چرا اصولگرایان آشفتهاند؟
6 ارديبهشت 1396 ساعت 11:33
گروه سياسي: محمدآزاد جلالی زاده در سرمقاله امروز روزنامه بهار نوشت:
الف: هر آدمی لِمِ خاصی دارد و به تبع آن بدان باورم که هر جامعهای هم به اصطلاح عامه لِمِ خاصی دارد و اگر تخصصی به واکاوی موضوع رویم بایست گفت: هر جامعهای از آنجا که روانشناسی خاص اجتماعی بر آن حاکم است، بایست با توجه ویژه به این نوع روانشناسی به کنشگری سیاسی و اجتماعی روی آورد و به قولی چون سر و کارت با جامعهای خاصی فتاد، پس زبان آن جامعه باید گشاد.
ب: یکی از اصولی که برای هر فرد و گروه فعالی به مثابه یکی از واجبات فعالیت ضروری به نظر میرسد آن است که «زبان» و «بازیهای زبانی» جامعهای که در آن مشغول فعالیتند را بشناسند و بتوانند با آن زبان، در عرصه عمل کار کنند، شناختن زبان عمومی خود زیرمجموعه شناخت ذهنیات حاکم بر هر گروه و جمعی است.
ج: جامعه ایران هم همچون هر جامعه انسانی در این کره خاکی، ذهنیات و به تبع زبان ویژه خود را داراست، شناخت ذهن و زبان ایرانیان برای کنشگری در این سرزمین اُس و اساس سیاستورزی است و تا این مهم صورت نگیرد فعالیتها منجر به نتیجه مورد نظر و مطلوب نخواهد شد.
د: جامعه ایران، جامعه به شدت جوانی است و تیپولوژی جوانان همیشه معطوف به امرهای نو، جدید و ناآزموده است و در این میان نوعی هیجان حرکت به سوی ناشناختهها در بطن ذهنیت و زبان جوانان جاری و ساری است و چنین است که تین ایجرها هم افکار نویی در سر میپرورانند و هم اصطلاحات خاص خود را در جمعهاشان بهکار میبرند و جهان خودشان را میپرورند.
ه: اگر «اصلاح طلبان و اعتدالیون» و «اصولگرایان» را دو طیف اصلی بازیگر رسمی در سپهر سیاسی امروز ایران بدانیم، فارغ از قضاوتهای ارزش داورانه بایستی اذعان کرد که تلاش کارکردگرایانه اصلاح طلبان و اعتدالیون برای نزدیک شدن به ذهنیت و زبان جامعه «جوان محور» و «تحول خواه» ثمر بیشتری داشته و افکار عمومی فزونتری را همراه خود کردهاند.
و: اصولگرایان، «آشفته اند» و این آشفتگی از نحوه ورود به رقابت تا گرد هم آمدن در جمنا و تا برگزیدن نامزد نهایی و بحثها و فحصهایشان مشخص است، و این «آشفتگی» نه از باب آن است که «یار این آشفتگی را میپسندد» بلکه دودش از عدم شناخت ذهنیت و زبان حاکم بر جامعه برمیخیزد.
ز: رقابت سیاسی در ایران در نگاه کلان، در اصل رقابت بین دو پارادایم «تکلیف محوری» مبتنی بر نگاه سنتی و نگاه از بالا به پایین و پارادایم «حق شهروندی محوری» مبتنی بر نگاه نو بر انسان ایرانی فارغ از رنگ و نژاد و قبیله و نگاه برابر به همه به عنوان «شهروند» است، گفتمان اصلاح طلبی و اعتدال خواهی تلاش برای این گذار سخت پارادایمی را سالیانیست که آغاز کرده اند، امّا اصولگرایان هنوز این نیاز را به درستی درک و درونی نکردهاند.
ح: رمزِ گذار از این آشفتگی نه وعدههای «فول پوپولیستی» همچون توزیع پول و شغل و یا شعارهای کلی گرایانهای چون «کرامت» که پذیرش این مطلب ساده است که جامعه ایران و افکار عمومی آن اساساً تغییر کرده است و بایستی همراه با این تغییرات در نوع افکار و گفتار و کردار تغییراتی بنیادین صورت گیرد.
کد مطلب: 128952