به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۸:۳۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۹ ساعت ۱۱:۲۵
کد مطلب : ۱۲۷۹۹۸
وعده‌هایی که قابلیت اجرایی ندارند

افزایش یارانه‌ها؛ خسارتی برای مردم

روزنامه بهار
حمید بقایی، نامزد مورد حمایت رئیس جمهور پیشین، که ظاهرا عزم جزمی را برای رسیدن دوباره به کرسی قدرت از خود نشان می‌دهد در تبلیغات زودهنگام انتخاباتی خود دست روی نقطه حساسی گذاشته است؛ یارانه ها. بقایی معتقد است که این توان را دارد که در سال اول دولت خود مبلغ یارانه‌ها را به بیش از 110 هزار تومان برای هر نفر افزایش داده و در یک دوره زمانی معقول این مبلغ را به 250هزار تومان برای هر نفر برساند! بقایی مدعی است علاوه بر افزایش مبلغ یارانه‌های نقدی همه خانوارهایی که به موجب قانون از دریافت یارانه نقدی کنار گذاشته شدند نیز بار دیگر یارانه دریافت خواهند کرد. پس از مطرح‌شدن این موضوع یکی دیگر از نامزدهای بالقوه انتخابات96 نیز از سه برابر شدن یارانه در صورت حضور او و هم گروهی‌هایش در قدرت سخن به میان آورد. این احتمال وجود دارد که هر چه به روزهای سرنوشت‌ساز انتخابات96  نزدیک‌تر شویم این نوع شعارهای عوام‌فریبانه بیش از پیش خود را نشان دهد و در صحنه انتخابات شاهد تصاویر مشمئزکننده‌ای از به مزایده گذاشتن‌های این چنینی برای چند رای بیشتر باشیم. با نگاهی به گذشته می‌توان مشاهده کرد که پیشتر از این نیز در انتخابات84 چنین وضعیتی ایجاد شده بود و برخی از نامزدهای آن انتخابات که البته ناکام هم ماندند وعده‌هایی را مبنی برای واریز نقدی مبلغی پول برای هر ایرانی ارائه کرده بودند.

حقیقت تلخ آن است که چنین وعده‌هایی را با همه شیرینی ظاهری‌ هنگامی که کمی واکاوی می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که مطلقا اجرایی نیستند و بر فرض محال هم که اجرا شوند باعث خسارت‌های بی‌شماری به مردم خواهند شد. ساده‌ترین پرسش در برابر وعده‌های پولکی نامزد مورد حمایت جریان مشایی – احمدی‌نژاد و سایر نامزدهایی که قرار است از چنین‌ترفندی بهره ببرند این است که قرار است از کدام منابع درآمدی این حجم از پول را به شکل ماهانه در میان مردم تقسیم کنند؟ ماجرا، یک دو دو تا چهار تای ساده است که بعید است حضراتی که هوس حضور در قدرت را دارند از بهره هوشی کافی برای محاسبه آن برخوردار نباشند.

در هر ماه می‌بایست حقوق و دستمزد کارمندان و بازنشستگان دولت پرداخت شود که مجموع آن مبلغی بیش از ده هزار میلیارد تومان است و پرداخت نقدی یارانه 45 هزار تومانی ماهانه نیز در هر ماه مبلغی نزدیک به 3500میلیارد تومان است. یعنی مجموع مخارج دولت فقط در همین دو قلم در هر ماه 13500 میلیارد تومان است. حال بیاییم فرض کنیم آقای بقایی رئیس جمهور است و می‌خواهد ماهانه 250 هزار تومان یارانه دهد. آن هم نه به تعداد افرادی که امروز یارانه نقدی دریافت می‌کنند بلکه به همه مردم ایران به علاوه ایرانیان خارج از کشور.

به چه عددی می‌رسیم؟ آیا کشور در هر ماه بر فرض اینکه هیچ خرج دیگری به جز همین دو مورد هم نداشته باشد منابعی برای پرداخت چنین حجمی از پول را داراست؟! این یک واقعیت است که ساختار انتخابات در ایران و هم‌چنین نوع عملکرد نامزدها، حامیان و رسانه‌هایشان در روزهای اندک تبلیغات باعث بسط و گسترش بیش از پیش خوی پوپولیستی در بین سیاسیون شده است و شاید کسر قابل توجهی از جامعه با جوّزدگی سیاسی رای می‌دهند اما بسیار بعید است که مدل رای‌دادن ما مردم هر چقدر هم حاصل از جوّ سیاسی باشد به جایی رسیده باشد که براساس توهمات نامزدها که به روشنی عملی نشدنش، مشخص است رای دهیم.

حال با این فرض مسئله را بررسی کنیم که، در دولت خیالی جناب بقایی منابع مالی چنین اقدام محیرالعقولی هم در اختیار باشد، اجرای چنین طرحی خلاف صریح قانون است. گویا قانون گریزی و قانون شکنی بخش جدایی ناپذیری از احمدی نژاد و همراهانش شده است و حتی در وعده هایی هم که می‌دهند این خصلت همیشگی در آن موج می‌زند. مطابق قانون یارانه نقدی تنها و تنها می‌بایست به افرادی تعلق بگیرد که نیازمند این یارانه هستند و بخشی از آن باید در اختیار تولیدگران باشد. پرسش اساسی این است که نامزدی که الان مسئولیتی ندارد با وعده‌ای قانون شکنانه می‌آید در زمانی که قدرت را در دست بگیرد چه خواهد کرد؟

حال با دو فرض وجود منابع و قانونی بودن اجرای آن وعده مسئله را بررسی کنیم. معنای 250 هزار تومان یارانه نقدی به هر نفر در واقعیت چیست؟ ظاهر ماجرا خیلی خوشایند است، در خانه می‌نشینیم و به عنوان مثال برای خانواده‌ای چهار نفره مبلغ یک میلیون تومان در ماه واریز می‌شود! اما واقعیت با این قصه شیرین تفاوت‌های بسیاری دارد. معنای هدردادن منابع مالی برای اجرای چنین وعده‌ای حذف کامل تسهیلات تولید از محل افزایش درآمدهای دولت از طریق طرح هدفمندی یارانه هاست. معنای دیگرش کاهش نرخ مشارکت در بازار کار توسط افراد فعال است. کاهش روزافزون فعالیت‌های اقتصادی دیگر اثر این شکل از اجرای عجیب و نشدنی هدفمندی یارانه‌هاست. شاید بتوان ملموس‌ترین خسارت اجرای این چنینی یارانه‌های نقدی را حذف بودجه طرح تحول سلامت دانست. بخش اعظمی از بودجه این طرح از طریق حذف یارانه‌های نقدی غیرنیازمندان تامین شده است که آثار روشن و مشخصی در کاهش فشارها به مردم و حل و فصل بحران ایجاد شده در این حوزه در سال‌های قبل داشته است. واقعیت دیگر در پشت پرده بیان چنین طرح‌هایی آن است که به واسطه کمبود منابع یقینا شاهد دست‌اندازی‌های بی‌شماری به صندوق توسعه ملی برای تامین منابع مالی مورد نیاز برای اجرای یارانه 250 هزار تومانی خواهیم بود. در هم ریختن ساختار اقتصادی کشور و از هم پاشیدگی نهادهای تصمیم گیر ناکجا آبادی است که با اجرای چنین طرحی به آن خواهیم رسید.

امروز دیگر تقریبا هیچ اقتصاد خوانده و اقتصاددانی از هر کدام از طیف‌های مختلف فکری وجود ندارد که موافق این شکل از پول پاشی ماهانه باشد. مردم نیز با تجربه‌ای که در دوران احمدی‌نژاد از سر گذرانده‌اند و بحران بیکاری که همچنان با آن درگیر هستیم دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که راه‌حل مشکلات اقتصادی که گریبان مردم را گرفته است نه دست دراز کردن به سوی دولت بلکه ایجاد اشتغال و بهبود فضای کسب و کار است. در چنین فضایی هر فرد می‌تواند با حفظ کرامتش به شکل ماهانه حاصل دسترنج خود را دریافت کند. واقعیت آن است که ایجاد اشتغال نیازمند منابع مختلفی از جمله سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی است. توهماتی مانند یارانه 250 هزارتومانی می‌تواند باعث از بین رفتن بخشی از منابع مورد نیاز برای حل و فصل بحران بیکاری شود. به نظر می‌رسد که بهتر باشد بقایی و از او مهمتر احمدی نژاد به عنوان یار اصلی اش در انتخابات به جای چنین شعارهای عوام‌فریبانه‌ای که جز خسران چیزی برای مردم نخواهد داشت پاسخگوی کارنامه‌شان در آن دوران هشت ساله که در قدرت بوده‌اند باشند. مثلا بگویند که کشور را چگونه اداره کردند که نرخ تورم ده درصدی به جای مانده از دولت پیش از خود را پس از هشت سال قریب به چهار برابر افزایش داده و به 40 درصد رساندند؟
یا در موضوع نرخ رشد اقتصادی که نشانگر فضای کسب و کار و تولید هر کشوری است چه کردند که در هشت سال حضورشان در قدرت وضعیت هر سال دریغ از سال پیش بود و در نهایت نرخ رشد مثبت 6 درصد را به منفی هفت درصد رساندند؟ نقش دولت را در بی ثباتی مطلق  بازار ارز و سکه تا چه حد می‌دانند؟ آیا علت تمام این بی ثباتی را همان‌طور که در نشست خبری اخیر رئیس جمهور پیشین شاهد بودیم باید به خارج از دولت حواله داد؟ معنای این گونه سلب مسئولیت کردن از خود همان ناتوانی در اداره کشور نیست؟  درباره قانون‌شکنی‌های مداوم آن دولت که تبدیل به یک رویه شده بود و حتی داد مجلس اصولگرا را هم درآورده بود چه پاسخی دارند؟
بر هم زدن ساختارهای مدیریتی و تصمیم‌گیری کشور در حوزه اقتصادی که باعث نابسامانی‌های مطلق در این حوزه شده بود به چه علت صورت گرفته بود و چه تضمینی وجود دارد با روی کارآمدن دوباره این افراد چنین نشود؟ و مهمترین پرسش هنگامی که با وجود در اختیار داشتن بیشترین درآمد نفتی تاریخ ایران بنا بر آمار مرکز آمار همان دولت تنها توانسته‌اند کمتر از پنجاه هزار شغل خالص در سال ایجاد کنند و چنین بحران عظیمی در حوزه اشتغال را سبب شده‌اند چگونه می‌توانند در شرایط سخت کنونی هم بر بحران بیکاری فائق بیایند و هم وعده‌هایی چون یارانه‌های 250 هزار تومانی را محقق سازند؟

مجید
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶/۰۱/۱۹ ۱۲:۳۶
از طرف به آقای احمدی نژاد و بقایی بفرمایید گذشت آن زمان که آنسان گذشت . همین که کاری به کارتون نداریم برید خدا رو شکرکنید . (350645)