به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۱:۱۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳ ساعت ۱۱:۵۲
کد مطلب : ۱۲۸۸۱۱

شهری برای همه‌ی شهروندان

علی پیرحسین‌لو- روزنامه بهار:
تهران شهری است از‌هم‌گسیخته، با مشکلات متعدد اجتماعی و راه‌حل‌های ناکارآمدی که تاکنون از عهده‌ حل مسائل این شهر و مردم آن برنیامده‌اند. نقطه ضعف اصلی این راه‌حل‌ها هم در اینجاست که نگاهشان به جامعه و به نهاد شورا- شهرداری به عنوان متولی اجتماع محلی، خاص‌گرا و بخشی است. به این معنا که در تلقی‌شان از جامعه (و به تبع آن تجویزشان برای جامعه  از «عمومیت» و «عدالت» غفلت می‌شود. شهروندان نیازمند شهر عمومی هستند؛ شهری که در آن، اگر چرخه‌ سرمایه و نظام روابط اقتصادی و اجتماعی به نفع عامه‌ مردم نیست، دست‌کم شهرداری در آن به عنوان نهاد متولی منافع عمومی ایفای نقش کند. تعریف از منافع عمومی هم باید عادلانه باشد؛ به این معنا که اقشار، طبقات و لایه‌های محذوف و محروم‌مانده و درنتیجه به حاشیه رفته در شهر، در سیاست‌ها در نظر گرفته شوند و بلکه در اولویت باشند. تهران امروز از فقر، حاشیه‌نشینی، محرومیت، اعتیاد و دیگر انواع آسیب‌های اجتماعی، به‌حاشیه‌راندگی اقشار مختلفی از محذوفان اجتماعی و فضای ناامن برای لایه‌های متنابهی از جامعه رنج می‌برد. شورا و شهرداری قرار نیست همه‌ این مشکلات را حل کنند و نیز  معضلات تهران به سادگی یا به‌طور ناگهانی تدبیر شود. اما در اینکه شورا و شهرداری به عنوان نهاد متولی اجتماع محلی، آن هم از موضع رسمی و به پشتوانه‌ی اقتدار و منابعِ در اختیار خود، در این زمینه «مسئولیت اجتماعی» دارند،‌تردیدی نیست. این شهر نیازمند یک تغییر رویکرد فوری و پایدار به سمت اقشار و لایه‌های محذوف و محروم شهری است. حساسیت جامعه به گورخواب‌ها، تهدید نیست؛ بلکه می‌تواند فرصتی برای توجه بیشتر به حاشیه‌نشینان شهری باشد. به معنای واقعی کلمه، ما در تهران انواع مختلف «مستضعف» داریم که از فرط نزدیکی، آنها را نمی‌بینیم. زنان نیمی از جامعه‌ی شهری هستند که از حداقل‌های امنیت بی‌بهره‌اند. شهرداری نباید از توجه به این نقطه‌ضعف بزرگ اجتماعی، شانه خالی کند. حداقل اقدام ممکن، ایمن‌سازی معابر شهری برای زنان است؛ هم امنیت اجتماعی و روانی و هم امنیت فیزیکی و کالبدی.

معابر شهری در تهران، کابوسی برای مادران و کودکان است. کمتر مادری است که ساعتی حرکت با کالسکه یا قدم زدن با کودک خود را بدون رنج بردن از طراحی‌های بی‌سامان خیابان‌ها و پیاده‌روها و آزار دیدن از پارک کردن بی‌نظم خودروها و مسدود بودن گذرگاه‌ها و. . . تجربه کرده باشد. تبدیل تهران به شهر دوستدار کودک، نباید یک وعده‌ فانتزی باشد؛ بلکه ضرورتی حیاتی برای شهری است که هم‌اکنون هم ساختار فیزیکی و هم رفتار اجتماعی در آن، برای زنان و کودکان سرانجامی جز انزوا و خانه‌نشینی و محرومیت مضاعف از مواهب انسانیِ شهرنشینی ندارد. سالمندان از دیگر لایه‌های به‌حاشیه‌رانده در شهر هستند. به ویژه در زمینه‌هایی همچون بوستان‌ها، مبلمان شهری، مناسب‌سازی معابر و نیز حمل و نقل عمومی، شهر و شهرداری نیازمند توجه ویژه به سالمندان است. توان‌یابان هم از دیگر لایه‌های محذوف در شهر امروز هستند که توجه ویژه‌ی متولیان امور شهری را می‌طلبند.

فقرا از عیان‌ترین محذوفان نظام اجتماعی- اقتصادی شهر هستند. شهرداری اگر متولی ایجاد اشتغال و تدبیر دشواری‌های معیشتی مردم هم نیست، نمی‌تواند نسبت به رنج‌های فقرای شهری بی‌تفاوت باشد. اقدام‌های عملی ملموس برای کاهش آلام این بخش از شهروندان که کم هم نیستند، در کنار فقرزدایی از مظاهر و معابر محله‌های محروم و توجه به ضرورتِ نگاه به پایین و بهره‌مندیِ بیشتر کم‌بهره‌ها در تخصیص منابع و اعتبارات، از حداقل کارهای قابل انجام در این زمینه است. دستفروشان، قابل مشاهده‌ترین قربانیان سلطه‌  مناسبت سرمایه‌محور بر شهر هستند. شهرداری قرار نیست همه‌‌ بیکاران شهر را استخدام کند، اما می‌تواند در حدود امکان‌های خود، که کم هم نیست، با کسانی که برای تأمین معیشت خود آستین‌ها را بالا زده‌اند و در گوشه‌ی خیابان‌ها بساطی پهن کرده‌اند، ولو قدری از حدود قانونی هم فراتر رفته باشند، مهربان‌تر باشد و به جای برخورد آهنین و لشکرکشی شهربانان به سمت بساط دستفروشان، برای حفظ کسب و کار آنها همزمان با نظم دادن به آن بکوشد و با تدبیر و به تدریج، زمینه‌ساز تبدیل دستفروشان سرِ گذر به خرده‌کاسبان مستقر شود.

اینکه مسائل شهری را چگونه بفهمیم و راه‌حل‌هایی برای آنها بیابیم، سؤالی است که مقدمه‌ پیگیری همه‌ اهداف پیش‌گفته است. راه‌حل جامعه‌شناسی مردم‌مدار برای این پرسش، مشارکت دادن خود شهروندان در فهم مسئله و یافتن راه‌حل است. معلولان، خود بهتر از هرکسی می‌دانند که در شهر چه نیازی دارند. مادران هم مشکلات خود را بهتر از هرکسی می‌فهمند. بدترین حرف این است که بگوییم اعضای شورای شهر یا مسئولان شهرداری باید برای مردم چنین و چنان کنند. بهترین کاری که شورا می‌تواند بکند، این است که تسهیل‌گرِ مداخله دادن مردم در فرایند درک مشکل و حل آن باشد. مقدمه‌‌ چنین تغییر نگاهی، این است که به دو اصل عمومیت و عدالت پایبند باشیم. یعنی به زبان ساده: بپذیریم که شهر برای همه‌ شهروندان است و بهره‌مندی حق همه‌ ایشان.