به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۱۰:۰۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۲ ساعت ۱۲:۳۹
کد مطلب : ۱۳۲۷۸۳

رجال ملت و رجال دولت

احسان مطلبی- روزنامه بهار
در طول تاریخ ایران تحولات پرثمر و کم هزینه‌ای که به‌واسطه‌ رشدیافتگی، تغییر مزاج و تعصب ملت بروز می‌کرده است از طریق میانداری رجال ملت با رجال دولت محقق شده است. شاهان و حکام آنجا که ملاحظه‌  بقای خویش را داشته‌اند و یا مردمدارتر بودند برای آنکه ملت از شدت ظلم و بی اعتدالی به در خانه‌  زید و عمر نروند، قسمتی از ورز و وبال مردم را بر دوش خودشان می‌گذاردند و با عزل و نصب‌ها یا تغییراتی در اراده‌  ملوکانه، آنها را در امور خویش مختارتر می‌ساختند و بدین سان ملت قوت گرفته در جریان حوادث به خیال مردمسالاری رهنمون می‌شدند. مخالفت با سیاست‌ها و تصمیمات دولت و حکام مستبد با بلوایی خودجوش یا برنامه ریزی شده آغاز می‌شد و با بالا گرفتن و استمرار آن رجال ملت به میانداری پرداخته، رجال دولت را مجاب به حرکت در راستای استقبال ملت می‌کردند و در مقاطعی که رشته‌ حیات ملی باریک شده آن‌را محکم می‌ساختند.

رجال ملت با بینویت و اطمینان حاصل‌کردن از دولتیان و حمایت مردم از طریق تشکیل جمعیت‌هایی مقطعی برای عبور از بحران‌ها، تفسیر و تحلیل، منبر رفتن، زنهار و تهدید و تشویق و‌ترغیب دست به اصلاح امور می‌زدند. این عملیات خطیر و جان آهنج با تحاشی فراوان، استفسار مکرر، برگزاری مجالسی پی در پی و آماده‌سازی ملت به تشویق صالحان ملک و ملت و تقبیح مایوسان و بی اعتقادان و تخویف مزدوران همراه بود تا دربار و دولتیان با مقاصد ملت بهتر همراهی کنند و مواضعه ننمایند. به‌طور سنتی در ایران رجال ملت یا از حوزه‌  اسلامی بوده‌اند یا از بیداران و محصلان و یا از کسبه و بازار. تاریخ می‌نمایاندمان که هرگاه بین حوزه‌ اسلامی و بیداران وفاق حاصل آمد، نیت واصل گردیده است. البته رجال ملت همواره به صلابت و بی تکلفی رهنمود ملت نبوده‌اند چرا که عده‌ای از ایشان خود درگیر تلون مزاج، خودخواهی، عناد و غرض ورزی‌های شخصی بوده‌اند و یا از اولاد و حوزه‌های شخصی خویش ملاحظه داشته اند.

پس از استقرار قانون، مشخص شدن حدود ملت و دولت، بازگشت مملکت به صاحبان خویش و قوت گرفتن جامعه‌‌ مدنی به عنوان جامعه‌ای حق مدار و مطالبه‌گر، مطالبات ملت عموما از مجاری احزاب و اتحادیه‌ها طی استقرار دموکراسی با تغییر رجل دولت و نشاندن افرادی که آبستن خواست ملت‌اند به جای ایشان محقق شد و آزادی تجمعات اعتراضی برای بروز و ظهور خواست ملت به منظور برآوردن آن بعد از لحظه‌‌ انتخاب معین گردید.

دولت‌هایی که سودای کنترل همه‌  ارکان و شئون اجتماعی را دارند سرپل‌های رسمی اجتماعی را خود معین کرده، وامدار خویش می‌سازند. احزاب و اتحادیه‌ها را نیز از خود مشتق ساخته به باریک بینی کنترل می‌نمایند. در این میان افرادی که ظرفیت تبدیل شدن به رجل ملت را دارند برای مطرح ساختن خویش و تاب آوری در عرصه‌‌ ظهور و بروز، مجال چندانی ندارند. در این جوامع نهادهای مدنی نحیف و رنجور است و طلوع رجال ملت کم فروغ و غروبشان زودهنگام اما به معنای مغفول ماندن نیست. فرهنگ جوامع، خود می‌تواند به عنوان یک عنصر قوی در رویش رجل ملت موثر باشد. مملکتی که تاریخ، هنر و ادبیاتش مملو از مجاهدتهای رجل ملتش در برابر استبداد است را در برهه‌ای مغلوب ساختن ممکن اما به زیر کشیدن کامل آن ناممکن است.

آن رجال ملتی که به نیک نامی شهیرند و سیره‌‌ ایشان گواه آن است می‌توانند بیشترین اثرگذاری را داشته باشند. اینان شامل ورزشکارانی‌اند که علاوه بر قهرمانی دغدغه مند مردم اند، هنرمندانی‌اند که نه تنها هنرشان شارح مردمداریشان است بلکه فعلشان موید آزادیخواهی ایشان است، روحانیان حق گویی‌اند که پروای مردم دارند،  دنیا طلب و دلبسته به نفوذ خود به قوت انتساب به شریعت نیستند، روزنامه نگاران، طلاب، روشنفکران، دانشجویان، عناصر فرهنگی، سیاسی، دینی و همه ممتازان مردمساز و آزاده‌اند که به‌واسطه تاکید و پیگیری مطالبات مردم محبوبیت و مشهوریت دارند.

آنهایی که از رجال دولت قوت می‌گیرند، جایگاهی می‌یابند و امتیازاتی کسب می‌کنند منوط به وابستگی خویش به آن دسته از رجال دولت وطن‌خواه می‌توانند به شرط فراهم آوردن مقبولیت کافی نزد خلق و حفظ استقلال رای، از اصحاب رجال ملت به حساب آیند حتی اگر در تحکیم جایگاه رجل مردم محور دولت کوشا باشند. البته این وابستگی و توسل دوایی است سمی که به‌قدر حاجت و در موعد خود می‌باید استعمال شود و آن هنگامی  است که به دلیل تنگ آمدن اوضاع امکان و توقعی از رجال ملت برای فعالیت نیست.

تشخیص رجل واقعی ملت و دولت بسیار حائز اهمیت است. تاریخ می‌نمایاندمان که چگونه در بحرانها و بزنگاه‌ها که ملت مجال بالندگی می‌یابد، فریب رجل بی مایه و خودفروش را خورده، هدف اصلی مکدر و مخدوش گشته، اغراض و ملاحظات فردی و گروهی سرکشیده مسیر به کل دگرگون شده و دود همه  وقایع پس از آن به چشم مردم روانه گشته است و در نهایت بیگانگان و گروه‌های سودجو منفعت بردند.
هر کجا که ملت توفیقی یافته از تشخیص، تاکید و اهتمام بر هدف اصلی بوده است که اغراض دیگر چون قدرت طلبی، مال اندوزی، عنادورزی و بدخواهی را در پرتو خویش عیان نموده.

در این حال تنها اشخاص وطن خواه و عدل جو از رجال ملت و رجال دولت در چارچوب آن هدف گنجیده و خود بدان جذب شده‌اند و به‌تدریج صالحان داخل این جمعیت شده و بدها طرد می‌گردیدند. باری، اهمیت رجال ملت و رجال دولت و ساز و کار ایشان در جای جای تاریخ مشهود است که چگونه با پایش و جهت دهی حرکتهای مردمی خلق را امید داده مانع از عقیم شدن، سوء استفاده  مغرضین و انحراف گردیده‌اند و در نهایت با هزینه‌ای کنترل شده منجر به تغییری در حکومت متناسب با شرایط مملکت گردیدند. و آنجا که کار از رجال واقعی ملت و دولت می‌گذرد و مزدوران، مغرضان و مدعیان، میانداری مطالبات مردم را بر عهده گرفتند خلق افسرده شده و جز خرابی و ویرانی بیشتر حاصلی نداشته است.