به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۲۰:۵۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱ ساعت ۱۵:۳۰
کد مطلب : ۱۳۰۵۵۱
درک ناصحیح از واقعیت‌های جامعه

مانعی تازه بر سر راه جریان اصول‌گرا

مانعی تازه بر سر راه جریان اصول‌گرا
روزنامه بهار: از انتخابات با شکوه دوم خرداد76 و زاده شدن جریان اصلاح طلبی تا امروز؛ وقتی نگاهی به دوره‌های مختلف انتخابات ریاست جمهوری می‌اندازیم شاهد آن هستیم که به استثناء انتخابات پرحرف و حدیث سال88 در همه این دوره‌ها رای جریان اصولگرا عدد ثابتی را نشان می‌دهد. علت این امر را باید در کجا جستجو کرد؟ آیا اصولگرایان از جامعه عقب هستند و توان درک مقتضیات زمان و تغییرات در آن چه مردم می‌خواهند را ندارند؟

به نظر می‌آید که اگر این جریان سیاسی بخواهد از این وضعیت خلاصی یابد چاره‌ای جز این ندارد که یک آسیب شناسی جدی در عملکرد خود داشته باشد. برای چنین آسیب شناسی نیاز است که ابتدا واقعیت را بپذیرد و از «مرحله انکار» عبور کند.
آن‌ها سال‌هاست که در «مرحله انکار» به سر می‌برند و حواسشان نیست که آن چه به عنوان واقعیات جامعه تصور می‌کنند با آن چه مردم خواستار آن هستند فاصله‌ای بعید دارد.

آن‌ها در انتخابات84 معتقد بودند که رای به احمدی‌نژاد رای منفی جامعه به عملکرد جریان اصلاحات است و از همین استدلال نتیجه گرفتند که جامعه ایرانی دیگر تمایلی به جریانات اصلاحی نخواهد داشت. تئوری پردازان جریان اصولگرا به این نکته مهم دقت نمی‌کردند که ییروزی احمدی نژاد نه به واسطه نه به اصلاح طلبی بلکه به دلیل عدم انسجام جریانات اصلاحی به وقوع پیوست.
در انتخابات92 به جای آن که رای سه برابری و چهار برابری حسن روحانی نسبت به دو کاندیدای اصلی جریان اصولگرا را متوجه شوند از این سخن گفتند که علت شکست اصولگرایان در آن انتخابات عدم وحدت «نیروهای انقلاب» بود و میزان رای افرادی مانند ولایتی، رضایی و غرضی را نیز به حساب جریان تندرو نوشتند! و این نظریه را مطرح کردند که مجموع آرا این افراد تنها دو درصد از روحانی کمتر است.

و حالا در انتخابات96 هم برای فرار از واقعیت مشغول ساختن قصه‌های تازه‌ای هستند. از تخلفات گسترده سخن می‌گویند و در خلوتشان تقلب ورد زبانشان شده است، درباره کمبود تعرفه رای و دیر باز شدن درب‌های شعب اخذ رای داستان سرایی می‌کنند، از رای پولی روحانی می‌گویند، از «رقیب هراسی» توسط یاران رئیس جمهور سخن می‌گویند، از 40روز وقت رئیسی و 1440 روز وقت روحانی برای تبلیغات می‌نویسند، از بی اخلاقی حسن روحانی می‌گویند! هر دلیل با ربط و بی ربطی را که فکرش را کنید می‌آورند تا از واقعیت این شکست فرار کنند. جریان اصولگرا سال هاست شکست می‌خورد فقط به دلیل یک موضوع مشخص؛ نشناختن آن چه مردم می‌خواهند.

جریان اصولگرا در تصور نادرست خود نسبت به خواسته‌های جامعه به سر می‌برد و چنین می‌اندیشد که مردم نسبت به واقعیات بی اطلاع هستند و می‌توان با در اختیار داشتن رسانه‌های عمومی و برخی‌تریبون‌های خاص هر تصویر وارونه‌ای را به عنوان حقیقت به مردم عرضه کرد. آنان تصور می‌کنند مردم بلایایی را که دولت سابق که مورد حمایت تام و تمام این جریان سیاسی بود بر این کشور وارد آورد را به راحتی فراموش کرده اند، نگاه جریان اصولگرا به مردم همان است که دو نامزد اصلی این جریان در مناظره گفتند؛ «مردم بدبخت» . آنان مردم را گرسنگانی می‌پندارند که هر کس و به هر شکلی که نانی به آن‌ها برساند رای‌شان را خواهد داشت.

این نگاه زننده و غیراخلاقی به مطالبات و خواسته‌های مردم باعث آن شد که نامزدهای معرفی شده از سوی این جریان سیاسی در انتخابات اخیروعده‌های رنگارنگی را در حوزه اقتصاد به مردم عرضه کنند، وعده هایی مردم فریبانه که به هیچ وجه امکان تحقق آن‌ها وجود نداشت و مردم ایران به خوبی نشان دادند که دیگر اسیر چنین فریبکاری‌هایی نخواهند شد. اصولگرایان پیش از هر اقدامی ابتدا باید خودشان باور کنند که این جریان و اهدافش که به شکل شبانه روزی از رسانه انحصاری صداوسیما و سایر‌تریبون‌ها برای مردم گفته می‌شود در اقلیت است. اولین قدم اصلاح آن چه باعث شده است که اصولگرایان یک سبد رای ثابت داشته باشند پذیرش همین نکته است که آن‌ها در اقلیت هستند و اکثریت جامعه تمایلی به برنامه‌ها و اهداف مد نظر این جریان ندارد.

گام دوم در این مسیرِ اصلاحِ اصولگرایی شناخت دقیق از خواسته‌های مردم است و گام نهایی حرکت به سمت برآورده کردن این خواسته‌ها و ایجاد تغییر در اهداف این جریان سیاسی. افرادی مانند حسن روحانی، ناطق نوری، علی لاریجانی، عماد افروغ، علی مطهری و... از جمله چهره‌هایی هستند که زودتر از دیگران مسیر نادرست جریان اصولگرا را فهم کردند و با اصلاح و تغییر در برخی کنش‌های سیاسی خود به سوی خواست اکثریت بازگشتند. مانع تازه‌ای که بر سر راه جریان اصولگرا در مسیر این بازگشت به سوی ملت ایجاد شده است توهم داشتن اقلیتی قدرتمند است.

آنان چنین تصور می‌کنند که امروز اقلیتی 15 میلیونی و قدرتمند هستند و با این جمله که «ما قوی‌ترین اقلیت در همه دوره‌های انتخابات» هستیم مشغول فریب دادن خود و حامیانشان هستند. جریان اصولگرا اگر می‌خواهد بار دیگر رای اکثریت را با خود همراه کند چاره‌ای جز این ندارد که به جای تکیه کردن به چنین نظریه هایی و یا زدن زیر میز و بر هم زدن قواعد دموکراسی و انتخابات به فکر بازسازی و اصلاح درونی باشد. بازگشت تصمیم گیری‌ها در این جریان سیاسی از افراد تازه کار و تندرو که در حال کارآموزی سیاسی هستند به بزرگان این جریان می‌تواند اولین قدم برای این اصلاح تدریجی باشد. شکست پلی به سوی پیروزی است به شرط آن که 1- شکست را باور کرده و 2- علت واقعی آن را پیدا کنند.

علیرضامحمدصالح
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶/۰۳/۰۱ ۲۰:۰۹
افرادی که مانند ما در هیچ گروهی نیستیم برخورد ورفتار قرانی اصلاح طلبها بیشتر از سایر ائمهاصولگرا ها است همین نظر اقای دکتر روحانی در مورد ریزگرد در اهواز واعتراض ائمه جمعه در اهواز وسکوت سایرین نام گذاری 25 خرداد بنام روز گل وگیاه توسط اقای خاتمی وحذف ان توسط دولت احمدی نژاد اهمیت گیاه سوره بقره جلد 2 ص144 سطر 17 تفسیر المیزان خداوند در چرخه حیات گیاه را اصل قرار داد و.............. (353144)