به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۲:۴۷
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ ساعت ۱۱:۵۴
کد مطلب : ۱۲۴۱۲۰
تحقیر مردم بی‌مبنا است

پلاسکو عرصه همدلی ایرانیان

می‌گل هشترودی
روزنامه بهار

بعد از شروع آتش‌سوزی در ساختمان پلاسکو شاهد واکنش‌هایی از سوی مردم بودیم که در بعضی مواقع مورد استهزا قرار گرفتند. در فضای مجازی بارها افراد جامعه را به گوسفند تشبیه کردند. شمار ناسزاها تا جایی بالا رفت که همه فکر کردند مردم ایران فقط و فقط برای سرگرمی و گرفتن عکس سلفی به محل حادثه رفته‌اند و جز این تفکر دیگری پشت این تجمع انبوهی نبوده است.درست است که این تجمع انبوه در خیلی از مواقع مانع کارایی بهینه امدادگران و آتش‌نشانان شده و بارها و بارها از امدادگران شنیده شده که محترمانه و عاجزانه از مردم درخواست کرده‌اند که به خانه هایشان بروند، اما باید دید که دیدگاه جمع همیشه حاضر در صحنه مردم ایران نسبت به این حضور گسترده چه می‌تواند باشد؟ گذشته از این‌که در عکس‌های منتشر شده در فضای مجازی شاهد آن بودیم که عده‌ای با ساختمان آتش‌گرفته‌ پلاسکو و یا با آوارهای آن عکس‌های سلفی گرفته‌اند و در فضای مجازی منتشر کردند اما آمار این عکس‌ها آن‌قدر محدود بود که حتی به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسید و حال اما به گناه عده‌ای محدود تمام مردم ایران را چوب می‌زنیم و گوسفند می‌خوانیم.

بد نیست ببینینم که شب همان روز پنجشنبه پر حادثه که با آتش گرفتن و آوار شدن ساختمان پلاسکو همراه بود، عده‌ای از همین مردمی که حالا دچار ناسزا شده‌اند، به مراکز آتش‌نشانی رفته و با بردن گل و روشن کردن شمع در این مجامع سعی در به اشتراک گذاشتن اندوه خانواده‌های این عزیزان داشتند تا دلگرمی باشد برای این خانواده‌ها که مردانشان مردانه سوختند تا این مردم نسوزند و این حضور جمعیت و شمع روشن کردن تا به همین حالا که 3 روز از آن روز پر حادثه می‌گذرد ادامه دارد.

گلباران آتش‌نشانی
اگر کمی با چشم‌های باز به این روزها نگاه می‌کردیم می‌دیدیم که ماشین آتش‌نشانی که در آن آتش و دود، سوخته بود حالا توسط همین ملت همیشه در صحنه گلباران شده تا شاید آتش‌نشانان ما ببینند که مردم قدر این جانفشانی را می‌دانند. یا اندوه پیرزنی که از میان سیل جمعیت فریاد می‌کشید مردم، ما جنگ را دیده‌ایم. ما با سختی‌های این چنینی عیاق هستیم تو را به خدا به خانه هایتان بروید تا مزاحم امدادگران نباشید.

چرا راه دور می‌روید، بیایید از همین اهالی خیابان جمهوری بگوییم. همین کسبه و همسایگان که با غذای گرم و چای داغ پذیرای امداد گران و آتش‌نشانان هستند. بیایید از همین احالی بگویم که دست از هست و نیست کشیده منتظر خبری هستند تا برای کمک بشتابند.وقتی شب حادثه مراکز انتقال خون پر شد از همین ایرانی‌هایی که صف کشیده بودند برای اهدای خونی که فکر می‌کردند کوچک‌ترین کمکی است که می‌توان به مصدومین کرد، نمی‌توان گفت که این مردم گوسفندانی هستند و فقط برای گرفتن عکس سلفی به میدان آمده‎‌اند.نه! این طور نیست. ملت ایران در صحنه حاضرند که اگر کمکی از آن‌ها بر آمد هر چند کوچک و جزئی، هر چند در حد درست کردن غذایی گرم یا اهدای خون، مضایقه نکنند، به میدان آمدند تا عرض ارادتی باشد بر آتش‌نشانی که 3 شبانه روز است بدون استراحت مشغول کار هستند. به میدان آماده‌اند که بگویند ما هستیم به جای تمام نداشته‌ها، به جای تمام بالگردهایی که ندارید یا نردبان‌هایی که از عمر آن‌های خیلی گذشته است، مردم ایران به میدان آمده‌اند تا بار دیگر حماسه بیافرینند و دست مریزاد گویان دست آتش‌نشانان را ببوسند. شب قبل وقتی برای دیدن احساسات مردمی به ایستگاه آتش‌نشانی رفتم دختر نوجوانی را دیدم که در گوشه‌ای تکیه داده و مثل ابر بهاری می‌گرید.

مادری را دیدم که از داغ از دست دادن پسر جوانش حرف می‌زد در این بین «بمیرم برای دل مادرانتان» را بارها تکرار می‌کرد. پسرانی که با دلی سوخته نوحه‌ی حضرت ابولفضل را می‌خواندندو عزاداری می‌کردند. در این بین نه عکس سلفی گرفته می‌شد و نه گوسفندی در حال گذر بود.

 هر چه بود درد بود و اندوه. یکی در آن بین می‌گفت قهرمانانمان رفتند آن‌ها اسطوره‌های زنده‌ی این کشور بودند که همیشه در سکوت جان می‌دهند و دیگری با تاکید می‌گفت اگر مسئولان به موقع رسیدگی می‌کردند الان یک ملت داغدار این عزیزان نبود. زن مسنی عصا به دست در آن نزدیکی ایستاده بود اشکش را پاک کرد و گفت:  ایران امسال عید ندارد.عده‌ای از جوانان که تازه رسیده بودند با صدای بلند در تایید حرف آن زن مسن می‌گفتند چهار شنبه سوری تمام مواد منفجره را تحریم می‌کنیم تا آتش‌نشانان دیگر نیاز نباشد که شیفت باشند. به کنار خانواده‌هایشان بروند و استراحت کنند.

همدردی در شهرهای دیگر
روز پیش اخباری مبنی بر اجتماع مردم شهرستان‌ها در مقابل ایستگاه‌های آتش‌نشانی منتشر شده بود. مردمی که رفته بودند تا خسته نباشید بگویند بر جان بر کفانی که در سکوت و بدون هیاهو جان می‌دهند تا زنده بمانیم. حتی شاهد آن بودیم که در شهرستان فارس یک معلم با لباس آتش‌نشانی به کلاس درس رفت که به جز قدردانی از آتش‌نشانان مهم بودن جایگاه این افراد را به بچه‌ها بیاموزد و همچنین کودکان شین‌آبادی که خود درد در آتش سوختن را با جان و دل لمس کرده‌اند برای ابراز هم دردی با آتش‌نشانان در ایستگاه‌های آتش‌نشانی حاضر شدند.
عده‌ای از جوانان یکی از هیأت‌های پیروزی هم برای ایجاد همدردی با آتش‌نشانانی که همکاران یا دوستان خود را از دست داده‌اند به خیابان جمهوری رفتند و با پرچم سیاهی که نقشی از حضرت ابوالفضل بر آن بود، یا حسین و یا ابوالفضل گویان آمده بودند تا همدردی کنند. تا سنگ صبور باشند. تا بگویند هم دردیم. تا بگویند شهید شدگان برادرانمان بودند.

همه مردم چشمشان به مسئولین است و مطالبه شان این است که مسببین اصلی این فاجعه شناخته شوند. داغ سوختن مردم و آتش‌نشانانی که زیر آوار ماندند و حتی تا امروز خبری از آن‌ها نیست، داغ همه‌ی ملت ایران است. پس نمی‌توان سیل جمعیتشان را گوسفند وار دانست و عکس سلفی را تنها بهانه آن‌ها برای این تجمع. مردم ایران اگر تجمع کردند، اگر لحظه‌ای خیابان جمهوری را با تمام شلوغی و آلودگی هوایش حتی در باران و برف رها نمی‌کنند به دلیل عکس سلفی و خوشگذرانی نیست، به خاطر دل نگرانیست که هنوز هم امید دارد شاید کسی زنده از زیر آوار بیرون بیاید، به خاطر چشمان اشکی دختر بچه‌ای است که آمدن پدر را امید می‌کشد.

مستحق توهین نیستیم
مردم ایران مستحق این سیل خودزنی‌هایی که در فضای مجازی روان شده و آتش به فرهنگ و تمدن ایرانیان می‌زند، نیستند. مردم ایران می‌فهمند و همین فهم و شعورشان آن‌ها را در تمام لحظات سخت این کشور مثل 8 سال دفاع مقدس، یا انواع تحریم‌ها مثل کوه استوار نگه داشته است.ما اگر خودمان را برای گناه نکرده مجازات کنیم و تیشه به ریشه عزتمان بزنیم چیزی جز شادی بیگانه‌های ایرانی ستیز که تعدادشان هم کم نیست، ندارد. مردم همیشه مهربان سزاوار این‌اندازه توهین نیستند، مردمی که در موقعیت‌های لازم همیشه قهرمانانه به میدان آمده‌اند و حماسه آفریدند.