به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۴:۴۲
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۲ ساعت ۱۷:۳۰
کد مطلب : ۱۲۵۸۵۷

دشواری اصلاح‌طلبی

مهدی دادویی‌نژاد

تاریخ زیست انسانی به درازای تاریخ، سرسختی و غداریت خود را نسبت به اصلاح طلبی نشان داده است، فراتر از مرز‌ها  و قومیت‌ها و رنگ‌ها، گویی میان طیف وسیعی از مجریان ممالک، یک قانون نانوشته وجود داردکه باید اصلاحات را در نطفه خفه کرد و مجال عرض اندام به اصلاحات را نداد، بسیاری از انقلاب‌های مهم جهان در نتیجه سرپیچی از فرمان اجتماعی اصلاحات رخ داده است.

 اصلاحات یک خواست سیاسی نیست، یک کنش ماحصل از دیالکتیک موجود میان جوامع و حاکمان است، ذات سیاست با دینامیزم موجود در بطن جامعه در اکثر موارد سر مخالفت دارد، به این دلیل که در تفکری اشتباه حس می‌کند این دینامیزم موجود که ماحصلی جز خواست اصلاح ندارد مهم‌ترین تهدید کننده حفظ وضع موجود است، این موضوع وقتی بغرنج‌تر و حاد‌تر می‌شود که میان برداشت نهاد سیاست و مردم  در مورد مفید فایده بودن ادامه وضع موجود سنخیتی وجود نداشته باشد.

 اصلاحات وقتی فعال می‌شود که این حس درجامعه منتشر می‌شود که نوعی اضمحلال درونی در جامعه در حال رخ دادن است و گسل‌های اجتماعی هر لحظه می‌توانند زلزله اجتماعی ویرانگری به‌نام انقلاب را رقم بزند. میانجیگری دائمی اصلاحات برای نرسیدن جامعه به نقطه جوش در دو طرف مردم و نهاد سیاست نادیده گرفته می‌شود، از طرف مردم ناراضی از وضع موجود اصلاح طلبان را ذخیره نهاد سیاست برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و ماستمالی وضع موجود و مانع از انقلاب می‌بینند و از طرفی حاکمیت آنها را محرک مردم بر علیه وضع موجود می‌بیند.

 نارضایتی از وضع موجود عملکردی شبیه یک ویروس دارد و به سرعت در جامعه منتشر می‌شود، تا جایی که حتی رضامندان از وضع موجود نیز به خواسته‌های اتوپیایی ناراضیان و لذت تخدیر تصور جامعه آرمانی تن در می‌دهند، تنها اصلاح طلبان می‌دانند مخدر انقلاب نئشگی خطرناکی دارد و از هراس افتادن جامعه به لذت این افیون ویرانگر پیشنهاد اصلاح می‌دهند، اصلاحات بیشتر معطوف به گزاره هایی است که به صورت پیشینی در بطن جامعه وجود دارد و به دلیل روندهای اتخاذ شده در بالادست و کژتابی‌های احتمالی به دست فراموشی سپرده می‌شوند.
پاسخ درست به اصلاح‌طلبی برخاسته از متن جامعه، منجر به پر شدن شکاف‌ها و گسل‌های اجتماعی شده و از بروز خطر ویرانی جلوگیری می‌کند و از سوی دیگر مشروعیت نهاد سیاست را به شدت افزایش می‌دهد در کشورهای پیشرفته که تحلیل درستی از مقوله اصلاحات دارند این عمل مورد پذیرش است و برای اصلاح‌طلبان جایگاه ارجمندی قائل می‌شوند اما در کشورهایی که اصلاح‌طلبی را امری مذموم می‌پندارند از این کنش برخاسته از متن جامعه استقبال نمی‌شود.

اصلاح طلب به مثابه پزشکی است که برای جلوگیری از وخیم‌تر شدن شرایط بیمار در اثر پیشرفت بیماری که نهایتا منجر به مرگ او می‌شود تجویز عمل جراحی می‌کند و بیمار با تن دادن به این تجویز خود را از خطر مرگ می‌رهاند اما سرسختی بیمار و عمل نکردن به این توصیه دردناک منجر به بروز پدیده دردناک مرگ می‌شود.

اصلاح طلب،  خواهان به هم ریختن وضع موجود نیست بلکه با تحلیل وضع موجود از اینکه جامعه  در چه وضعیتی هست  به پیشنهادی می‌رسد که در آن خواستی جز  جامعه در چه وضعیتی باید باشد تا وضع موجود و ساختارهای درست آن حفظ شود  وجود ندارد و دقیقا این  باید باشد  را نه بر مبنای آرمان گرایی تخدیر کننده و انتزاعی که بر پایه واقعیات و ظرفیت‌های موجود پیشنهاد می‌دهد.

اصلاحات مانند چشمه‌ای که به برکه‌ای می‌ریزد و حیات برکه را تضمین می‌کند و از سکون وتعفن برکه جلوگیری می‌کند حیات بخش  و جان فزاست، جامعه‌  بدون اصلاحات مانند مردابی دچار مرگ تدریجی اعضایش خواهد شد و در انتهای کار تبدیل به باتلاقی می‌شود که مرگ در آن حتمی می‌نماید، وظیفه‌  مهم هر نهاد سیاسی، آگاهی و درک موقعیت اصلاح طلبی و پذیرش آن است و هر گونه ممانعت از ورود این منبع حیاتی بری خروج از بحران‌های آینده دست نهاد سیاسی را خالی خواهد نمود. جریانات رادیکال و تندرو از خلاء انزوای اصلاحات استفاده خواهند نمود و جامعه را به سمت اصطکاک و قطب‌بندی آشوب محور خواهند برد.

انقلاب‌ها نتیجه مستقیم عدم پاسخ به دلسوزانی است که مشفقانه توصیه‌هایی جهت بهبود ارائه می‌دهند.تاریخ،  مکتب خانه تجربه است، اصلاح‌طلبانی مانند سقراط را به شوکرانی و حلاجی را بر دار و امام را به تبعید و امام حسین (ع) را به شهادت و ماندلا و مصدق را به زندان مهمان کرده است، اصلاح طلبی دشوار است و فهم لزوم اصلاحات دشوار‌تر، این را یک اصلاح طلب خوب می‌داند و به شدائد اصلاح‌طلبی تن می‌دهد.
مرجع : روزنامه بهار