به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ - ۱۷:۳۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۳۱ ساعت ۱۰:۳۰
کد مطلب : ۱۳۲۲۴۶

مردجوان:فقر و بیکاری از من قاتل ساخت

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شرق نوشت: مردی که تحت عنوان مأمور مبارزه با قاچاق ارز اقدام به سرقت از دلارفروشان خیابانی می‌کرد و دلارفروشی را هم به قتل رسانده ‌است،  دلیل ارتکاب جرائم خود را فقر و بی‌کاری و بیماری اعضای خانواده‌‌‌اش عنوان کرد. این مرد که اکنون به اتهام قتل در بازداشت اداره دهم پلیس آگاهی است، می‌گوید می‌دانم اشتباه کرده‌ام اما چاره دیگری نداشتم. مصاحبه شاهد حلاج با این متهم را می‌خوانید.
 
‌قتل چطور اتفاق افتاد؟
ششم فروردین‌ماه امسال دلارفروشی را در خیابان فردوسی تهران تحت عنوان مأمور مبارزه با قاچاق ارز سوار ماشينم کردم و به او گفتم با توجه به غیرقانونی‌بودن فروش دلار در خیابان باید او را به اداره پلیس ببرم. در بین راه توقف کردم تا اموال مرد دلارفروش را صورت‌جلسه کنم. از من تقاضای کارت شناسایی کرد به او گفتم اجازه بده تا صورت‌جلسه تمام شود. 
 
در همین حین متوجه شدم  او با دست راستش چاقویی را از جیبش بیرون آورد. برای ممانعت از ایجاد درگیری اسلحه خود را خارج کردم و مردم دلارفروش بیشتر وحشت‌زده شد در همین حین درگیری اتفاق افتاد و یک تیر به بازوی من خورد و چندین تیر به سمت مرد دلارفروش شلیک شد. البته در درگیری گلوله شلیک شد و این‌طور نبود که من بخواهم گلوله‌ای شلیک کنم و او را قتل  به برسانم. متأسفانه شليك در کش‌وقوس درگیری اتفاق افتاد و منجر به مرگ مرد دلارفروش شد.
 
‌اسلحه‌ها را از کجا آورده بودی؟
اسلحه‌ها  را خرداد سال ٩٤ در سفری که به سلیمانیه عراق داشتم تهیه کردم. آنجا مغازه‌های سلاح‌فروشی وجود دارد.
 
‌این اسلحه‌ها را چگونه با خودت به کشور آوردی؟
وقتی که در سلیمانیه عراق وارد مغازه‌ مرد سلاح‌فروش شدم با توجه به اینکه اسلحه همیشه چهره جذابی دارد،  فروشنده که به زبان فارسی صحبت می‌کرد به من گفت هر اسلحه‌ای که بخواهم در  یک ماه آینده با من تماس می‌گیرد و آن را بدون هزینه ارسال و رایگان در داخل ایران به من تحویل می‌دهد و فقط پول اسلحه‌ را از من می‌گیرد. یک ماه بعد از آنکه به ایران آمدم از عراق با من تماس گرفتند و پس از دریافت یک‌‌میلیون‌و ٨٠٠‌ هزار تومان دو اسلحه و فشنگ‌ها آنها را به من تحویل دادند.
 
‌چطور متوجه مرگ مرد دلارفروش شدی؟
او چندروزی را در بیمارستان بستری بود و پس از آن فوت کرد. البته پس از درگیری و شلیک چند تیر، یکی از اسلحه‌ها از دست من افتاد و مأموران پلیس راهنمایی و رانندگی که متوجه درگیری ما شدند بلافاصله به آنجا آمدند و یکی از اسلحه‌ها را از ماشينم برداشتند و مرد دلارفروش را هم از خودرو بیرون بردند.
 
 ‌چطور دستگیر شدی؟
با اسلحه دیگری که داشتم مأموران پلیس را تهدید کردم تا بتوانم فرار کنم چون وحشت‌زده بودم و البته یک تیر هم به من خورده بود. سوئیچ خودروی مأموران پلیس راهور را گرفتم و با ماشین آنها فرار کردم. دوماه‌و‌نیم از قتل مرد دلارفروش گذشته بود که مأموران به‌طور غافلگیرانه به خانه‌ام  ریختند و من را دستگیر کردند.
 
‌چند زورگیری و اخاذی بدون درگیری با این شیوه انجام دادی؟
چهار بار بدون درگیری و با موفقیت نقشه‌ام را عملی کردم، البته در آن موارد اصلا اسلحه همراه نداشتم فقط به خاطر اینکه دلارفروشی کنار خیابان از لحاظ قانونی خلاف است و افراد دلارفروشی که به سراغ آنها می‌رفتم آماده دستگیری بودند به محض اینکه بی‌سیم را در دستم می‌دیدند،  اعلام می‌کردند  دیگر این کار را تکرار نمی‌کنیم و من صرفا چیزی را که همراهشان بود صورت‌جلسه می‌کردم و این افراد از ماشین پیاده می‌شدند و ماجرا تمام می‌شد.
 
‌ درمجموع همه مواردی که انجام  دادی،  چقدر گیرت آمد؟
مبالغ متغیر بود چون حدود دو سال بود که این کار را انجام می‌دادم. درمجموع شاید در دو سال، کمتر از ٢٠‌ میلیون تومان گیرم آمده باشد. برخی از افرادی که سوار ماشينم می‌شدند ارز همراه‌شان نبود و فقط ریال داشتند.
 
‌چه شد که این نقشه به سرت زد؟
چون پدرم مریض بود. او سال‌های زیادی بود که بیماری داشت و ٢٥ سال بود که از او مراقبت می‌کردیم و کسی نبود که به مشکلات ما رسیدگی کند. از آنجایی که من نمی‌توانستم نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشم وقتی دیدم خانواده‌ام در حال ازهم‌پاشیدن است یا باید بی‌تفاوت می‌ماندم یا باید کاری می‌کردم. به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتم پول تهیه کنم و به وضع آنها سروسامان بدهم، مشکل پدرم را حل کنم که دچار گرفتگی عروق شده بود و تا مرز قطع‌شدن پایش رفته بود و ممکن بود دیگر درمان نشود.
 
‌ خودرویی که با آن دلارفروش‌های خیابانی را سوار می‌کردی چه بود؟ چرا مسافرکشی یا آژانس نمی‌رفتی؟
پراید، من همه کاری کردم، اما در برابر اتفاقاتی که برای اطرافیانم می‌افتاد احساس مسئولیت می‌کردم و البته همه این حرف‌هایی که الان می‌زنم توجیه است و جای دفاع ندارد. اما اگر جای ما برعکس بود شاید اقدامات بدتری می‌کردی.
 
‌ وضع خانواده‌ات چطور است آیا ازدواج کرده‌ای؟
من ازدواج نکرده‌ام، بچه بزرگ خانواده هستم.
 
‌چند سال ‌داری، تحصیلاتت چیست.  سابقه کیفری داری؟
سابقه ندارم، ٣٦ساله هستم و فوق‌دیپلم نرم‌افزار دارم، مثلا همین مدرکم را زمانی به من دادند که دیگر به دردم نمی‌خورد.
 
‌چرا سراغ شغلی در تخصص خودت نرفتی بقیه چطور زندگی می‌کنند؟
من کارهای متفاوتی را انجام دادم. زمانی کارمند بخش خصوصی بودم، مدتی هم در یک شرکت دولتی کار کردم اما تعدیل نیرو کردند و من را هم بیرون کردند. مدتی به‌عنوان ویزیتور و بازاریاب فعالیت کردم و تقریبا هر کاری را که توانسته‌ام انجام دادم، اما از عهده مشکلات برنیامدم.  بعضی‌ها می‌توانند در برابر مشکلات دیگران بی‌تفاوت باشند اما من نمی‌توانم و نتوانستم، مثلا خواهر خود من هلند است و برایش اهمیتی ندارد که چه بلایی سر ما می‌آید اما اعضای خانواده و اطرافیانم برای من مهم هستند ولی با این وجود می‌دانم اشتباه کردم.‌زمانی که از دلارفروش‌ها سرقت می‌کردی، فکر نمی‌کردی که آنها هم شاید مشکلاتی مثل تو داشته باشند یا اصلا هرکسی مشکل دارد دلیلی برای خلاف است؟
 
من به همه‌چیز فکر می‌کردم اما آنها هم افراد خلاف‌کار بودند من به خودم اجازه ندادم که هیچ زمان سراغ افراد عادی بروم. من سراغ آدم‌هایی رفتم که از دید قانون، خلاف‌کار هستند.
 
‌چه کسی به شما گفته بود دلارفروش‌ها خلاف‌کار هستند؟
در رسانه‌ها و جراید اعلام می‌شد که دلارفروشی خلاف قانون است. رسانه‌ها اعلام می‌کردند که دلارفروشی باعث اخلال ارزی در کشور می‌شود. من به خاطر تحصیلم از قدیم با اینترنت سروکار داشتم و از زمان نوجوانی اخبار داخلی و خارجی ر ا بررسی می‌کردم، مدتی هم کارمند دفتری بودم که اینها را فهمیدم.
 
‌چه کسی به شما اجازه اجرای قانون و برخورد با خلاف‌کاران را داد؟
چاره‌ای نداشتم، برادر کوچکم برای بدهی افتاد زندان و درخواست اعسار کرد که با درخواستش موافقت شد و الان ماهی ٤٠٠‌ هزار تومان باید بدهد.