري‌ها و رفع اختلافات سياسي قرار دهيم.

چه كسي بايد استفاده مي‌كرد؟ شما اشاره كرديد كه سال ٨٤ علت اصلي عدم موفقيت اصلاح‌طلبان در انتخابات، حركت گعده‌يي و نداشتن رفتار حزبي حرفه‌يي بود، سوال اينجاست چقدر اشتباه بوده و اشتباه است كه سرنوشت اصلاحات را به سرنوشت يك فرد گره بزنيم؟ اين سوال را به اين دليل مي‌پرسم كه جنابعالي هنوز هم مي‌گوييد اگردر انتخابات سيد محمد خاتمي انصراف بدهد من نيز انصراف مي‌دهم.
رويكرد من هميشه رسيدن به اجماع و وحدت درون جبهه‌يي بوده است. وحدت و خرد جمعي را همواره دنبال كرده‌ام و بر اين باورم كه براي پيروزي، هيچ راهي به جز سامان‌دهي تشكيلاتي و وحدت نظر نداريم.

آقاي دكتر جواب سوالم را نگرفتم. واقعا درست است كه سرنوشت يك گفتمان و جريان سياسي را به سرنوشت يك نفر وابسته كنيم؟
خير. بنده با اين موضوع مخالف هستم. البته ما در شرايط خاص كشور راهي جز اين نداشتيم و در حركت درازمدت بايد تشكيلات حاكم شود و خرد‌جمعي مبناي حركت قرار بگيرد. ما مرامنامه بنياد اميد ايرانيان را طوري نوشتيم كه بايد بعد از ١٠سال نقش فرد در آن از بين برود و كليه تصميمات و اقدامات با اتكاي نظر مراجع ذي‌ربط در تشكيلات بنياد باشد و نقش فردي افراد، خود را در نقش جمعي بيابد.

اين بنياد را راه‌اندازي كرده‌ايد كه نقش خودتان را محو كنيد؟
بايد بعد از ١٠ سال راي من همان ارزشي داشته باشد كه راي يك عضو جديد و جوان دارد! ماندگاري تشكل‌ها در حاكميت تصميمات جمعي و به استثناء ضوابط و مقررات است و الا محو شدن هيچ فردي از اعضاي بنياد مطرح نيست.

آيا محمدرضا عارف در تشكيلات بنياد اميد ايرانيان مي‌خواهد خودش را تكثير كند؟ يعني به دنبال اين هستيد تا انباشت تجربه خود را در اختيار جوانان بگذاريد تا آنها بتوانند همچون دكتر عارف مسير پيشرفت و كار سياسي و تشكيلاتي را ياد بگيرند؟
بي‌ترديد مايلم تا نكات مثبتي كه در كارنامه من هست را تكثير كنم. مايلم همه تجربيات بيش از سه دهه در امور اجرايي و علمي و سياسي را در اختيار اعضاي بنياد و به‌خصوص جوانان عزيز قرار دهم. من خودم را همواره پلي براي ارتقاي جوانان تصور كرده‌ام و به آن افتخار ورزيده‌ام.

آقاي دكتر، اصلاح‌طلبان طي ١٧ سال گذشته فراز و نشيب‌هاي متفاوتي را تجربه كرده‌اند. در حال حاضر هم به نظر مي‌رسد كه قوه عاقله گفتمان اصلاح‌طلبي قايل به اصلاح برخي اشتباهات استراتژيك و تاكتيكي خود هستند. در اين ميان هم آقاي خاتمي بسيار تعديل شده و تلطيف شده نسبت به گذشته سخن مي‌گويند كه گويي قرار‌است بدبيني‌هاي حاكميتي به اصلاح‌طلبان را مبدل به خوش‌بيني كنند. به واقع مي‌توان اين بدبيني‌ها و سوء‌ظن‌ها را به خوش‌بيني و حسن ظن حاكميت به اصلاح‌طلبان تبديل كرد؟
بله، ما خود را بخشي از جريانات داخل نظام مي‌دانيم و قطعا خوش‌بيني و حسن‌ظن حاكميت براي انجام وظيفه و حضور يك ضرورت است و اميدوارم جريانات داخل نظام بتوانند در چارچوب قوانين و مقررات فعاليت‌هاي خود را ساماندهي كنند. الان مهم‌ترين مساله ما انتخابات سال آينده است. ما نياز به مشاركتي بالاتر از مشاركت سال ٩٢ داريم. بايد در يك فضاي مثبت به سمت انتخابات مجلس آينده حركت كنيم. بر اين باوريم كه با تعامل با دست‌اندركاران انتخابات و حركت در چارچوب سياست‌هاي كلي و قانون مي‌توانيم به نتيجه برسيم و يك انتخابات پرشوري داشته باشيم.

شما به عنوان فردي كه جغرافياي ذهني اصلاح‌طلبان را مي‌دانيد و خودتان هم نسبت به برخي تندروي‌ها در گذشته انتقاد داريد فكر مي‌كنيد دوباره اجازه بازيگري سياسي به اصلاح‌طلبان مفروض بر تحقق اين فرضيات داده خواهد شد؟به نظر جنابعالي اصلاح‌طلبان چگونه مي‌توانند از ديوارهاي آهنيني كه مقابل‌شان براي كنشگري سياسي قرار دارد، عبور كنند؟ به واقع اصلاح‌طلبان با چه روش و منشي مي‌توانند با كساني كه اصلاح‌طلبان را فتنه‌گر مي‌دانند و مي‌نامند وارد تعامل و گفت‌وگو شوند؟
جناح رقيب به همه اصلاح‌طلبان فتنه‌گر نمي‌گويد. اميدوارم در فضاي سياسي خوبي كه امروز در كشور وجود دارد، دو جريان اصلي كشور با تعامل و همدلي و با در نظر گرفتن مشتركات و اهداف مهم نظام بتوانند با همديگر همكاري صميمانه‌يي داشته باشند و در يك فضاي خوب به رقابت بپردازند و به همين منظور من مساله اجماع درون اصلاحات و ائتلاف با گروه رقيب را در انتخابات سال آينده مطرح كردم اگر ما بتوانيم از ٣٠٠ كرسي مجلس، ١٠ درصد آن يعني حدود ٣٠ كرسي را ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان مشترك كنيم، اين ٣٠ نماينده محور تفاهم و همدلي در مجلس خواهند شد.

بله اين پيشنهاد يك راهبرد كوتاه‌مدت است كه مي‌تواند موثر واقع شود اما من مي‌خواهم ديدگاه وراهكارهاي شما رادر مورد منافع كلي بدانم. شما اشاره كرديد كه جناح رقيب مي‌خواهد اصلاح‌طلبان را حذف كند، به نظر شما آيا اين جريان به اين راحتي‌ها دست از اين راهبردشان برخواهند داشت؟
خير، هر گروه سياسي مي‌خواهد در قدرت بماند. ما تا حدي هزينه‌هاي برخي تندروي‌ها راداده‌ايم و اين بهانه و وسيله‌يي براي برخوردهاي حذفي شده است. اتفاقاتي كه در دوره اصلاحات و قبل و بعد از آن افتاد بهانه‌ها را به دست جناح مقابل داده است. بنابراين ما بايد تلاش كنيم كه ديگر بهانه به دست رقيب ندهيم و با رقيب تا آنجا كه مي‌توانيم تعامل داشته باشيم.

آيا اصولگرايان تندرو سررشته بهانه‌هاي گذشته را رها خواهند كرد؟
به هر حال جز تعامل، چاره‌يي نداريم.

پس استراتژي آقاي خاتمي مبني بر تعامل با حاكميت درست است؟
ما داخل نظام هستيم. اين مساله مربوط به جناح‌هاي داخل نظام است كه بايد تعامل داشته باشيم.

فكر مي‌كنيد مجوز بازيگري سياسي براي اصلاح‌طلبان با توجه به حوادث ٨٨ داده شود؟
چرا داده نشود. من كانديداي رياست‌جمهوري در سال ٩٢ بودم. ملاك عمل همگان بايد قانون باشد، همه بر اساس قانون عمل كنيم. اگر قانون اعمال شود همه نفع مي‌برند.

چه كسي بايد قانون را رعايت كند؟
نهادهايي كه مسوول اين امر هستند.

به هر دليلي ممكن است قانوني رفتار نكنند؟
چرا ما از الان بايد بدبين باشيم؟

به اين دليل كه نشانه‌ها و پالس‌هايي از هم‌اكنون داده مي‌شود كه نمي‌تواند خيلي براي اصلاح‌طلبان اميدوار‌كننده باشد.
نبايد قضاوت و پيش‌داوري داشته باشيم. ما با خوشبيني و تعامل بايد سعي كنيم در چارچوب قانون عمل كنيم و ديگران را به اجراي دقيق قانون به‌خصوص با توجه به نظر مقام معظم رهبري كه راي مردم را حق‌الناس دانستند تشويق كنيم.

اصلاح‌طلبان با چه سازوكاري بايد وارد انتخابات مجلس شوند؟ آيا چهره‌هايي كه هزينه داده‌اند در اردوگاه و اتاق فكر اصلاح‌طلبان بايد حضور داشته باشند يا خير؟
اصلاح‌طلبان بايد حتي‌الامكان با ساز‌و‌كار اجماعي وارد انتخابات شوند، ما نمي‌توانيم مانع حضور افراد شويم. اما ملاك عمل ما بايد حركت در چارچوب قانون و تلاش جهت حضور حداكثري مردم در انتخابات باشد.

نقطه تمايز محمدرضا عارف با ديگر اصلاح‌طلبان چيست؟
من خودم را با ديگر اصلاح‌طلبان مقايسه نمي‌كنم. اما ملاك حضور و فعاليت ما همان شعارهايي است كه كه در مرامنامه بنياد اميد ايرانيان آمده است؛ اخلاق، خردورزي و عقلانيت را مبناي حركت خود قرار مي‌دهيم و منافع دراز مدت خود و كشور را در نظر مي‌گيريم. طبيعتا اگر ما منافع دراز‌مدت را دنبال كنيم از منافع كوتاه‌مدت خود دست برمي‌داريم. همچنين توجه به شرايط و موقعيت‌ها شايد يكي ديگر از ويژگي‌هاي تشكل ما باشد. با اين رويكرد در انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي حضور خواهيم داشت.

اصلاح‌طلبان در مقطعي تجربه در اختيار داشتن مجلس و دولت را داشته‌اند. مفروض بر چراغ سبز به اصلاح‌طلبان براي بازيگري سياسي و احتمال اينكه اصلاح‌طلبان بتوانند اكثريت صندلي‌هاي سبز رنگ مجلس را از آن خود كنند بازهم اين سوال وجود دارد كه اين تجربه محتمل چه تفاوتي با تجربه سال‌هاي ٧٦ و ٧٧خواهد داشت؟اصلا مبنا را بر اين مي‌گيريم كه جنابعالي به عنوان سر ليست اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس باشيد و اجماعي از سوي اصلاح‌طلبان روي اسم شما صورت گرفت و فرض مي‌كنيم كه محمد رضا عارف رييس مجلس دهم شد و مجلس اصلاح‌طلبان هم تشكيل شد. اين مجلس چه تفاوت‌هايي با مجلس ششم خواهد داشت؟
البته بهتر است فعلا وارد مصاديق و نام افراد نشويم. اينكه چه كسي مي‌آيد و چه كسي رييس مي‌شود از يك سو چندان مهم نيست و از سوي ديگر هم، زود است درباره چنين مسائلي اظهارنظر شود. من فكر مي‌كنم كه مردم و عقلاي كشور از تندروي خسته شده‌اند. تندروي هم چپ و راست ندارد. مي‌توان در عملكرد مجلس فعلي و رفتارهايش با دولت اين موضوع را مشاهده كرد. اين مساله مردم را خسته كرده است. اميدوارم تلاش همگان در جهت داشتن مجلسي باشد كه نمايندگان آن با داشتن تعهد و تخصص و تجربه، دغدغه منافع ملي و مسائل كشور را در اولويت امور خود قرار دهند.

به اعتقاد شما تحصن مجلس ششم يك اشتباه استراتژيك از سوي اصلاح‌طلبان بود؟
بله. قطعا بايد جلوي چنين رويكرد و اتفاقاتي را بگيريم. بايد درون نظام و با سازوكارهايي كه درون نظام انديشيده و طراحي شده است عمل كنيم و من مطمئنم با بهره‌گيري از اين رفتار، در هيچ موردي به بن بست نمي‌رسيم.

حالا بعد سياسي اين ماجرا را كنار بگذاريم. از لحاظ مديريتي و قانونگذاري ، مجلس اصلاح‌طلب و مورد نظر آقاي عارف بايد چه هيبت و هويتي داشته باشد؟
توجه به منافع ملي و حركت در چارچوب افق‌هاي درازمدت و اسنادبالادستي توسعه و پيشرفت كشور، دور شدن از بخشي‌نگري و پرداختن به مسائل جزيي حوزه انتخابيه كه ما در همه مجالس خودمان اين را مشاهده مي‌كرديم و خوشحال بوديم كه با تشكيل شوراهاي شهر و روستا نمايندگان به مسائل ملي و كلان مي‌پردازند ولي عملا چنين نشد.

راهبرد مشخصي براي تبديل مسائل منطقه‌يي به مسائل ملي داريد؟
بايد برنامه مشخصي داشته باشيم. بايد به مردم اينگونه بگوييم كه اگر ما پيروز شديم با برنامه حركت مي‌كنيم و اين كار مشخص را در اولويت خود در چهار سال نمايندگي قرار مي‌دهيم.

چه كارهايي؟
مجلس بايد به اولويت‌هاي كشور بپردازد و به شرايط دولت توجه كند. دولت بايد احساس كند كه مجلس پشتوانه اوست. البته نظارت مجلس از جمله تحقيق و تفحص و سوال و استيضاح را رد هم نمي‌كنيم. استيضاح حق مجلس است اما بعد از اثبات برادري‌اش. در حال حاضر عملكرد مجلس نهم با سال اول دولت آقاي روحاني را مشاهده مي‌كنيد، ما بايد اين مساله را اصلاح كنيم. ما به مجلسي احتياج داريم كه بتواند شرايط موجود را درك كند و دغدغه اصلي آن منافع ملي و اولويت‌هاي دراز مدت كشور باشد و حركت برنامه‌يي و به دولت راهبرد بدهد و به او كمك كند.

آيا از توان شما و تشكيلاتي كه راه‌اندازي كرده‌ايد برمي‌آيد چنين مجلسي را تشكيل دهيد و مديريت كنيد؟
بله. با همكاري ديگر نمايندگان ما برنامه خواهيم داد و تلاش مي‌كنيم در صورت پيروزي، اجرايي شدن آن را با توجه به قانون اساسي پيگيري كنيم.

سه اولويت اصلي‌اي كه در مجلس بايد نهادينه و پيگيري شود از منظر شما چيست؟
ما هنوز برنامه راهبردي را نهايي نكرده‌ايم. بايد برنامه مشخص و راهبردي را با توجه به اولويت‌هاي كشور ارايه كنيم. اما آنچه مي‌توانم بگويم اين است كه براي اجرايي شدن آن، تعامل، تفاهم و همدلي با مردم و ديگر جريانات سياسي لازم است.

آيا اين مساله جمع‌الاضداد نيست؟
خير، من تاكنون سعي كرده‌ام با هر دو جناح ارتباط خوبي داشته باشم و در كارهايم از توانايي و نكته نظرات همه دوستان استفاده كنم.

چطور اين تعامل را برقرار كرده‌ايد؟
اين كار با سعه صدر و حركت در چارچوب مشتركات و منافع ملي، عملي است. خوشبختانه ما در راهبردهاي اصلي داراي ارزش‌هاي مشترك هستيم و اختلاف در تاكتيك‌ها هم طبيعي است. نظريه‌يي را كه هميشه دنبال كردم، ائتلاف بالاي ٥٠‌درصد بوده است.

ائتلاف بالاي ٥٠ درصد به چه معنا؟
به اين معنا كه اگر با شخصي بيش از ٥٠ درصد اشتراك نظر داشتم مشاجره نمي‌كردم و سعي مي‌كردم با فعاليت و حركت مشترك اختلافات را كاهش دهم و عموما موفق بوده‌ام.

مثلا در مجمع تشخيص مصلحت نظام وقتي كنار آقاي حدادعادل مي‌نشينيد، گلايه‌يي نسبت به برخي اظهارنظر اصولگرايان نمي‌كنيد؟
در مسائلي كه مطرح مي‌شود سعي مي‌كنيم با ايشان و ساير دوستان به نظر مشترك برسيم. البته با ايشان و ساير دوستان گعده دوستانه داريم.

آيا تلاش كرده‌ايد جداي از اظهارات غيرمنصفانه‌يي كه برخي اصولگرايان تندرو در قبال اصلاح‌طلبان دارند، نگاه اصولگرايان معتدل را به اصلاح‌طلبان تغيير دهيد و آنها را آگاه كنيد؟
در اين زمينه همواره تلاش كرده‌ام. در فاصله زماني سال‌هاي ٨٨ تا ٩٢ بسيار تلاش كردم كه فاصله‌ها را كم كنم، اما روند حاكم بر چهار سال گذشته و قدرت حاكم در اين چند سال به ما اجازه حركت چنداني نداد تا بتوانيم گام عملي‌اي‌برداريم. اميدوارم در فضاي جديد بتوانيم با يكديگر تعامل داشته باشيم.

سختي‌ها و مصايبي كه پيش‌روي سياست‌ورزي محمدرضا عارف وديگر اصلاح‌طلبان وجود دارد، چيست؟
معتقدم بايد به درون جناح خودمان بپردازيم و آسيب‌شناسي دقيقي از رفتارهاي خودمان داشته باشيم. من الان از رقيب گله نمي‌كنم. مساله اصلي، تك‌روي‌هاي داخل جناح اصلاح‌طلبي است و من بيشتر نگران آن هستم. اگر اينها را حل كنيم مي‌توانيم با رقيب هم كنار بياييم. به همين دليل هم تاكيد مي‌كنم به جاي اينكه به دنبال منافع گروهي خود باشيم، به پيروزي جناح خود و تفكر خود فكر كنيم. توقع حداقلي و مسووليت حداكثري در حال حاضر بسيار مهم است. سازمان‌هاي سياسي مختلفي درون جبهه اصلاحات وجود دارد. اگر بنا باشد كه هر كدام به دنبال سهم‌خواهي حداكثري باشند، به جايي نمي‌رسيم.

عدم تعريف مانيفست مشخص اصلاح‌طلبي چقدر به گفتمان اصلاح‌طلبي ضربه زده است؟
گفتمان اصلاحات گفتمان انقلاب است ولي مانيفست شفاف و جامعي ارايه نشده و اين موضوع ضربه‌هاي مختلفي به گفتمان اصلاحات زده است!

آيا شما تلاش كرده‌ايد كه اين مانيفست را تدوين كنيد؟
هيچگاه شرايط مناسبي براي اين كار نداشته‌ايم. در بنياد باران هم با وجود تلاش‌ها موفق نشده‌ايم كه اين كار را به‌صورت كامل انجام دهيم.

شما فرصت اين را داشتيد كه بنياد اميد ايرانيان و سازمان پويش جوانان را طراحي كنيد چطور فرصت پيدا نكرده‌ايد مهم‌ترين كاري كه خودتان هم به آن اعتقاد داريد را انجام بدهيد؟
ما رويكردها و راهبردها را در تشكيلات خودمان مطرح كرده‌ايم. اما من خود را نماينده تمام جريان اصلاح‌طلب نمي‌دانم. بايد همه گروه‌ها و جريانات داخل اين جبهه تلاش كنند تا اين اقدام انجام شود. اصلاح‌طلب ستيزان براي اينكه از موقعيت اصلاح‌طلبان در جامعه جلوگيري كنند از چه روش‌هايي استفاده مي‌كنند؟البته اين سوال من به اين دليل است كه همه مشكل اصلاحات و اصلاح‌طلبان مربوط به كندروي‌ها و تندروي‌هاي درون اين جناح به نظر مي‌آيد كه نيست. اين جريان‌ها گاهي با برچسب زدن و گاهي با آلترناتيو‌سازي سعي مي‌كنند تا اصلاح‌طلبان را در حاشيه نگه دارند.

ممكن است جنابعالي بتوانيد افرادي را حول محور تفكرخود و تفكر اصلاح‌طلبي جمع كنيد اما به واقع هيچ ضمانت و سازوكاري وجود ندارد كه اين هوادار اصلاحات، اصلاح‌طلب باقي بماند. مشابه اين مساله را هم در شوراي شهر ديديم. افرادي در ليست اصلاح‌طلبي مي‌آيند كه بر ضد اصلاح‌طلبي رفتار مي‌كنند. اين مشكل را وقتي شاخصه‌هاي هويت اصلاح‌طلبي وجود ندارد چگونه مي‌توان حل كرد؟ نكته ديگري هم كه مطرح مي‌شود اين است كه ما چهره‌هايي در مجلس ششم داشتيم كه به هر صورت نمي‌توانند در انتخابات مجلس حضور داشته باشند و همچنين براي اينكه بخواهيم افراد جديدي را به صحنه بياوريم راه طولاني و سختي براي اينكه بتوانيم اين افراد را به مردم بشناسانيم در پيش داريم. راه‌حل شما چيست؟
در حالت كلي و با توجه به قانون اساسي هيچ راهي جز فعاليت و حاكميت احزاب نداريم. حزب شناسنامه مشخص و روشني دارد و مسووليت‌هايش نيز مشخص است و عضو حزب از مرامنامه حزب نمي‌تواند تخطي كند. تا وقتي كه حركت ما گعده‌يي است همين هزينه‌ها را خواهيم داشت. حزب سازوكار خودش را دارد و فرد نمي‌تواند در اين سازوكار به تنهايي حركت كند البته به عقيده من شرايط فعاليت حزبي هم در كشور فراهم نيست. ما بر همين اساس در بنياد اميد اصرار داريم تا يك دهه هيچ كار سياسي و حزبي انجام نشود تا در ابتدا به عنوان يك ان‌جي او و يك تشكل اجتماعي و فرهنگي مردم آن را بشناسند و بعد اگر كنگره تصميم‌گيري كرد، رويكرد آن را حزبي خواهيم كرد. ما اين مشكل را همواره داشته‌ايم كه برخي افراد قبل و بعد از انتخابات، ديدگاه خود را تغيير مي‌دهند و راه‌حل همين است كه عرض كردم. ما نبايد در معرفي افراد در يك نسل متوقف شويم. چه كسي گفته است اگر ما چهره جديدي را مطرح كنيم مقبول واقع نمي‌شود. ما هيچگاه در گذشته متوقف نبوده‌ايم. رويكرد ما در بنياد اميد اتكا به فعاليت جوانان است. نسل اولي‌ها هم حضور دارند اما نقش اصلي به عهده جوانان است. بناي‌مان هم نيست كه اگر فردي مسووليتي را پذيرفت تا زنده هست اين مسووليت را ادامه دهد. ما بايد امكان جابه‌جايي و تغيير را فراهم كنيم و به جوانان هم فرصت حضور و تلاش جهت پيشرفت و توسعه كشور داده شود.

آيا در بنياد اميد، اميد داريد تا بتوانيد نسل سومي‌هاي اصلاحات را به عرصه كلان سياست ورزي و مديريتي كشور برسانيد؟
بله. اولويت ما در مجلس آينده دو قشري است كه بسيار از آنها غافل بوده‌ايم يعني جوانان و زنان.

فكر مي‌كنيد اين ايده تا چه ميزان مي‌تواند مورد پذيرش نسل اولي‌هاي اصلاحات قرار بگيرد؟
شخصا در اين خصوص تلاش مي‌كنم و نا اميد نمي‌شوم. در انتخابات گذشته هم بزرگان اصلاحات همراهي كمي داشتند و ما به كمك همين جوانان مسائل را پيش برديم و بزرگان هم در گام‌هاي آخر به ما پيوستند.

موقعيت فعلي شما به بركت حضور جوانان بوده است؟
گرداننده امور ما جوانان بودند و ما از اين سياست كاملا راضي هستيم و اين مسير را ادامه خواهيم داد.

الان آقاي خرازي حزب ندا را راه‌اندازي كرده‌اند، كساني كه در سازمان مجاهدين و حزب مشاركت بودند تشكيلات نداي ايرانيان را راه‌اندازي كردند كه موج مخالفت زيادي در اصلاحات بر‌انگيخت اما در زمان پويش اميد كه شما راه‌اندازي كرديد مخالفت‌ها بسيار كمتر بود. اين مخالفت‌ها چه علل و عواملي داشته است؟
شخصا از هر تشكيلاتي كه ايجاد شود استقبال مي‌كنم. جريانات سياسي و اجتماعي بايد براي ماندگاري خود تلاش كنند. بنياد اميد ايرانيان و پويش اميد براي تاثيرگذاري و ماندگاري تلاش مي‌كنند.

چرا فكر مي‌كنيد ماندگار مي‌شود؟
شايد علتش اخلاق مداري‌اي باشد كه براي ما در اين تشكيلات جايگاه ويژه‌يي دارد.

اخلاق مداري به چه معنا؟
به اين معنا كه حاكميت اخلاق را در همه امور لحاظ كنيم و منافع كوتاه‌مدت، ما را مجبور به كنار گذاشتن اخلاق نكند. ما سياست مبتني بر اخلاق را دنبال مي‌كنيم كه احترام بزرگ‌ترها را حفظ مي‌كنيم، چرا كه آنها را به عنوان پيشكسوت‌هاي انقلاب قبول داريم. اما در عين حال بايد اجازه دهيم كه نسل‌هاي بعدي با انتقال تجربه از نسل اول به ميدان بيايند و قدرت بگيرند و مسووليت بپذيرند. ما در بنياد براي سال ١٤٠٠برنامه‌هاي آموزشي و توانمند‌سازي براي جوانان داريم. الان جهت‌گيري ما آموزش و تربيت جوانان با رويكرد آينده است.

اين تربيت را بر اساس چه مبنايي و مقصدي انجام مي‌دهيد؟آموزش سياسي است يا مسائل ديگري را هم در بنياد دنبال مي‌كنيد؟
در امور اولويت‌دار از جمله امور سياسي، فرهنگي و اجتماعي براي ارتقاي مسووليت‌پذيري جوانان برنامه داريم.

آيا كارگروه‌هاي ويژه‌يي براي آنان تعريف كرده‌ايد؟
بله. ما كلاس‌هايي داريم كه البته با توجه به مشكلاتي كه مربوط به فضا مي‌شود، نتوانسته‌ايم به صورت گسترده اقدام كنيم. در زمينه‌هاي سياسي و فرهنگي و راهبردي كارهاي خوبي انجام داده‌ايم.

سازمان پويش چه تعداد عضو فعال دارد؟
به دليل اينكه تاكنون امكان عضوگيري نداشتيم، بيشتر اعضا به صورت سمپات همكاري مي‌كنند.

ارزيابي مشخصي وجود ندارد كه چه تعداد عضو دارند؟
الان رقمي ندارم كه بيان كنم. بيشتر به صورت سمپات كار مي‌كنند. به‌نظرم بعد از اخذ مجوز سازمان سياسي جوانان از وزارت كشور بتوان عضوگيري را ساماندهي كرد.

چند دفتر در استان‌ها مي‌توانند تاسيس كنند؟
بعد از اخذ مجوز به تدريج در همه استان‌ها دفتر تاسيس خواهد شد.

اين دفاتر توسط سازمان مركزي راه‌اندازي مي‌شود يا اينكه اعضايي كه سمپاتيك از تشكيلات شما حمايت مي‌كنند اقدام به تاسيس دفتر خواهند كرد؟
با سازوكار سازمان سياسي راه‌اندازي و اداره خواهد شد.

در حال حاضر كه محمدرضا عارف و جوانان حامي او در حال تاسيس سازمان سياسي جوانان هستند بسياري از اصلاح‌طلبان نمي‌توانند سازمان سياسي خود را تشكيل بدهند و از سوي ديگر هم مي‌خواهند كه به تكليف اجتماعي خود عمل كنند، پيشنهاد مشخص شما براي اينكه اين افراد بتوانند سياست‌ورزي كنند و پاسخگوي مطالبات هواداران خود باشند، چيست؟
اميدوارم همه سياسيون بتوانند در چارچوب قوانين و مقررات به فعاليت بپردازند ، به‌خصوص بايد اولويت را به فعاليت جوانان بدهيم و در اين مسير به انتقال تجربه به جوان‌ترها و كمك به آنها مبادرت ورزيد.

يعني معتقديد كه ديگر ضرورتي ندارد خودشان كار سياسي بكنند؟
خير، كمك‌كردن هم خود كار سياسي است. اينكه فكر كنيم كه ما توانايي بيشتري نسبت به بقيه داريم و ديگران از جمله جوانان بايد پيرو ما باشند را من قبول ندارم. ما بايد راه را براي فعاليت و تلاش جوانان هموار‌ سازيم.

برخي از نسل اولي‌ها معتقدند كه جوانان اصلاح‌طلب بايد در مقام پياده نظام باشند و ما به عنوان ژنرال اصلاحات!
بنده كاملا مخالف اين نوع نگاه هستم. من به عنوان يك استاد وقتي اجازه مي‌دهم دانشجوي دكتراي من فارغ‌التحصيل شود كه احساس كنم از نظر علمي از من استاد پيشي گرفته است. در واقع من خودم را پل عبور جوان‌ترها مي‌دانم نه اينكه آنها را دنباله‌روي خود بدانم. همين نگاه را هم در فضاي سياسي دارم. بايد پل عبور و پيروزي جوانان شويم.

اين نگاه شما تا چه حد در شوراي مشورتي آقاي خاتمي و شوراي هماهنگي اصلاحات وجود دارد؟
نمي‌دانم. فقط مي‌دانم كساني كه با من كار مي‌كنند اين نگاه را دارند.

اين نوع نگاه شما را چه طور مي‌توان به ديگر اصلاح‌طلبان هم منتقل كرد؟
ما بنياد اميد ايرانيان را وقتي راه‌اندازي كرديم در جلسات نام من برده مي‌شد و من كاملا مخالف اين امر بودم. اگرمسائل تشكيلاتي فردگرا شود در نهايت با حذف فرد همه‌چيز مي‌تواند از بين برود. اخيرا تصميم‌گيري كرده‌ايم كه كليه فعاليت‌هاي خود را تحت نام گروه اميد ايرانيان دنبال كنيم. بنياد اميد ايرانيان، يك تشكيلات وابسته به اين گروه است و نه يك نفر؛ خوشبختانه توانسته‌ايم اين رويكرد را تا حدودي نهادينه كنيم.

به نظر مي‌رسد شما بيش از آنكه بخواهيد كنشگر سياسي باشيد و به مقاصد سياسي برسيد به دنبال فرهنگ‌سازي هستيد. بر همين اساس هم گويا تصميم گرفته‌ايد تا اهداف بلندمدت را فداي نگاه كوتاه‌مدت جريان اصلاحات نكنيد. سوالم اين است كه آيا تعامل با بقيه بخش‌هاي اصلاح‌طلبي بيشتر از تعامل با رقيب تاثيرگذار است؟ مثلا در مورد بخش‌هاي ديگري همچون شوراي مشورتي آيا بهتر نيست كه اين نگاه به بقيه بخش‌هاي اصلاحات هم منتقل شود؟
من پا در كفش بزرگان نمي‌كنم؛ اما در محافل و جلسات مختلف سعي مي‌كنيم ديدگاه‌ها و نكته نظرات خود را مطرح كنيم.

آيا شما از نسل اول اصلاحات نااميد شده‌ايد؟
من اين جسارت را به خود نداده‌ام كه پا توي كفش بزرگان بكنم.

اين عدم دخالت در كار بزرگان را مي‌توانيد بيشتر شرح دهيد؟
به نظر من كسي را كه ٣٠ الي ٤٠ سال با منش خاصي حركت كرده به سختي مي‌توان تغيير داد. من از ابتداي انقلاب مسووليت داشته‌ام و انجام اين مسووليت‌ها از يك طرف با مسوولان ارشد و بزرگان بوده است و از طرف ديگر با مردم. هيچ‌گاه حرفي را كه زاويه‌يي با مافوقم داشته باشد به‌صورت علني مطرح نمي‌كردم. احترام به مافوق براي من يك فرض است؛ البته نظرات و ديدگاه‌هاي خودم را همواره در جلسه خصوصي مطرح مي‌كنم ولي به تصميم مافوقم تمكين مي‌كردم و اين ديدگاه را لازمه پيشرفت امور و حل و فصل كارها مي‌دانستم و مي‌دانم.

با اين تفاسير فكر مي‌كنيد چقدر حمايت نسل اول اصلاحات را به عنوان پشتوانه داشته باشد؟
شعار ما اجماع است و بر اين اساس تلاش مي‌كنيم. ما اعتقاد به اجماع كامل داريم، برخي دوستان به اجماع حداكثري مي‌انديشند مثل اجماع ٨٠ درصد، اميدوارم همه از اين نظريه حمايت كنند.

همان ٨٠ درصد اشتراك را مبناي اجماع قرار مي‌دهيد؟ آيا نمي‌خواهيد از پتانسيل ٢٠درصد باقي‌مانده استفاده كنيد؟ آيا فكر نمي‌كنيد همين ميزان درصد باقيمانده را اگر به تعامل نرسيد ممكن است توالي فاسد براي اين ٨٠ درصدي كه به اجماع رسيده‌اند، داشته باشد؟
حتي يك درصد هم ممكن است هزينه ايجاد كند. ما معتقديم كه بايد اجماع جامع و كامل شكل بگيرد و براي اين راهبرد بايد تلاش كرد.

مشخص‌ترين نقطه افتراق شما با اين دسته از اصلاح‌طلبان كجاست؟
ما با كساني‌كه به گفتمان اصلاحات معتقدند اختلاف اساسي نداريم.

آيا مي‌پذيريد كه كمي با بزرگان اصلاح‌طلب رودربايستي داريد؟
بله

فكر نمي‌كنيد اين مساله سدي در مقابل اهدافي كه پيش‌بيني كرده‌ايد، باشد؟
من فرهنگي را قبول دارم كه در آن بزرگ‌تر جايگاه خاص خود را دارد و هيچ‌گاه با بزرگ‌تر چالشي مهم نداشته‌ام، اميدوارم اين نگاه سدي براي ما نباشد!

اين دغدغه‌ شما را امروز كمتر كسي دارد، اما سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه انصراف شما از انتخابات رياست‌جمهوري باعث ناراحتي هواداران شما شد. حالا در انتخابات مجلس هم فرض كنيم كه نسل اولي‌هاي اصلاحات نگاه و تفكرات شما را در انتخابات مجلس دهم نپسندند و نپذيرند؛ شما چه رفتاري خواهيد داشت؟ آيا باز هم به احترام بزرگان پا پس مي‌كشيد يا آنكه سعي مي‌كنيد هواداران خود را راضي نگه داريد؟شما تا كجا بر مواضع و اهداف‌تان ايستادگي مي‌كنيد؟
بنده بدبين نيستم و خوش‌بيني جزو ذات من است. الان نمي‌آيم، بر اساس اينكه ممكن است به اختلاف برسيم، خط خودم را از اين دوستان جدا كنم. ما معتقديم كه بايد در انتخابات با يك اصولي حاضر باشيم و راهبرد حضور در انتخابات، راهبرد اجماعي باشد و بر همين اساس هم بايد با ديگر اصلاح‌طلبان تعامل كنيم. ما شايد با ديگر دوستان اصلاح‌طلب در بدبينانه‌ترين حالت ممكن، ١٥-١٠درصد اختلاف داشته باشيم و بر اساس اين اختلاف، اشتراكات خود را قرباني نمي‌كنيم. ما دنبال سهم‌خواهي نيستيم و هميشه هم اگر دقت كرده باشيد به‌جاي اينكه بگوييم گروه ما، مي‌گوييم پيروزي تفكر اصلاح‌طلبي. شخصا معتقد به خرد جمعي هستم، ان‌شاءالله تصميمات جمعي مورد رضايت هواداران نيز خواهد بود.

شما گفتيد كه مرد خرد‌جمعي هستم، فكر نمي‌كنيد در برخي مقاطع و مواقع مرد انصراف هم هستيد؟
بله، اين هم هست. آنهم براساس خرد‌جمعي يا استنباط از خرد‌جمعي!

يعني توصيه‌پذير نيستيد؟
به اين دليل است كه خطوط قرمز براي من كاملا روشن است و تلاش مي‌كنم در چارچوب قانون و با توجه به خطوط قرمز حركت كنم و بنابراين نه توصيه فراقانوني مي‌پذيرم و نه هيچگاه توصيه غيرقانوني مي‌كنم.

شما اشاره كرديد كه با برخي اصولگرايان مي‌توان ائتلاف كرد. مشخصا با چه گروهي از اصولگرايان مي‌توان ائتلاف كرد؟
افرادي كه منش اعتدالي دارند و به ما نزديك‌تر هستند.

مي‌توانيد مصداق بياوريد؟
من حالا اسم نمي‌برم.

آيا براي انتخابات مجلس با آقاي ناطق هم هم‌انديشي كرده‌ايد كه چه مدلي را مي‌توان پيگيري كرد؟
خير، با آقاي ناطق تاكنون در مورد انتخابات مجلس صحبتي نكرده‌ام.

با آقاي هاشمي چطور؟
با ايشان هم درباره انتخابات هنوز حرفي نزده‌ام.

پس اين بحثي كه مطرح مي‌شود كه مثلث عارف، خاتمي، هاشمي آيا وجود دارد؟
اين ايده برخي دوستان است. بالاخره به يك رويكرد اجماعي و مشخص در مورد نحوه مديريت انتخابات خواهيم رسيد.

پتانسيل بالقوه اين ائتلاف سه نفره مي‌تواند بالفعل شود؟
زمينه آن وجود دارد.

اگر اين ائتلاف صورت بگيرد فكر مي‌كنيد چند درصد مجلس آينده نسبت به اين مجلس شاهد تغيير تركيب باشيم؟
ما خوشبين هستيم كه بتوانيم اين تركيب را تغيير دهيم و من با شناختي كه از مردم دارم اگر ما منسجم عمل كنيم تركيب مجلس آينده تغيير خواهد كرد و معتقدم كه افراطي‌ها در مجلس دهم جايي نخواهند داشت.

برخي از چهره‌هاي اصلاح‌طلبي از برخي افراد براي ائتلاف نام مي‌برند. آيا چنين ائتلاف‌هايي هم مي‌تواند صورت بگيرد؟
با حفظ هويت اصلاح‌طلبي، مي‌توانيم ائتلاف كنيم و ائتلاف در دستور كار ما قرار دارد.

اگر در انتخابات مجلس دهم شما سرليست اصلاح‌طلبان نباشيد، گلايه نمي‌كنيد؟
فكر مي‌كنم جواب اين سوال را بارها داده‌ام. ان‌شاءالله همه كانديداهاي اجماعي ما سرليست خواهند بود.

براي هواداران‌تان اين مساله امروز خيلي مهم است.
بله، البته شرايط نسبت به سال گذشته خيلي تغيير كرده است و ما نهايت تلاش‌مان را مي‌كنيم. در انتخابات گذشته هم جوانان نهايت تلاش‌شان را كردند و وقتي قرار بر تصميمي شد جوانان و هواداران نيز پذيرفتند. من همواره از هواداران خودم تشكر كرده‌ام و صميمانه از آنها متشكرم كه همواره به شعار ما كه اخلاق‌مداري، خرد‌ورزي و عقلانيت است احترام مي‌گذارند و به آن وفادارند.

در زمان انتخابات كه شما كنار كشيديد انبوهي از هواداران جديد براي خودتان خلق كرديد و فكر مي‌كنم انتظارات جديدي از شما دارند. اگر دوستان اصلاح‌طلب شما نخواهند كه عارف باشد، چه مي‌كنيد؟ باز هم حرف بزرگان را گوش مي‌كنيد؟ اگر گوش كنيد و بپذيريد چه پاسخي براي هواداران‌تان خواهيد داشت؟

فكر مي‌كنم ديگر مساله كناره‌گيري من مطرح نشود به اين دليل كه شرايط تغيير كرده است. اما به‌طور خلاصه اين را بگويم كه اگر بر اساس سازو‌كار منطقي و درستي تصميم‌گيري شود اين تصميم را مي‌پذيريم اما اگر مشاهده كنيم كه اين كار براي مديريت كردن يك جناح سياسي است هرگز اجازه نخواهيم داد يك جناح را گروهي مديريت كنند. جوانان و هواداران من در گذشته هم ظرفيت و درك و شعور بالاي خود را نشان داده‌اند كه دغدغه اصلي آنها پيشرفت و تعالي كشور عزيزمان ايران است.

من فكر مي‌كنم شما يك موقعيت جديدي پيدا كرده‌ايد كه ممكن است خيلي از اصلاح‌طلبان چنين موقعيتي نداشته باشند. اگر سر بزنگاه انتخابات بخواهند عنان اين سازمان سياسي جديد كه شما ايجاد كرده‌ايد را واگذار كنيد، آيا شما اين خواسته را مي‌پذيريد؟
به‌نظرم چنين اتفاقي هرگز نمي‌افتد. اما همان‌طور كه بارها گفته‌ام بنده در مقابل خرد جمعي تسليم‌ام اما در مقابل مديريت شدن يك جريان مي‌ايستم.

فكر مي‌كنيد در ميان اصولگرايان سنتي، تندرو يا طيف احمدي‌نژاد كدام دسته‌ها مي‌توانند با هم ائتلاف كنند و كدام دسته مي‌تواند حرفي براي گفتن داشته باشد تا بخشي از كرسي‌هاي مجلس دهم را بگيرند؟
بايد منتظر بمانيم اما به هر حال اصولگرايان سنتي فكر مي‌كنم پايگاه قوي‌تري دارند و پايگاه بخشي از آنان هم به دوران مبارزات قبل از انقلاب‌شان باز‌مي‌گردد.

آيا شما نگران رد صلاحيت‌هاي اصلاح‌طلبان نيستيد؟
خير.

اگر چنين اتفاقي افتاد برنامه بعدي‌تان چيست؟
ما به اندازه كافي نيرو داريم. ما از بين كساني كه تاييد صلاحيت شدند ليست خود را مي‌بنديم. تلاش مي‌كنيم با تعاملي كه با دست‌اندر‌كاران انتخابات خواهيم داشت بازي برد- برد را دنبال كنيم.

نيروهايي كه مي‌خواهيد از سازمان پويش براي كشور معرفي كنيد آيا شناسايي كرده‌ايد؟
هنوز وارد مصاديق نشده‌ايم.

نيروي كيفي براي معرفي داريد؟
به اندازه كافي داريم. سال ٩٣ سال معيارها و شاخص‌ها و راهبردهاست و سال ٩٤ وارد مصاديق مي‌شويم. ما كمبودي احساس نمي‌كنيم.

اخيرا در بخش خبري ٢٠:٣٠ سخني از شما درباره حوادث ٨٨ و شخصيت‌هاي دخيل در اين ماجرا پخش شد كه با واكنش روابط عمومي دفتر شما مواجه شد خواستم اصل ماجرا را از شما جويا شوم؟
در مراسم بزرگداشت ١٦ آذر كه در دانشگاه شهيد بهشتي سخنراني داشتم-كه از همين جا از برگزار‌كنندگان اين مراسم و دانشجويان عزيز تشكر مي‌كنم- در پاسخ به سوال يكي از دانشجويان درباره اطلاق لفظ «سران فتنه» توضيحاتي دادم، از جمله اشاره داشتم بر اين نكته كه رهبر معظم انقلاب در اين خصوص اظهاراتي مطرح كردند از جمله اينكه اين صفت را به عوامل خارجي و امريكا و انگليس مرتبط دانستند كه متاسفانه بخش خبري ٢٠:٣٠ به صورت تقطيع شده سخنان من را پخش كرد البته انتظار ندارم در يك بخش خبري محدود تمام سخنانم پخش شود ولي انتظار اين است جملات قبل و بعد از اين گفته پخش شود تا القاي برخي مفاهيم ديگر نشود. به همين دليل براي جلوگيري از برخي تفاسير ناصواب اطلاعيه‌يي كوتاهي از سوي دفترم منتشر شد. اميدوارم همان‌طور كه در سخنراني دانشگاه اروميه مطرح كردم مديريت محترم جديد صدا وسيما پيام انتخابات ٩٢ را دريافت كند و در راستاي وحدت و همدلي همه اقشار ملت عمل كند و از تعميق برخي شكاف‌ها كه به‌واسطه عملكرد بعضا نادرست اين رسانه در گذشته ايجاد شده بود، جلوگيري كند.
مرجع : اعتماد