روزنامه بهار: با تصویب بسته تازهای از تحریمها در سنا و چراغ سبز کاخ سفید به این مصوبه اعمال تحریمها در حوزههایی به جز پرونده هستهای که فعلا امکان مذاکره در آن حوزهها وجود ندارد شدت گرفت. تحریمهایی که شاید در ابتدا مانند آن دسته از تحریمها که به بهانه پرونده هستهای وضع شده بود و به واسطه برجام از سر راه ایران برداشته شد آن چنان اثر ملموسی بر روی زندگی روزمره مردم نگذارد اما نمیبایست به سادگی از کنارشان عبور کرد و لازم است تا تصمیم گیران فکری برای مقابله با این نوع از تحریمها کنند. اما چرا میگوییم تحریمهای تازه که البته ارتباطی به مذاکرات هستهای هم نداشته است مانند تحریمهای گذشته اثرگذار نخواهد بود؟ با نگاهی به سیر پرونده هستهای کشورمان شاهد آنیم که ابتدا تحریمهای هستهای تنها از جانب دولت آمریکا وضع و اجرایی میشد، در گام بعد اتحادیه اروپا نیز به ایالات متحده پیوست و تحریمهایی را به بهانه پرونده هستهای ایران، اعلام و اعمال کرد. و نقطه عطف این دسته از تحریمها هم زمانی بود که با چراغ سبز روسیه و چین پرونده هستهای ایران به شورای امنیت رفت.
این نقطه همان جایی است که توانست باعث آن شود که تحریمها به طور ملموسی بر زندگی مردم در متن جامعه اثر قابل ملاحظهای داشته باشد. علت این امر هم آن است که قطعنامههای تحریمی شورای امنیت را تمامی کشورهای جهان چه آنان که روابط نزدیکی با ایران داشتند و چه کشورهایی که روابطشان با ایران نرمال بود، چه کشورهایی که دوست ایران خوانده میشوند و چه آن دسته از دولتها که با عنوان «دشمن» خطاب میشوند بند به بند این قطعنامههای تحریمی را اجرا کردند.
اجرایی شدن تحریمهایی که بر اساس قطعنامه شورای امنیت بود سبب آن شد که شاهد اثرگذاری عمیق تحریمها بر شرایط اقتصادی کشور از اواسط سال 1389 باشیم. اما امروز تحریمهای ایالات متحده که ظاهرا باعث ذوق زدگی «دلواپسان» هم شده است نه تحریمی بر اساس اجماع در سطح جهان بلکه تحریمی یکجانبه از سوی دولت آمریکاست.
غرض از بیان این نکته این نیست که تحریمها را جدی نگیریم و به فکر حل و فصل آن از طرق مسیر دیپلماتیک نباشیم بلکه بحث بر سر این است که نباید فریب رسانههای تندرو و همین طور صداوسیمای انحصاری را خورد و تصور کرد که این گروه از تحریمها مشابه تحریمهای سخت و «فلج کننده ای» است که به دلیل بی کفایتی تیم مذاکره کننده سابق بر کشور تحمیل شد.
به عنوان یک نمونه روشن از تفاوت تحریمهای تازه نسبت به تحریمهای وضع شده در پرونده هستهای باید این نکته را مد نظر قرار داد که تحریمهای هسته ای، مورد حمایت اتحادیه اروپا، چین، روسیه بود اما این تحریمهای یکجانبه ایالات متحده حتی با استقبال کشورهای نزدیک به امریکا در اتحادیه اروپا نیز مواجه نشده است.
حال باید برای مقابله با این تحریمها چه کرد؟
تحریمهایی که از پیش از به نتیجه رسیدن برجام نیز برخی تحلیل گران و مسئولان کشور نسبت به آن هشدار داده و این انتظار را داشتند که تصمیم گیران نظام پس از تجربه موفق برجام راه را برای آغاز مذاکراتی دیگر با همان الگو برای برطرف ساختن تحریمها در حوزههای دیگر باز کنند. به نظر میرسد که تیم سیاست خارجی دولت اعتدال و رئیس جمهور روحانی پیش از ورود به مذاکرات خارجی برای حل و فصل این قبیل مسائل، نیازمند آغاز دور تازهای از رایزنیهای داخلی است. رایزنیهایی به قصد ایجاد اجماع ملی بر روی این نکته که یگانه راه مقابله با فشارهای خارجی نشستن پشت میزهای مذاکره است. همان میزهای مذاکرهای که رهبر انقلاب پس از پایان مذاکرات هستهای به صراحت اعلام کردند که «تیم مذاکره کننده در قضیه برجام آزمون خوبی را از سر گذرانده است».این یک واقعیت غیر قابل انکار است که بخشهایی از ساختار قدرت در حوزه سیاست خارجی به دلایلی که برخی از آن هم با توجه به سوابق آمریکا قابل درک است تمایلی به مذاکره در برخی حوزهها از خود نشان نمیدهند و همین امر کار را برای دولت منتخب اکثریت سخت و پیچیده کرده است.
حال بیاییم تصور کنیم که امکان مذاکره برای برطرف ساختن تحریمهای به جای مانده و جلوگیری از وضع محدودیتهای تازه به هر دلیلی مهیا نشود، با چنین فرضی تیم سیاست خارجی دولت باید چگونه عمل کند؟
حقیقت آن است که با افزایش فشارها از سوی آمریکا برخی در داخل نیز فشارها را بر دولت برای بر هم زدن توافق برجام افزایش خواهند داد، در یک چنین حالتی میتوان سه راه را در این موضوع پیش روی دولت دوازدهم که هنوز نیامده آماج حملات تندروها هم قرار گرفته است مشاهده کرد.
1ـ راه نخست که در ظاهر ساده ترین راه هم هست بر هم زدن قواعد بازی و خارج شدن از توافق برجام خواهد بود. این حالت به معنای بازگشت تحریمهای «فلج کننده» گذشته، اجماع جهانی علیه کشورمان و آغاز دور تازهای از تهدیدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. از همین رو به نظر میآید که قوه عاقله نظام به هیچ عنوان اجازه نخواهد داد که رویای تندروها تعبیر شده و برجام به کناری گذاشته شود.
2ـ دومین راه پیش روی دولت روحانی عمل مطابق برجام و شکایت بردن به کمیسیون مشترک بر اساس فرآیندهای حقوقی موجود در برجام است. این روش دارای مشکلی اساسی است. آن مشکل و مانع بزرگ این است که مذاکرات فی مابین ایران و گروه 1+5 همانطور که بارها و بارها از سوی مقامات هر دو طرف اعلام شده است تنها و تنها در موضوع پرونده هستهای بوده است از همین رو به طور طبیعی نمیتوان بر اساس متن برجام دیگر طرفها را قانع کرد که تحریمهایی در سایر حوزهها که ارتباطی به پرونده هستهای ندارد باعث نقض توافقی در موضوع هستهای شده است.همانطور که آمریکا و سایر کشورها هم هیچگاه نتوانسته و نمیتوانند ایران را به واسطه عملکردش در حوزههای غیرهستهای مانند آزمایشهای موشکی و یا حقوق بشر و... متهم به نقض برجام کنند.
3ـ راه سوم ادامه مسیر برجام با اتحادیه اروپا، روسیه و چین است. همانطور که قابل ملاحظه است با حضور دونالد ترامپ و تندروهای همراه او در کنگره در کنار موانعی که در ایران بر سر راه دیپلماتها وجود دارد دیگر نمیتوان امید چندانی به مشاهده تصویری از وزیران امور خارجه این دو کشور پشت میز مذاکره داشت و در چنین شرایطی امکان توافق هم منتفی است. از همین رو به نظر میرسد که ایران میتواند با همکاری نزدیک تر با اتحادیه اروپا که مخالف عملکردهای تنش آفرین آمریکا در موضوع برجام و تحریمها نشان میدهد، مسیر را برای آیندهای که شاید دیگر ایالات متحده در معادله برجام نقشی نداشته باشد هموار سازد.