روزنامه بهار: رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان تأکید کردهاند که مسئولان کشور باید از کارهایی که کردهاند بگویند و نه از کارهایی که باید در آینده بشود جان سخن این است که مسئولان به جای «چنین باید باشد»ها، از «چنین شد»ها سخن بگویند. کلام رهبری، سخن حقی است که حرف دل بسیاری از ما مردم کوچه و بازار که خسته از شنیدن وعدهها هستیم هم هست. آنچه در پی میآید نگاهی به عملکرد دولت روحانی است با رویکردی مبتنی بر بیان «چنین شد»ها.
شاید بتوان مهمترین وجه عملکرد دولتها برای مردم حاضر در متن جامعه را حوزه اقتصاد دانست. در کارنامه اقتصادی دولت روحانی شاهد آن هستیم که نرخ تورم طی قریب به چهار سال اخیر از حدود ۴۰ درصد که در آن مقطع زمانی بالاترین نرخ تورم در سطح جهان بوده است به کمتر از هفت درصد رسیده است. ممکن است برخی منتقدان دولت و بخشی از جامعه نسبت به نرخ تورم این نگاه را داشته باشند که آنچه واجد اهمیت است نرخ تورم در کالاهای اساسی مورد نیاز روزمره مردم است.
با بررسی نرخ تورم در کالاهای اساسی نیز شاهد آن هستیم که به شکل قابل ملاحظهای سرعت افزایش قیمتها کاهش یافته است. منتقدان اقتصادی دولت معتقد بودند که این دستاورد کاهش تورم به واسطه افزایش و تعمیق رکود است. برای یافتن مقداری عددی برایاندازه گیری رکود میبایست به نرخ رشد اقتصادی نگاهی کرد. نرخ رشد اقتصادی در قریب به چهار سال اخیر از منفی ۷درصد به بیش از مثبت ۶ درصد رسیده است که این متغیر نیز یکی دیگر از مواردی است که میتوان با اصطلاح «چنین شد» از آن یاد کرد. در حوزه مفاسد اقتصادی با نگاهی به بررسیهای صورت گرفته از سوی نهادهای مستقل بین المللی شاهد بهبود رتبه ایران در جدول مرتبط با شفافیت و مبارزه با مفاسد هستیم. دیگر «چنین شد» در دولت اعتدال ایجاد هفتصد هزار شغل در سال بوده است. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که برای غلبه بر معضل بیکاری افسار گسیخته در ایران که تبدیل به بحرانی تمام عیار شده است نیاز به ایجاد بیش از یک میلیون شغل برای چند سال متوالی هستیم.
آنچه باعث میشود این میزان ایجاد اشتغال را با وجود آنکه با توجه به نیاز بازار همچنان کم است یک موفقیت قلمداد کنیم یادآوری این نکته است که بین سالهای ۸۴ تا ۹۲ با وجود داشتن بالاترین منابع درآمدی از نفت، کمتر از پنجاه هزار شغل در سال ایجاد شده است. در حوزه بهره وری و توجه به تولید ملی به عنوان دو اصل از اصول اساسی اقتصاد مقاومتی که بارها مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته است نیز شاهد. تغییرات قابل ملاحظهای بوده ایم.تراز تجاری کشور برای دومین سال پیاپی پس از شصت سال مثبت شده است که نشان از پیشی گرفتن صادرات بر واردات و حرکت اقتصاد ملی بر مدار اقتصاد مقاومتی دارد.
«چنین شد» های دولت در حوزه سیاست خارجی در برجام متبلور است. توافق هستهای ایران با گروه ۵+۱ در حوزه فنی باعث آن شد که دیگر فعالان صنعت هستهای دلهرهای از اینکه امکان همکاری بین آنها و کشورهای دیگر وجود ندارد نداشته باشند. نباید از خاطر برد که تا پیش از برجام از نگاه کشورهای سازمان ملل غنیسازی در ایران عملی غیر قانونی و مستوجب مجازات بوده است. ایران به واسطه برجام به بازارهای جهانی هستهای وارد شده است و در حال صادرات آب سنگین و واردات کیک زرد است و در یک کلام برجام باعث آن شده است که فعالان صنعت هستهای با فراغ بال برای انجام هر اقدامی «هزینه-فایده» اقتصادی آن را در نظر بگیرند.
در حوزه سیاسی نیز توافق وین موسوم به برجام باعث آن گردید که ایران از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد که بهانهای حقوقی برای حمله نظامی است خارج شود و به عنوان اولین کشور در تاریخ تاسیس سازمان ملل بدون آنکه یک روز قطعنامههای شورای امنیت را اجرا کرده باشد همه آنها را با برجام لغو کند.برجام در حوزه رفع تحریمها نیز باعث آن شده است که تحریمهای مرتبط با فروش نفت که کشور را به شدت دچار کمبود منابع کرده بود بهکل لغو شود و امروز ایران جایگاهش در بازار نفت را باز پس بگیرد. همچنین تحریمهای مرتبط با کشتیرانی و بیمه که مانع بسیار بزرگی بر سر صادرات و واردات بود نیز برداشته شده است. امروز به دلیل اجرای برجام دیگر برای واردات کالاهای مورد نیاز کشور ده تا سی درصد بیش از قیمت واقعی پرداخت نمیشود. وضعیت نقل و انتقال پول و روابط بین بانکی نیز در قیاس با پیش از برجام تفاوت هایی اساسی کرده است.
در حوزه اجتماعی نیز طرح تحول سلامت که باعث کاهش مقدار پرداختی از جیب مردم شده است و همچنین بیمه همگانی صورت گرفته برای نزدیک به ده میلیون نفر از اقشار ضعیف جامعه که پیش از این فاقد بیمه بودهاند از جمله اقدامات انجام گرفته در این نزدیک به چهار سال است. دولت روحانی نشان داده است در دو حوزه سیاست خارجی و اقتصاد و در مرحله بعد موضوعات اجتماعی دستان پری دارد و کارنامهای سرشار از «چنین شد» ها، اما واقعیت تلخ آن است که در عرصه سیاست داخلی و حوزه فرهنگ شاهد کارنامه موفقی از دولت اعتدال نیستیم و آنچه عیان است این دو حوزه، عرصه شنیدن مکرر «باید چنین بشود» است، «باید»ها و وعدههایی که با وجود تاکید رئیس جمهور و همراهانش به پایبندی به وعدهها در عمل اثر چندانی از آنها دیده نشده است.