گروه سیاسی: برای موفقیت در پیشبرد برنامههای یک دولت، هیات وزیران نقش اصلی را ایفا میکنند چراکه پیاده و اجرا کننده سیاستهای شخص رئیس دولت و مطالباتی هستند که بارها و بارها از سوی هواداران آن مجموعه فریاد زده شده یا به آنها وعده داده شده است و اینکه هیات وزیران مدافع شخص رئیسجمهور و سیاستهایش باشند امری بدیهی و همواره مرسوم است. عدم هماهنگی و تناسب میان مواضع رئیس دولت و وزیران میتواند کریهترین وجه ممکن را از حکومتداری به جلوه و نمایش بگذارد و زمینههایتردید و بدبینی نسبت به اهداف آن دولت را در جامعه و ازهم گسیختگی و پارگی انسجام دردرون کابینه رابه وجود آورد.
پدیدهای که این روزها در ایران شاهد آن هستیم، عدم هماهنگیهای متداول میان مواضع روحانی و برخی وزرایش میباشد. گویی که فدرالیسم دردولت شکل گرفته و هریک دولت خودمختاری را دردرون این مجموعه شکل دادهاند. در نهایت شاهد هستیم که خود روحانی باید پای به میدان بگذارد و نقش مشاوران و وزرا و حتی مدیران میانی خودرا بازی کند. شاید یکی از توفیقات احمدی نژاد در پیشبرد برنامههای بعضا حتی مخرب خود همین دفاع تمام قد هیات دولت از شخص اوبود. هرچند نگارنده توقع داس به دست گرفتن از حسن روحانی ندارد و گشادهرویی و آغوش باز او دربرابر اختلاف نظرهای درون کابینه را نقطهی قوت او میداند، اما نبایستی کاربه آنجا بکشد که سیاست یک بام و دوهوا در برنامهها حاکم شود و کلید گشایش بسیاری از مشکلات چوبی جلوه کند.
این که وزرایی چون فرهنگ و کشور، راهی جدا از روحانی و وعدهها و برنامه هایش را درپیش گرفته اند، نشان از چه دارد؟ اگر اعتقادی به برنامههای روحانی ندارند، به چه دلیل عقلانی و اخلاقیای باید دربدنه دولت باقی بمانند؟ آقای روحانی خبر دارد که هزینه این کم کاریها و سستیها را خود او باید بپردازد؟ اینکه یک شبه وزیر تغییر نمیکند و درچهارسال کابینه ملون نمیشود پدیدهای منطقی است، اما کمرنگ شدن امیدها و پاشیده شدن غبار نومیدی بر رخسار جامعه را چگونه توجیهی در میان است؟ بی شک منصفان و آگاهان حساب شخص رئیسجمهور را از دولت محافظه کار و بعضا ناکارآمد او جدا میدانند، اما عموم جامعه که سبد رای روحانی را نیز باید درمیان آنان جست نیز این عقیده را دارند؟
و آیا این توجیه قانع کنندهای است که شخص رئیسجمهور پیگیر مطالبهای باشد و حتی دستور آن را صادر کند، اما مدیران میانی دولت در اجرای آن دست و پایشان بلرزد؟ این فاجعه بارنیست که برخی عناصردولت ازکسی غیر ازرئیس جمهور دستور میگیرند و تبدیل به مهرههای میدانی آن جریانها شده اند؟ این که اغلب هجمهها به دولت و کارشکنیها دربرابر برنامههای آن به دلیل عدم شجاعت کافی مدیران این دولت در ایستادگی برابراین هجمهها و پاسخگویی به موقع به برخی فحاشیها باشد، آفت یک دولت است؛ درروزگاری که چماق اقتدارگرایی از بیان و قلم عقل گرایی و تحولخواهی قدرتمندتراست.
اگرچه الان فرصت کافی برای اجرای تغییرات دردولت وجودندارد، اما روحانی به هوش و گوش به زنگ باشد که تداوم حضوراینگونه افراد سست اراده و بیثمر بدون درنظرگرفتن اقدامات تنبیهی، بیشک گریبان خوداورا در انتخابات ریاستجمهوری 96 خواهدگرفت و تبدیل به پاشنه آشیل مرد دیپلمات سیاست ایران خواهندشد. هشدارهای کسانی چون خباز و حسن خمینی در این روزها نکتههای بسیاری دردل خود جای داده است.