افشین شاعریري
روزنامه بهار
هنوز صبح اولین روز بهمن شروع نشده بود که در آخـریــن روز دی، فاجعهای پایتخت را تکان داد. ساختمان 17 طبقه و 54 ساله پلاسکو در خیابان جمهوری این شهر فروریخت و حادثهای را رقم زد که به خاطر شکل فروریختنش تا سالها در ذهنها باقی است، به خصوص اینکه رشادت مردان شجاع آتش نشان، در آن برای همیشه این بزرگمردان رشید را در چشم و دل مردم این سرزمین بزرگ خواهد داشت. در تهران هشت میلیونی که هر لحظه با خطر زلزله سر میکند، یک ساختمان به نام پلاسکو فروریخت و آوار آن تا هشت روز خیابانهـایی را در مــرکزیترین و پرترددترین مناطق پایتخت بست. 16 آتشنشان در این حادثه شهید شدند و چهار شهروند دیگر نیز جان باختند. حادثهای که به عنوان یک نمونه، گویای وضعیت اسفناک ساختمانهای لرزان پایتخت، فعالیت کارگران بدون بیمه، آماده نبودن دستگاههای امدادی برای پیشگیری و کنترل بحرانها، ضعف در تجهیزات و امکانات، مشکلات فرهنگی، اطلاع رسانی آشفته و پاسخگویی ناشفاف بود. حالا تصور کنید، روزی را که زلزلهای در این شهر بزرگ رخ دهد.
مدیریت لاکپشتی
علت حادثه پلاسکو و مقصران آن هنوز اعلام نشده و مشخص نیست. صندلی هیچ مسئولی جا به جا نشد. معلوم نیست چه تعداد ساختمان مشابه در تهران و دهها شهر دیگر در کشور در شرف فروریختن هستند و همچنان تعلل و بی مسئولیتیها ادامه دارد. مدیریت لاک پشتی و بحران مدیریت دردی است که هنوز علاجی برای آن نیست. گر چه تا 10 روز پس از این حادثه، اخبار مربوط به ساختمان پلاسکو در صدر همه اخبار بود و تلویزیون نیز به صورت زنده همه لحظههای آواربرداری را ثبت کرد اما همین تصاویر دردناک که این چنین برجسته شدند، خود از بسیاری از کمبودها و کندیها حکایت داشت. آوار برداری سرعت لازم را نداشت و البته آوارها را نیز به جایی دیگر در دل شهر بردند که خود حکایت جدیدی است. چهار تن از جان باختگان این حادثه چهار روز بعد با کندن تونلی از پاساژ کویتیها در جوار ساختمان فروریخته پلاسکو پیدا شدند، کسانی که میشد زودتر پیدا شوند و پیدا کردن آنها ربطی به آواربرداری نداشت.
شایعات گسترده و بازنشر گستردهتر شایعات در فضای مجازی نیز درد دیگری بود که حادثه پلاسکو از آن پرده برداشت. تجمع مردم به خصوص در روزهای اول حادثه برای گرفتن عکس در کنار آوار پلاسکو حکایت دردناکی بود که بر تلخی حادثه میافزود.
حادثه در تهران با شهرستان فرق میکند
با این حال پوشش اخبار پلاسکو کم نبود. راستی اگر ساختمان پلاسکو در دل پایتخت و در نزدیکی دهها اداره و وزارتخانه و سازمان نبود، آیا همین قدر مورد توجه قرار میگرفت؟ اگر حادثه مشابهی در یکی از شهرهای دیگر رخ میداد حتی اگر تعداد کشتگان آن چندین برابر بود، باز هم در صدر اخبار و توجه مسئولان قرار میگرفت؟ یا حادثه در تهران با شهرستان فرق میکند؟
بهمن، ماهی نبود که آوار پایتخت و آلودگی هوایش تنها بحران آن باشد، سراسر کشور در این ماه، بحرانی بود. سرما، یخبندان و سقوط بهمن چندین بار جادههای شمال را بست و صدها نفر را در برف و سرما گرفتار کرد.افراد زیادی در راه ماندند و راه رسیدن ماموران امدادی به آنان صعب العبور شد.
هیچ شبکه تلویزیونی وضعیت اسفبار خوزستان را زنده پخش نکرد
در حالی که سرما در شمال و شمال غرب کشور به زیر منفی 25 درجه میرسید، مردمان مظلوم، نجیب و کم توقع خوزستان با سیل گل و خاک، بحران دیگری را تجربه میکردند. هجوم بیسابقه ریزگردها در خوزستان نفس مردمان این خطه رنجیده و جنگ دیده را گرفت. نفسهای زیادی تنگ شد، چشمان زیادی سیاهی رفت، جایی که انبوه خاک و ریزگردهایی بیش از 66 برابر حد مجاز بود. چشم چشم را نمیدید.
به گزارش ایرنا؛ رطوبت 97 درصدی نیز بحران ریزگردها را مضاعف کرد، مردم در فضایی گل آلود قدم میزدند، برق چندین شهر به خصوص اهواز، ساعتهای طولانی قطع شد. قطع برق، آب را هم قطع کرد و صدها هزار نفر که در روزهای عادی نیز بسیاری از آنها با مشکلات سر میکنند، روزهای متمادی در انبوهی از گِل، در سرمای بدون آب و برق سر کردند. مدارس و ادارهها تعطیل شدند، پروازها متوقف و زندگی تعطیل شد اما هرگز خبر اول رسانهها نشدند، هیچ شبکه تلویزیونی وضعیت اسفبار میلیونها نفر را در خوزستان مستقیم و زنده پخش نکرد.
خبر سیل در شهرستانها کمتر مورد توجه قرار گرفت
آن سوتر در جنوب و شرق کشور سیل و باران سیل آسا، زندگی میلیونها نفر دیگر از ایرانیان را در استانهای سیستان و بلوچستان، فارس، کرمان، بوشهر و هرمزگان تعطیل کرد. چندین پل شکست، آب به درون خانههای هزاران نفر نفوذ کرد، چندین نفر جان باختند و هزاران نفر بیخانمان شدند اما خبر آن کمتر مورد توجه قرار گرفت، تا آخرین روزهای این ماه بحرانی که سه وزیر به خوزستان رفتند و دو وزیر به هرمزگان و فارس، تا علاج واقعه کنند.
نیروهای امدادی به خصوص امدادگران جان برکف هلال احمر مخلصانه و با حداقل امکانات در خدمت مردم بودند اما اعتبار و امکانات محدود بود و مدیریت...
نوشداروی بعد از مرگ سهراب
رسیدگی مسئولان به بحران ریزگردها که سالهاست زندگی مردم خوزستان را مختل کرده است، به سان نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود. ریزگردهایی که میگویند هم منشاء داخلی دارد و هم منشاء خارجی در عراق و کویت و ... حالا تصمیم گرفتهاند که بخشی از دشتهای خشکیده را نهال بکارند یا مالج بپاشند، شاید در سالهای آینده این بحران کم شود.
بهمنی که جان گرفت
در کنار این حوادث بزرگ و البته بحران مدیریت آن، بهمن، شاهد حوادث ریز و درشت دیگری در اقصی نقاط کشور بود. تونل مترو در قم فروریخت و جان گارگران را گرفت. کوهنوردانی در ارتفاعات البرز اسیر کولاک شدند و جان باختند. خودرویی در پارکینگ یک شهروند تهرانی صبح هنگام پس از استارت منفجر شد و کل ساختمان را طعمه حریق کرد و جان گرفت. کانال فاضلاب در کرج ریزش کرد. ساختمانی مسکونی در گناباد بر سر ساکنانش فروریخت و دهها نفر در خانههایشان به خاطر گازگرفتگی صبح را ندیدند. کابوس آنفلوانزای پرندگان نیز همزمان در 14 استان کشور وجود داشت. بیماری کشندهای که در میان پرندگان و مرغداریهای این استانها موجب انهدام، هزاران قطعه پرنده شد و البته مسئولان وزارت بهداشت اعلام کردند، این بیماری ابتلای انسانی نداشته است، گو اینکه در چین جان 79 انسان را گرفت و بیم انتقال آن از پرندگان به انسان در همه کشورها از جمله ایران، ترس کوچکی نیست.
تهران و نشست خبری مسئولان
در تهران اما همزمان با دهه فجر، نشستهای خبری و ارائه گزارش عملکرد مسئولان دستگاههای مختلف گرم بود. سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد که 75درصد بیمارستانهای تهران و 50 درصد بیمارستانهای کشور «پلاسکویی» و فرسوده هستند و اعتبار کافی برای بازسازی آنها موجود نیست و از خیرین، بنیاد مستضعفان، بنیاد برکت و سازمان تامین اجتماعی درخواست کمک کرد اما در عینحال وعده داد که تا پایان دولت یازدهم 23 هزار تخت بیمارستانی به 110 هزار تخت موجود اضافه میشود و 77 بیمارستان نو تا نیمه سال 96 در کشور ساخته میشود و البته درباره تامین نیروی انسانی پزشک و پرستار این بیمارستانهای جدید سخنی نگفت.
همزمان اما اختلاف نظر و کشمکش بین وزارت بهداشت و سازمانهای بیمهگر برای پرداخت معوقات یکساله ادامه داشت. وزارت بهداشت از 12 هزار میلیارد تومان بدهی معوقه بیمهها سخن میگفت و سازمان تامین اجتماعی 120هزار میلیارد تومان طلب خود را از دولت مطالبه میکرد و در این میان صدای اعتراض پزشکان و پرستارانی که از یکسال پیش کارانه و مطالبات خود را نگرفتهاند نیز هر از گاهی شنیده میشد.
چقدر از الزامات قانون برنامه پنجم اجرا شده است
نمایندگان مردم در خانه ملت، بهمن را برای تصویب ششمین برنامه توسعه کشور در شیفتهای متعدد کاری صبح و عصر مشغول بودند؛ برنامهای که قرار است محور تمام اقدامات مسئولان در پنج سال آینده باشد اما نمایندگان و دولتمردان نگفتند که چقدر از الزامات قوانین توسعه قبلی از جمله قانون برنامه پنجم اجرا شده است.
در تمام روزهای یازدهمین ماه سال، تشکیل دولت دونالدترامپ در آمریکا و سخنان عجیب و تهدید آمیز او به یکی از مهمترین اخبار تمام رسانههای جهان تبدیل شد. او در اولین دستور خود در مقام رئیس جمهوری ورود اتباع هفت کشور از جمله ایرانیان را به خاک آمریکا ممنوع کرد. دستوری که واکنش و تجمعات اعتراضی زیادی را نه تنها در آمریکا بلکه در اروپا و بسیاری از کشورهای جهان رقم زد. دامنه اعتراضها که زیاد شد، با حکم یک قاضی، دستور رئیس جمهوری آمریکا نقص شد و این اولین شکست رئیسجمهوری بود که با سخنان تهدید آمیز خود، سایه شوم جنگهای جدیدی را در دنیا ایجاد کرده است، جنگهایی که الزاما نظامی نیست. بوی جنگهای نوی اقتصادی و فرهنگی تندتر است.
اسفند رسید اما آوار بهمن تمامی ندارد
بهمن 95 هم تمام شد و آخرین ماه سال فرا رسید. اسفند، ماهی که از اولین روزهای آن همه به استقبال بهار و تعطیلات نوروز میروند. نوروز نزدیک است اما سرما و موج سیل و آوار ادامه دارد. بحران مرگهای جادهای در راه است و هزاران نفر در ساختمانهای مسکونی، اداری و تجاری فرسوده در شهرهای دور و نزدیک زندگی و کار میکنند، ای کاش قبل از تکرار فاجعهای پلاسکویی، کاری کنیم.