به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۱۱:۳۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱ ساعت ۱۶:۲۳
کد مطلب : ۱۲۹۹۰۸

وقتی گروهی دور هم جمع می‌شوند

بهزاد عزتی- روزنامه بهار
وقتی گروهی دور هم جمع می‌شوند که تصمیم بگیرند اتفاقات ناخوشایندی می‌افتد. تابعیت محض، توجیه مداوم، توهم بزرگی و بروز رفتارهای کلیشه‌ای از جمله پیامدهای تصمیم گروهی است. کسی هم تلاشی برای مخالفت نمی‌کند.گروهها با حفظ هارمونی دوام می‌یابند و برهم‌خوردن هماهنگی آن منجر به عدم ثبات و شکست خواهد شد. همه از روی غریزه می‌دانیم که تفرقه باعث انشقاق و آشفتگی می‌شود و به خاطر همین از آن دوری می‌کنیم. حفظ روح تیمی، روحیه و اتحاد گروه، اصولی اساسی و طلایی هستند که رهبران و مدیران به خوبی آن را می‌دانند و روی آن تاکید دارند.

وقتی که همه شاد باشند و بتوانند خودشان را از قیود رها کنند، بهرهوری هم بالاتر می‌رود. این گروه‌نگری البته جذاب و زیبا و خوب است، فقط تا زمانی که ما توی گروه‌هایی که برای آن برنامه‌ریزی نشده‌ایم نباشیم- مثل گروه های کاری! عجیب است؟ قطعا عجیب است چون ما به لحاظ فرگشتی یاد گرفته‌ایم که توی گروه‌هایی که ضامن بقا و زنده ماندن است کنار هم باشیم نه گروه‌هایی که یک نفر رئیس است، می‌تواند اخراج و استخدام کند و همه چیز حول محور پول می‌گردد. مهم نیست شغل شما چه باشد. در هر صورت مجبورید با تعدادی دیگر کنار هم جمع شوید و برنامه ارائه دهید. گاهی مقیاس کوچک است و گاهی در حد یک کارخانه بزرگ. خطای تفکر گروهی همین جا ظاهر می‌شود.

تصور کنید توی جلسه‌اید. طبیعتا وقتی رئیس کنارتان است عصبی می‌شوید. به بقیه اعضای گروه نگاه می‌کنید و تلاش می‌کنید بفهمید که نظر جمع چیست. این جوری دارید پیامدهای مخالفت با رئیس را به آن‌ها گوشزد می‌کنید. مشکل این است که همه دارند همین کار را می‌کنند و می‌دانند که اگر حرف مخالفی بزنند، می‌تواند به از دست دادن کار یا دوستان منتهی شود. نتیجتا کسی جرأت نمی‌کند حرفی بزند و تصمیم بدی گرفته می‌شود. پس از جلسه دو نفر خصوصی به هم می‌گویند که واضح بود تصمیم اشتباه بوده و نباید اتخاذ می‌شد. خب چرا همین حرف را در جلسه مطرح نکردند؟

روانشناس اروینگ جانیس این رفتار را با بررسی حمله آمریکا به خلیج خوک‌ها در دهه 1960 میلادی بررسی کرده است. زمانی که آمریکا برای مقابله با کاسترو، 1400 (یا 1700) تبعیدی ضدانقلاب را به کوبا می‌فرستد. اما قبل از رسیدن به آنجا، سرویس اطلاعاتی شوروی به کوبایی‌ها اطلاع می‌دهد و در نتیجه همه آنها دستگیر و اعدام می‌شوند. عملیات شکست می‌خورد و همین باعث نزدیکتر شدن کوبا به شوروی و شروع نبرد تسلیحاتی شرق و غرب می‌شود. کندی و مشاورانش آدمهای باهوشی بودند و اطلاعات بسیار زیادی از موقعیت کوبا و انقلاب داشتند. با این وجود به شکل شگفت انگیزی احمقانه‌ترین تصمیم را گرفتند و فاجعه به بار آوردند. بعد از آن هم توضیح ندادند که چرا همچین کاری کردند. جانیس با تحلیل این اتفاق به ریشه‌های تفکر گروهی می‌رسد.

در هر کار و برنامه گروه‌هایی، در هر جمع این چنینی ای، همیشه باید یک آدم بی‌کله‌ای باشد که بدون توجه به عواقب، حرفش را بزند و با جمع مخالفت کند. بر خلاف تصور برای رسیدن به بهترین تصمیم، باید به همه اجازه مخالفت داده شود و مطمئن‌شان کرد که با آزادانه حرف زدن تنبیه و مجازات نخواهند شد. هر کس باید آن چیزی را که توی ذهنش دارد بیان کند.

پلاسکو را به یاد بیاورید
فرو ریختن پلاسکو نتیجه مستقیم تفکر گروهی بود. وقتی که مسئولین شهرداری، با ملاحظات سیاسی تصمیم گرفتند که تنها به اخطار بسنده کنند و آنجا را تخلیه نکنند، نتیجه فاجعه‌بار شد.
بعد از آن، همه به زبان آمدند که ما از قبل گفته بودیم و می‌دانستیم و گوشزد کرده بودیم و...، ولی هیچ‌کدام نمی‌گویندکه چرا همان موقع جرأت نکردند با تصمیم شهرداری مخالفت کنند.