به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ - ۱۹:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۹ ساعت ۱۶:۰۰
کد مطلب : ۱۲۹۷۹۲

نظرسنجی انتخاباتی اصول‌گرایان!

رضا صادقیان

برخلاف سال‌های گذشته امروز شاهد انتشار نظرسنجی‌ها در روزهای منتهی به برگزار شدن انتخابات هستیم. چنین رویکردی را می‌توان به فال نیک گرفت. هر کدام از این نظرسنجی‌ها چنانچه در پی فهم وضعیت حقیقی جامعه باشند و روش‌های علمی را به کار گیرند، تصویر نسبتا دقیقی از خواسته‌های شهروندان را به سیاست‌ورزان منعکس خواهند کرد و اگر دغدغه ارسال پیام سیاسی را از طریق این نظرسنجی‌ها به جریان‌های مطبوع سیاسی خویش را داشته باشند، فارغ از بی‌اعتبار کردن ابزار نظرسنجی، باعث انتقال پیامی اشتباه به سیاسیون می‌شود.

انعکاس نظرسنجی‌های جهت‌دار و کنترل شده به سیاست‌مداران، نه‌تنها آنان را به سوی تصمیم‌های نادرست می‌کشاند، بلکه سبب ارائه تصویری نادرست به افراد تصمیم‌ساز و شخصیت‌های سیاسی خواهد شد. در روزهای اخیر به غیر از گروه‌های پرتعداد در شبکه‌های اجتماعی، نتایج نظر سنجی‌های مرکز افکار سنجی دانشجویان، برخی از سایت‌ها و یکی از نهادهای نزدیک به اصولگرایان منتشر شده است. با توجه به نظرسنجی منتشر شده، گویا تا قبل از مناظره دوم به‌ترتیب روحانی، رئیسی و قالیباف موفق به کسب اکثریت آرای شهروندان در روز رای‌گیری خواهند شد. می‌توان نتایج این نظرسنجی را با ایرادهایی همراه دانست. مشخص نیست براساس کدام برداشت سیاسی از محیط جامعه سبد رای رئیسی و قالیباف یکی انگاشته شده است، می‌توان حدس زد چنین حرکتی به نفع طرفداران جمنا صورت گرفته باشد، جمعیتی که در نهایت نتوانست اتحاد خود را تا پایان حفظ و از دل آن شاهد شنیده شدن اعتراض‌ و قهر برخی از افراد بودیم. میرسلیم و حزب موتلفه مثال بارز این گلایه‌ها و قهر هستند، حال با انتشار یک نظرسنجی نسبتا ساختگی آرای مربوط به رئیسی را بالا برده و کاندیدای دیگر را با آرایی کمتر محاسبه کردند.

آرای ریخته شده به صندوق اصولگرایان در انتخابات سال 92 حکایت از تفاوت معنادار آرای قالیباف و جلیلی را دارد. شمار افراد و نهادهایی که از جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل حمایت کردند، در زمان فعلی نیز پشت سر رئیسی ایستادند، آنچنان که سعید جلیلی همراه ستاد دولت کار و کرامت شده است. می‌توان طرفداران رئیسی را مردمی دانست که بیشتر دغدغه عدالتخواهی دارند، برخلاف کسانی که قالیباف را یک مدیر تکنوکرات که گاهی حرف‌های اصولگرایی می‌زند تصور می‌کنند، عنوان کرد. به عبارتی شهروندانی که در انتخابات سال 92 به ایشان رای دادند الزاما آرای‌شان به حساب اصولگرایان ریخته نخواهد شد. به نظر می‌رسد اصولگرایان در حال تکاپویند تا دو کاندیدای دیگر را با استفاده از شگردهای خاص به سوی انصراف و حمایت از آقای رئیسی سوق دهند. چنانچه نتایج همان نظرسنجی را بدون چون و چرا قبول کنیم، اصولگرایان تا زمان به نگارش درآمدن این خطوط تا حدودی موفق شدند. سفرهای کم‌خرج آقای میرسلیم و تهران‌نشینی قالیباف بخش دیگری از رفتاری را به نمایش می‌گذارد که با اتکا به نظرسنجی‌ مورد پسند انجام شده است.

اینکه بتوان آقای میرسلیم را وادار به کناره‌گیری کرد چندان دور از ذهن اصولگرایان نخواهد بود، سخنان میرسلیم برای نسل جوان و آرای خاکستری جذاب نیست، اگر چندان به حرف‌های او در مناظره دوم دقت نکنیم و طوفان برپا شده ذهنی از سوی ایشان را جدی نگیریم به احتمال فراوان می‌توان توقع داشت آقای میرسلیم بعد از برگزار شدن مناظره سوم از گردونه رقابت‌ها خداحافظی کند، ولی بعید به نظر برسد قالیباف بعد از سال‌های انتظار و لحظه شماری برای ورود به عرصه رقابت‌ها میدان را واگذار و از ادامه کارزار انتخابات به نفع رئیسی خداحافظی کند، مگر آنکه پای نظرسنجی و فشارهای همه‌ جانبه دیگری در میان باشد.

نگاه بسیاری از اشخصاص تصمیم‌ساز در میان اصولگرایان به نظرسنجی‌ها نه تنها مثبت نیست، بلکه آنها خواسته‌های خویش را در میان نظرسنجی‌ها می‌جویند. به جای آنکه در میان سطور سنجش افکار عمومی، صدای حقیقی جامعه و مطالبات آنان شنیده شود،با شک و‌تردیدهای فراوان و دخل و تصرف‌های مورد پسند نظرات و افکار خود را به نظرسنجی‌ها تحمیل می‌کنند. اتخاذ چنین رویکردی در مورد انتخابات و یا راضی کردن دیگران به انصراف از ادامه رقابت‌ها سرانجام به نتیجه‌ای مطلوب منجر نخواهد شد. وقتی به مقدمات و اصول یک رقابت درون گروهی چندان پایبند نباشیم و تنها به فکر شکست دادن رقیب خود در کارزار انتخابات باشیم، سرانجام با استفاده از نظرسنجی‌های مورد نظر به راهی می‌رویم که انتهای آن به مقصد روشنی منتهی نخواهد شد. شاید درک این نکته برای جریان اصولگرایی در کشور خوشایند نباشد، آنان به پایگاه رای نسبتا ثابت خود راضی نیستند و از سویی دیگر خواهان شنیدن خواسته‌های آرای خاکستری در جامعه نمی‌باشند، سخنان شخصیت‌های اصولگرا در هر دو انتخابات برگزار شده از کشش خاصی برخوردار نبوده است. وقتی شخصیتی همچون احمد توکلی از ادبیات مشابه کاندیدای اصولگرا در انتخابات گله‌مند است و یا آقای مصباحی مقدم وعده‌های برخی از کاندیدا ریاست جمهوری را احمقانه می‌خواند، نمی‌توان توقع داشت مردم برنامه‌های نبودنی و نشدنی آنان را باور کنند و رای خود را به نام اصولگراها به صندوق‌های رای واریز کنند.

دوم اینکه آرای شخصیت‌هایی همچون میرسلیم، قالیباف و آقای رئیسی به معنای رای به منش و روش اصولگرایی نیست. رفع مشکل اصولگرایان با چنین روش‌هایی ناشدنی است، جریان اصولگرا باید بپذیرد از درون خودش شاهد تولد جریانی همچون احمدی‌نژاد بوده، در زمان حال آن حمایت‌ها را تکذیب و فراموش می‌کند ولی تکذیب و انکار آن همکاری‌ها برای افرادی که بخشی از سیاست‌ورزی خود را در عرصه رسانه‌ها انجام می‌دهند خوشایند نیست. شکل‌دادن به تشکل‌هایی مانند جمنا و یا جبهه متحد اصولگرایان تا مادامی که با همین خط و مشی به سیاست‌ورزی ادامه دهند منجر به رئیس‌جمهور‌سازی و معرفی چهره‌ای که بتواند موفق به کسب آرای پراکنده اصولگرایان و همزمان آرای خاکستری شهروندان شود نخواهند شد، اصولگرایان نیاز دارند در کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی سال‌های گذشته و امروز بازخوانی انجام دهند، بهتر آن است به جای بازخوانی کردن نتایج نظرسنجی به سوی بازبینی رفتارهای گذشته گام بردارند.