به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۴ ساعت ۱۳:۵۰
کد مطلب : ۱۲۸۲۶۸

آفتی به‌نام؛ «من مستقلم»

آفتی به‌نام؛ «من مستقلم»
امید پور عریز
یکی از مدهای این روزهای فضای سیاسی ایران این است که سیاستمداران با ژست پرآب و تاب «مستقل بودن» پا به عرصه‌ی انتخابات بگذارند؛ در صورتیکه در کشورهای دموکراتیک دنیا این مسئله نه تنها فضلیت خاصی به حساب نمی‌آید بلکه یکی از نقاط ضعف سیاستمداران به محسوب می‌شود.  البته این معضل لزوما به سیاستمداران طیف سیاسی خاصی منحصر نیست و تقریبا در هر دو جناح به چشم می‌خورد. هرچند تعدد چنین ادعاهایی در طیف منسوب به اصولگرایان بیشتر است. که در آخرین مورد از این قبیل سیاستمداران می‌توان به حجت السلام رئیسی اشاره کرد که در بیانیه انتخاباتی‌شان بر مستقل بودن خویش تأکید داشتند. چنانکه این مسئله موجبات دلخوری سایر هم جناحی‌ها را رقم زد و عملا تا حدودی به تضعیف تشکل جمنا انجامید.

حال اگر از مصادیق بگذریم در تحلیل علل چنین موضع‌گیری‌هایی می‌توان دلایل متعددی را ذکر کرد. از جمله اینکه در فرهنگ سیاسی جامعه ایران هنوز احزاب نهادینه نشده‌اند و معمولا در سطح عمومی جامعه، تلقی از جناح سیاسی به‌عنوان گروه و دسته‌ای می‌باشد که گرد هم آمده‌اند تا صرفا منافعی را برای گروه خویش فراهم کنند، و متأسفانه هنوز این تلقی که فلسفه اصلی تشکیل حزب هم افزایی برای دستیابی به منافع عمومی می‌باشد، نهادینه نشده است. البته مسلما یکی از دلایل اصلی این تلقی عمومی این است که در طول تاریخ احزاب ایرانی ساخته دست حکومت‌ها و منتسبین آن‌ها بوده‌اند و لذا احزابی که از بطن جامعه نشأت گرفته باشند وجود خارجی نداشته اند. در واقع احزاب که یکی از پایه‌های اصلی نظام‌های دموکراتیک می‌باشند همیشه در ایران به‌عنوان به خواسته ای لوکس و غیرلازم سیاسی دیده شده و تلاش دامنه داری نیز برای تقویت احزاب صورت نگرفته و یا زمینه‌ شکل گیری‌اش فراهم نبوده است.

از دیگر دلایل عمده‌ ادعای مستقل بودن سیاستمداران جنبه‌ پوپولیستی این شعار می‌باشد؛ چراکه با وجود این ادعا هیچ سیاستمداری به‌صورت انفرادی و یا گروه اختصاصی مخصوص به خودش نمی‌تواند مملکت را اداره کند و عملا عده ای از سیاستمداران و مدیران همسو و همفکر این افراد در اداره امور دخالت می‌یابند. به‌عنوان نمونه احمدی‌نژاد که در عمل داعیه دار استقلال در عرصه‌ سیاسی می‌باشد در عمل در دو دولت متبوعش کاملا از نیروهای طیف اصولگرا استفاده نمود و قاطبه‌ اصولگرایان در دولت او دست بالا را داشتند. لذا در عمل هر سیاستمداری به سمت و سوی طیف سیاسی خاصی تمایل دارد، ولی دلیل اصلی این ادعای واهی تلقی ارزش از این مسئله و البته دامن زدن به این ارزش پروری مسئله ای به نام استقلال سیاسی می‌باشد و تقریبا هیچ پشتوانه‌ی عینی و عملیاتی در پس این ادعا وجود ندارد.

همچنین یکی دیگر از عوارض این ادعای غیر واقعی باز گذاشتن زمینه برای عدم مسئولیت پذیری نسبت به کاستی هم جناحی‌هاست. بدین معنی که مدعیان چنین سیاست ورزی سعی می‌کنند در مواقع لزوم از پتانسیل هم جناحی هایشان بهره برده و در صورت ناکامی جناح متبوع و یا تبعات برخی از هم دسته‌ای هایشان راه گریزی برای خود باز گذارند و این شیوه سیاسی که بر اساس عدم مسئولیت پذیری تعریف می‌شود به‌شدت مذموم و قابل نقد جدی می‌باشد.

لذا انتظار می‌رود ضمن نفی این شیوه نه چندان درست این سیاستمداران از هر جناحی که هستند سعی کنیم به‌مرور این زمینه را در جامعه فراهم کنیم که سیاست را از منظر احزاب پیگیری کنند و ضمن اعتماد به حزب مد نظرشان از آن حزب انتظار پاسخگویی نیز داشته باشند. مسلما اعلام استقلال از احزاب و شعارهای پوپولیستی از این دست هیچ فضلیت خاصی به حساب نیامده و اتفاقا می‌تواند نشانه‌ای از مقاومت در برابر نظام حزبی و قدرت یافتن احزاب سالم و قانونمند در سطح جامعه باشد.