به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۹:۳۹
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۳ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : ۱۳۱۲۳۶

چرا باید صداوسیما خرج یک نامزد شود؟

گروه سياسي- رسانه ها: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت:  بپذیریم که در جریان تبلیغات انتخاباتی، طرفین مرتکب تخلفات آشکار از ضوابط اخلاقی شدند که با منافع ملی سازگاری نداشت.
 
امروز اگر وزیر خارجه معلوم الحال عربستان سعودی به خود جرات می‌دهد مسئولین نظام جمهوری اسلامی را «دزد» بنامد، به این دلیل نیست که آنها دزد هستند بلکه به این دلیل است که برخلاف واقعیت، همدیگر را متهم به دزدی کرده‌اند. این روش خلاف، باعث گستاخی عناصر ضدانقلاب هم شده و آنها نیز سخنانی از قبیل آنچه وزیر خارجه عربستان و سران رژیم صهیونیستی و رسانه‌های آمریکائی و انگلیسی علیه مسئولین نظام و خود نظام می‌گویند را تکرار می‌کنند. این وضعیت نشان می‌دهد روش تبلیغاتی ما غلط است کما اینکه در غیر تبلیغات انتخاباتی نیز همین روش غلط در چارچوب جنگ قدرت اعمال می‌شود، روشی که در نهایت به تضعیف نظام جمهوری اسلامی می‌انجامد.

در کشور ما حزب و جناح و جبهه سیاسی به معنای واقعی وجود ندارد. مجموعه‌هائی که تحت این عناوین مشغول فعالیت هستند، نه مرام سیاسی دارند و نه ضوابط اخلاقی و اسلامی را رعایت می‌کنند و نه حتی قواعد فعالیت سیاسی را رعایت می‌کنند. مرام امام خمینی این نبود که برای رسیدن به قدرت هر حرفی بزند و هر کاری بکند. امام، در طول مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری خود از سال 1342 تا 1357 مرتکب هیچ خلاف اخلاقی برای رسیدن به قدرت نشد. در دوران 10 ساله رهبری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز هرگز حاضر نشد کلمه‌ای برخلاف واقع بگوید یا کاری کند که خارج از ضوابط شرعی و قانونی باشد. احزاب و جناح‌ها و جبهه‌های سیاسی ما اگر از سیره امام خمینی پیروی می‌کردند، امروز ما دچار این همه تفرقه و تشتت و درگیری‌های ضربه زننده به اساس نظام و منافع ملی نبودیم. نمی‌گوئیم احزاب تعطیل شوند بلکه می‌گوئیم با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی و قانونی و قواعد سیاسی فعالیت کنند. اگر چنین شود، کشور ما بهترین زمینه را برای چرخش قدرت دردست جناح‌ها خواهد داشت و چنین چرخش قدرتی هرگز به منافع ملی کوچک‌ترین آسیبی وارد نخواهد کرد.

* اینها مربوط به قبل از رسیدن به قدرت است. متاسفانه بعد از آنکه در کارزار تبلیغات انتخاباتی یک فرد یا یک جناح پیروز می‌شود، باز هم قواعد سیاسی رعایت نمی‌شود و تهمت‌ها، تخریب‌ها، کارشکنی‌ها، تفرقه افکنی‌ها و از همه بدتر نفرت‌آفرینی‌ها ادامه می‌یابد. در بی‌دین‌ترین جوامع امروز جهان، وقتی رقابت‌های انتخاباتی تمام می‌شود، احزاب برای حفاظت از منافع ملی دست به دست هم می‌دهند و با کمک همدیگر کشور را آباد می‌کنند و در برابر تهدیدهای خارجی می‌ایستند ولی در کشور ما که نظام جمهوری اسلامی حاکم است، خصومت‌ها و کینه‌توزی‌ها بیشتر می‌شود! این وضعیت، نه با دستورات اسلامی سازگاری دارد و نه حتی با معیارهای معمول و متداول جوامع غیردینی.

* مشکل، هنگامی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر می‌شود که جناح‌ها یا بعضی از آنها مقدسات دینی را هم برای رسیدن به قدرت هزینه می‌کنند. اینکه امام زمان، روحانیت، جامعه مدرسین، جامعه روحانیت، ائمه جمعه، ائمه جماعات، امکانات مساجد و بیت‌المال، نهادهائی که متعلق به عموم مردم و نظام هستند، صدا و سیما و خلاصه ابروباد و مه خورشید و فلک همه در کار شوند تا یکی رای نیاورد ولی همان شخص با رای بالا پیروز انتخابات شود، چگونه قابل توجیه است؟ قطعاً این به معنای بی‌اعتقادی مردم به مقدسات دینی نیست بلکه به معنای این است که باید مردم را در انتخابات آزاد گذاشت و نباید برای رسیدن به قدرت، دین و اعتقادات و مقدسات و امکانات عمومی را هزینه کرد.

* عده‌ای می‌گویند با سه انتخابات 1392، 1394 و 1396 اصولگرائی به پایان رسیده است. این، تحلیل درستی نیست. اصولگرائی یک تفکر صحیح است که اگر به ضوابط آن عمل شود همواره به پیش می‌رود و جامعه را به پیش می‌برد. آنچه در این سه انتخابات به اثبات رسید این است که عده‌ای به نام اصولگرائی مرتکب کارهای خلاف «اصول» شدند و خودشان لطمه دیدند. همین وضعیت را جناح اصلاح طلب نیز قبلاً داشت و اکنون نیز اصلاح‌طلب‌ها نباید خود را پیروز بدانند و درصدد سهم‌خواهی برآیند. نه اصولگراها 16 میلیون عضو دارند و نه اصلاح طلب‌ها 24 میلیون. این آراء، اگر درست تحلیل شوند، نتیجه این خواهد شد که این هر دو جناح باید در مواضع و روش‌های خود تجدیدنظر کنند و به سیره امام برگردند و فقط در اعمال سلیقه‌ها با همدیگر رقابت کنند و به اصول و ضوابط پای بندی نشان دهند.

* اگر به سیره امام بر گردیم، به جائی خواهیم رسید که مثل زمان امام، وقتی مردم حس کنند نظر روحانیت چیست، اکثریت قاطع به همان نظر گرایش نشان خواهند داد. لزومی ندارد روحانیت، خود را خرج این و آن کند و تمام مقدسات را هم به میدان بیاورد، کافی است فقط به سیره امام بر‌گردد و ببیند که مردم چگونه تلاش خواهند کرد خود را و آراء خود را به روحانیت نزدیک و بلکه منطبق کنند. وضعیت امروز ما یک بحران معنوی است. ما می‌توانیم از این بحران خارج شویم به شرط آنکه طرحی نو دراندازیم. این طرح نو، ما را به نتیجه مطلوب خواهد رساند بدون آنکه فلک را سقف بشکافیم.