به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ - ۱۲:۰۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۳ ساعت ۱۳:۲۰
کد مطلب : ۱۲۵۹۱۹

نیاز به نگرش‌ها‌ و سیستم‌های نوین

سجاد رحیمی مدیسه
روزنامه بهار
طبق آتازه‌ترین گزارش بانک جهانی درباره چشم‌انداز‌های اقتصادی جهان، که دهم ژانویه منتشر شد، چندان امیدوار‌کننده به نظر نمی‌رسد. سال ۲۰۱۷ میلادی، از دیدگاه این سازمان، هم در عرصه‌های سیاسی و هم در عرصه‌های اقتصادی با‌تردید‌ها و ابهام‌های فراوان روبه‌رو است.
در عین حال طبق آخرین گزارش رسمی بانک جهانی، اقتصاد ایران  چشم‌انداز مثبتی دارد، هر چند خطرات جدی هم اقتصاد ما را تهدید می‌کند. در شرایط فعلی، از دست دادن حتی یک روز معادل 20 روز در مقایسه با اقتصادهای پیشرفته و توسعه یافته جهان به کشور و عموم مردم خسارت‌های هنگفتی وارد می‌سازد. نسخه عملیاتی و برون‌رفت از وضعیت فعلی اقتصادی کشور بر دو پایه بسیار مهم استوار است:
1) برگرداندن کلیه پول‌ها و ثروت‌های به غارت رفته به بیت‌المال با رویکرد شناسایی و اقدام قضایی ضربتی.
2) بهره‌گیری عملیاتی و حرفه‌ای از متخصصین و صاحبنظران تحلیلگر در بدنه اصلی اجرایی دولت و حکومت.
پایه اول توضیحات جداگانه خود را می‌طلبد، اما به پایه دوم در این یادداشت بیشتر خواهم پرداخت. اشتباهات مدیریتی فراوان، باعث شده به نقطه‌ای بحرانی در همه ابعاد از جمله اقتصاد و کشاورزی برسیم. زمانی که هر کیلو کدو و بادمجان به خاطر سیل جنوب هم‌اکنون بیش از پنج هزار تومان در بازار خرده‌فروشی عرضه می‌شود، آیا بخشی از سیستم اقتصادی پیاده شده توسط دولت خطایی ندارد؟
در این نقطه بحرانی چه باید کرد؟
بهره‌مندی صحیح از اطلاعات و به کارگیری حرفه‌ای متخصصین و استخدام آنان در بدنه دولت و حکومت کشور و در حوزه‌های مختلف، نردبان نجات از این نقطه بحرانی است که همگان به آن واقف هستند.
توسعه اقتصادی، رشدِ اقتصاد همراه با تغییرات بنیادین و ظرفیت‌های تولید هر کشور است و با شاخص‌های مختلفی تعریف و‌اندازه‌گیری می‌شود.
اگر چه بین «رشد اقتصادی» و «توسعه اقتصادی» تفاوت وجود دارد؛ اما هر دو بر یک مسأله مشترک تأکید می‌کنند: افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه. به عنوان نمونه یکی از ظرفیت‌های مهم تولید هر کشور صنایع کشاورزی آن است که در کشور ما نیز همیشه در مباحث مختلف، شاهد چالش‌های جدی بوده و هست: از محصولات ‌تراریخته و نحوه آبیاری محصولات گرفته تا زیرساخت‌هایی از جمله تأمین آب کشاورزان.
تأمین آب کشاورزان و نیز تهیه خوراک برای دام یکی از مسائل مهم در حوزه رشد و توسعه اقتصادی ما در بخش کشاورزی و دامپروری محسوب می‌شود. شاید این سؤال در وهله اول به ذهن برسد که هم اکنون در چه وضعیتی قرار داریم و به کجا می‌رویم؟ مهندس آرش ساعدی؛ طراح ومشاور سیستم‌های نوین کشاورزی ودارای سه امتیاز ثبت اختراع وی معتقد است که ما باید تغییر نگاه جدی در بخش مدیریت کشاورزی، اقتصاد و حتی محیط زیست ایران داشته باشیم و اگر بیش از این دیر بجنبیم، شاهد خسارت‌های بیشتر و بعضاً جبران ناپذیری خواهیم بود؛ به عنوان یک مثال بارز، تغذیه روزانه 15000 راس گوسفند از محل دفن زباله‌های عفونی بیمارستانی و تولید سالانه بیش از 900 تن گوشت قرمز در شهرضا و اصفهان، تنها نمونه کوچکی از این خسارت‌های مالی، اقتصادی و بهداشتی است.  با توجه به صحبت این کارشناس آیا  نباید نتیجه بگیریم کشور نیازمند نگاه‌ها و سیستم‌های نوین در همه بخش‌ها از جمله کشاورزی است؟ آیا نباید از متخصصین و جوانان این آب و خاک برای بهبود اقتصاد کمک گرفت؟
در امور پژوهشی و تحقیقی خود در بخش اقتصاد کشاورزی ایران بعضاً به مواردی برخورد می‌کنم که جای سؤالات بسیاری دارد؛ به عنوان مثال در همین کشاورزی، ما صنعتی داریم با نام علوفه هیدروپونیک که جای توضیح آن در این مجال نیست، اما همین قدر می‌توان اشاره نمود که یکی از ابزارهای قدرت دولت و حاکمیت کشور برای مبارزه با خشکسالی و کاهش اثرات کمبود آب، شیوه‌های نوین کشاورزی و تولید از جمله علوفه هیدروپونیک است. توجه داشته باشیم خشکسالی شعار نیست؛ خشکسالی واقعیت ایران است  که همانند کشور مصر، درگیر آن شده‌ایم که خود بحث مفصلی را به طور جداگانه می‎طلبد.
اما با توجه به ضرورت‌های تأکید شده در مواردی که ذکر شد، باز هم شاهد مدیریت‌ها و اظهار نظرات جزیره‌ای و ضدونقیض در این بخش هستیم؛ به‌عنوان مثال دکترحسن فضائلی، عضوهیأت علمی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور اعتقاد دارد علوفه هیدروپونیک مقرون به صرفه نیست! این درحالی است که مرکزپژوهشی کشت بدون خاک ایران وابسته به دانشگاه صنعتی اصفهان، درخبرنامه شماره 2 خود مورخ پاییز 1388، علاوه برتوصیه به کشت محصولات به روش هیدروپونیک، توصیه به کشت علوفه با تکنیک هیدروپونیک نیزنموده است. زیرا برای تولید یک میزان مشخص از علوفه، یک‌صدم حالت سنتی آب مصرف می‌کند!
در نظر داشته باشیم خشکسالی هیدرولوژیکی که از سال 1395 در کشور شروع شده است، حداقل تا 60 سال آینده (یعنی تاسال 1455) ادامه خواهدداشت و به دلیل مصرف بیش از‌اندازه و غیراصولی و بدون مدیریت صحیح منابع باعث شده است که تا تاریخی نامحدود و غیر‌قابل پیش‌بینی، دراین وضعیت خشکسالی هیدرولوژیکی باقی بمانیم. حتی اگر بارندگی طی 20 سال 2 برابر شود، بازهم تاثیری برسفره‌های آب زیر زمینی وسطح آب آنها ایجاد نخواهدکرد! اقتصاد ملی ما به امنیت ملی کشور گره خورده است: منابع آبی فعلی کشش تأمین نیازهای جمعیت فعلی ایران را ندارد و درآینده نه‌چندان دور حدود ٧٠ ‌درصد جمعیت ایران بایدازکشور مهاجرت کنند؛ اما با وضع دیپلماسی خارجی ایران، کدام کشورها حاضرند ٤٠ تا ٥٠‌ میلیون ایرانی را اسکان دهند؟ بازار و اقتصاد کشور عزیزمان روزهای متفاوتی را در تمام طول تاریخ خود تجربه می‌کند: یک جنگ تمام عیارِ اقتصادی که با مدیریت‌های غلط و بی‌تدبیری‌ها در حال تبدیل به بحران است. افزایش نقدینگی در کشور، یک بمب ساعتی است که هر لحظه بازار و اقتصاد ملی ما را تهدید می‌کند. بهتر است زودتر قبل از آن که بسیار دیر بشود، از متخصصین، صاحب‌نظران و تحلیلگران خلاق کمک بگیریم.
دو نکته مهم
در گزارش بانک جهانی زیر عنوان «رصد اقتصاد ایران» ، دو نکته جلب توجه می‌کند: یک) تحولات مثبتی که ایران از اجرای «برجام» انتظار داشت، تنها در بخش نفت تحقق یافته که زمینه افزایش تولید و صادرات این کالا را در سال ۲۰۱۶ فراهم آورده است. افزایش تولید و صادرات نفت تا سطحی کم و بیش نزدیک به دوران پیش از تحریم ها، توانست کاهش سرمایه‌گذاری و مصرف از سوی دولت را جبران کند و رشد اقتصادی را بالا ببرد. دو) به رغم این تحول مثبت، اقتصاد ایران همچنان درگیر مخاطرات زیادی است از جمله پیچیدگی‌های ناشی از تحریم‌های غیر‌هسته‌ای و بازگشت احتمالی تحریم ها. بانک‌های بزرگ اروپایی و آسیایی با ایران همکاری نمی‌کنند و سرمایه‌گذاران خارجی از پذیرش تعهد‌های پر دامنه و دراز مدت در ایران سر باز می‌زنند.
ارزیابی محافل کارشناسی بین المللی، به ویژه در صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، روی‌هم رفته مشابه ارزیابی بخش بزرگی از محافل کارشناسی ایرانی است. هم آنها و هم این‌ها تایید می‌کنند که «برجام» ، به‌رغم همه دشواری‌هایی که با آن روبه‌رو بوده و هست، دستکم به ایران امکان داد صنعت نفت خود را به دوران پیش از تحریم‌ها برگرداند و یک دوره رشد ضعیف را پشت سر بگذارد. با این حال آنچه اهمیت دارد، تداوم این نرخ رشد است. نرخ رشد کنونی، به دلیل وابستگی شدید آن به تولید و صدور نفت، پایدار به نظر نمی‌رسد. با روی کار آمدن دستگاه تازه رهبری آمریکا،‌ترس از تجدید نظر در «برجام» به شدت بر آینده روابط ایران با جهان سنگینی می‌کند، و این خود مانعی بسیار جدی بر سر ورود سرمایه‌گذاران خارجی به کشور است. آنچه می‌تواند تداوم نرخ رشد را در سطوح بالای پنج درصد تامین کند، به حرکت در آمدن موتور‌های زاینده یک تحرک درونزا همزمان با کاهش تنش در روابط بین المللی ایران است.