میگل هشترودی- روزنامه بهار
صحبت از یک مدیریت ساده نیست، قرار نیست یک سازمان یا وزارت خانه اداره شود. قرار است یک شهر مدیریت شود. آن هم شهری که هر سال میگویند از ازدیاد جمعیت در حال انفجار است، سایه زلزله بر سرش سنگینی میکند، آسمان خراشها هوای نفس کشیدن را از آن دور کردهاند و به دلیل بافتهای فرسوده گه گاهی گوشه و کنار شهر نشست میکند. نصف عمر مردم شهر درترافیکها میگذرد و حتی کلاغها هم از این شهر رخت بستهاند. با تمام این اوصاف جنگ قدرت برای به دست آوردن مدیریت شهر تهران منطقی نیست اما واقعیت است. حالا که دو جریان کارگزاران و اتحاد ملت بازیگران اصلی جنگ قدرت داخلی اصلاح طلبان هستند باید دید برنده این میدان چه کسانی خواهند بود. گذشته از این،ارائه شاخصهایی به عنوان ویژگیهای مطلوب شهردار آینده از مباحثی است که این روزها بازار داغی دارد.
انگیزه، تجربه،حسن شهرت
غلامحسین کرباسچی شهردار پیشین تهران و یکی از چهرههای شاخص اصلاح طلبان روز شنبه در گفت و گویی از خصوصیات یک شهردار خوب برای پایتخت گفته است. او معتقد است شهردار تهران باید «انگیزه داشته باشد، یعنی نخواهیم کسی را وادار کنیم که این مسئولیت را قبول کند، درحالی که برای آن انگیزهای ندارد. دوم اینکه حداقل اطلاعاتی از وضع شهر و تجربه کار در شهرداری داشته باشد. سوم همان موضوعی است که رئیس دولت اصلاحات هم بر آن تاکید کردند و آن این است که شهردار تهران باید یک شخصیت شناختهشده ملی و مورد توجه باشد و نهایتا شهردار آینده تهران باید دارای برنامه عملی باشد.»
پیدا کردن فردی با این شاخصها و خصوصیات کار سادهای نیست. شورای شهر تهران اکنون یک دست اصلاح طلب است، قاعدتا به دنبال پیدا کردن چهرهای اصلاحطلب برای مدیریت پایتخت است. در این بین گزینههای مختلفی مطرح شده اند، رقابت سنگینی بین گروههای مختلف اعتدالگرا و اصلاح طلب برای به دست آوردن این کرسی حیاتی به وجود آمده است.
تا کنون5 گزینه مطرح شده است؛ محمد علی نجفی، محسن هاشمی، محسن مهرعلیزاده، محمود حجتی، منصور بیطرف، حسین مرعشی و پیروز حناچی نام هایی هستند که بیشتر در افکار عمومی و محافل سیاسی اصلاح طلب مطرح شده اند. هر کدام از این گزینهها از سوی جریانی معرفی شده و حمایت میشوند. محمد علی نجفی، محسن هاشمی و حسین مرعشی گزینههای حزب کارگزاران هستند. محمود حجتی و منصور بیطرف از سوی اصلاحطلبان و حزب اتحاد ملت پیشنهاد شدهاند. پیروز حناچی و عباس آخوندی نیز جزو گزینهها بودهاند که البته کمتر مورد حمایت سیاسی قرار گرفته و شانس کمی دارند. شاید پدیده این لیست محسن مهرعلیزاده است که به صورت تکرو و با حمایت برخی فعالان سیاسی و اقتصادی وارد میدان شده است، با این حال توانسته تا حدودی خود را به عنوان یکی از گزینههای اصلی مطرح کند. مهر علیزاده فعالیت رسانهای گستردهای نیز برای نشستن بر کرسی شهردار تهران آغاز کرده است. گفته میشود او از حمایت حداقل 5 یا شش عضو شورا برخوردار است. در این بین عدهای میگویند اسحاق جهانگیری میتوانست برای شهرداری تهران گزینه بهتری باشد. چرا که او هم چهرهای ملی است و هم اینکه از حمایت تمام گروههای سیاسی اصلاحطلب و اعتدالگرا برخوردار است. اما گویا جهانگیری شهرداری تهران را نپذیرفته است.
به اینترتیب رقابت سیاسی برای انتخاب شهردار را میتوان اینگونه خلاصه کرد که محمد علی نجفی بالاترین شانس را دارد، اما برخی گزارشها حاکی از آن است که دولت تمایل دارد او به شهرداری نرود و در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور خدمت کند، از طرف دیگر گفته میشود خود نجفی نیز انگیزهای برای نشستن بر کرسی شهردار تهران ندارد. اما با وجود همه این گزینهها موضوع اصلی این است که شهردار آینده باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند از این شهر آوار برداری کند.
تجربه، تعامل، درایت
محسن صفایی فراهانی، نماینده مردم در مجلس ششم و همچنین قائم مقام وزارت صنایع در دولت اصلاحات درباره ویژگیهای شهردار آینده گفته است: شهر نیاز به فردی دارد که مسائل و مشکلات آنرا به خوبی بشناسد و از سویی بتواند با مدیرانی که در اداره شهر شرکت دارند تعامل داشته باشد، شهرداری تهران از بسیاری از وزارتخانهها بزرگتر و پرکارتر است، مدیریت و تعامل شهردار تهران از بعضی وزرا برای اداره امور فراتر است. از سوی دیگر انگیزههای لازم برای زندگی و فعالیت در تهران برای بسیاری از ارگانها وجود دارد بنابراین به دنبال این هستند که هر طور که شده در تهران برای خود پایگاه و جایگاهی داشته باشند و برای ایجاد این پتانسیل به مقابله با شهرداری خواهند پرداخت! اینکه چگونه و با چه ابزارهایی و با چه درایتی باید با آنها روبهرو شد و جلوی زیاده خواهی احتمالی آنها را گرفت، خود داستانی است! شهردار باید از روش اداره شهرهای مدرن دنیا شناخت داشته باشد. با روشهای سنتی نمیتوان دیگر تهران را اداره کرد، امروز و در قرن ۲۱ نمیتوان با روش ۵۰ سال پیش تهران را اداره کنند! ادامه روند اداره موجود، مطمئناً امکان زندگی شهروندان را از اینی که هست به مراتب مصیبت بارتر میکند! بایستی شهر را با نگاه نوتری ببینید، باید شهر را قابل زندگی نماید، آنچه که امروز به عنوان شهر تهران داریم قابل ادامه نیست.
به لحاظ آلودگی صوتی، آلودگی هوا، امنیت، حمل و نقل عمومی،ترافیک و … شهر غیر قابل تحمل شده است و نشاندهنده این مسئله است که چقدر به مردم شرایط بدی تحمیلشده است. برای برونرفت از این شرایط راه حل وجود دارد. مکزیکوسیتی مشابه تهران و با جمعیتی در همین حدود بوده، اولین شهر آلوده جهان بود. در یک دوره ده ساله هم حملونقل عمومی آن حلوفصل شد، هم محیطزیست آن احیا شد و آلودگی هوا کنترل گردید. بنابراین میشود با روشهایی شناختهشده این تحولات را ایجاد کرد. منتهی آنکسانی که مدیریت شهر را برعهده میگیرند باید با این موضوعات آشنایی داشته باشند. قرار نیست برای اصلاح شهر تهران با بیل و کلنگ به جان آن بیافتند. مدیریتی بهروز نیاز است.
چالش در آمد شهرداری
وی در رابطه با درآمد شهرداری که یکی از بزرگترین چالشهای آن به شمار میآید گفت: در تمام شهرهای بزرگ دنیا مردم برای اینکه در آن شهر زندگی کنند، هزینههای آن را میپردازند. متأسفانه یکی از بلاهایی که کشورهایی مانند ما به آن دچار شدهاند این است که عادت شده است بخشی عمده از هزینههای شهری را از دولت بگیرند و وقتی هم که دولت توان تامین این هزینهها را ندارد، شروع بهتراکم فروشی میکنند و اگر از این کار بهعنوان مصیبت عظمی برای زندگی مردم شهرها گفته شود، کم گفتهایم. بهترین کار این است که شهرداری در یک برنامه میانمدت عوارض شهری را تفکیک نموده، تا کسی که در تهران زندگی میکند، کسی که از موقعیتهای مناسبتری استفاده کرده و از شرایط بهتری بهرهبرداری میکند، باید هزینه آن را هم بدهد. قرار نیست ۵۰ متر در الهیه تهران با ۵۰ متر در شوش یک هزینه و عوارض داشته باشد. کسی که میخواهد در الهیه زندگی کند، باید عوارض آن را بپردازد.
نمیشود زبالهها جمعآوری شود، فضای سبز بخواهید، حملونقل خوب و خیابانهای تمیز بخواهید و درعینحال بگویید عوارض نمیدهید. جز این راه، راه دیگری برای شهرهای بزرگ وجود ندارد. آنوقت مردم هستند که تصمیم میگیرند. آنوقت میدانند که اگر میخواهند بیایند و در یک شهر بزرگ زندگی کنند، باید هزینههای آن را بپردازند و شاید آنگاهترجیح بدهند، که بین یک شهر کوچک و یک شهر بزرگ شهر کوچک را انتخاب کنند که هزینه و عوارض کمتری بدهند. برای اینکه واقعاً عدالت اجتماعی را رعایت کنیم، باید بگوییم هرکسی در هر خانهای که زندگی میکند، مطابق با شرایط عوارض بپردازد. این کاری است که در تمام شهرهای مدرن دنیا هم انجام میشود. بالاخره کسی که میخواهد در خیابان پنجم نیویورک زندگی کند، باید هزینه آن را هم بپردازد، کسی هم که میخواهد در منطقه الهیه زندگی کند باید هزینه آن را بپردازد. این جزو مسئولیتهایی است که باید شورای شهر با برنامهریزی و انتخاب مهندسین مشاور مناسب به ساماندهی آن بپردازد که درآمدهای پایدار برای اداره شهر بهوجود آید.
شفافیت در شهرداری آینده
صفایی فراهانی در رابطه با شفافیت در نحوه کار شهردار و شهرداری گفت: اینکه چگونه بین آرزوها و کارهای عملیاتی پل بزنیم، معضل بزرگی است. چون برای هر ایده و کاری، نیرویتربیت شده و کادر تخصصی نیاز داریم، که متاسفانه در تمامی این سالها برایتربیت آنها، همتی وجود نداشته! فاصله توان مدیریتی و تخصصی شهرداری تهران با سایر شهرداریهای بزرگ دنیا از این نظر بسیار زیاد است. در شهرداری تهران هیچگونه استانداردی چه برای پروژههای مهندسی، مهندسیترافیک و ایجاد ساختمانهای مسکونی و اداری و تجاری وجود ندارد. اینکه شما ساختمانهای نامطمئن زیادی میبینید ناشی از نبود استانداردها است. اگر به شهرداری پاریس، لندن، سئول یا هر یک از شهرداریهای کشورهای توسعه یافته نگاه کنید، استانداردهای بسیار دقیق با جزئیات کامل را میبینید که در تمامی اجزا مثل بتن، فولاد، پروفیل، آجر، درب و پنجره و... وجود دارد و رعایت آن الزامی است. ما در تهران در مراحل اولیه این کار دستوپا میزنیم شهری که در اتوبانها و خیابانهای اصلی آن، حداقل استانداردها حتی برای آسفالت و قطعات بتنی رعایت نمیگردد! ! و ساختمانهای بلندی ساخته میشود که نه آزمایشگاه معتبری بتن و فولاد آنرا کنترل میکند و نه جوشکاری این ساختمانهای بلند مرتبه را روی شهری که گسلهای متعدد زلزله قرار دارد و بهشدت هم رشد سرطانی نموده و کاملاً بی دروپیکر شده است. یک روزی قرار بود تهران حداکثر ۵/۴میلیون نفر جمعیت داشته باشد و امروز بیش از دو برابر آن عدد را در خود جایداده است!
اینها همه نشان میدهد که این شهر از حداقلهای استاندارد شهری برخوردار نیست که بتوانید بهراحتی آن را در ظرف شیشهای و بلورین بگذارید و همهچیز آن را ببینید. این ایده برای وقتی خوب بود که مقررات بدون تغییر، استانداردها و درآمدهای شهری کاملاً مشخص بود و در آن صورت، با یک برنامه ریزی منظم، امکان ایجاد فضای شفاف قابلاجرا کردن بود، امروز شما اگر به آن سر دنیا بروید، وقتی بخواهید پروانه بگیرید چون همهچیز بهصورت الکترونیک و هوشمند انجام میشود، حداکثرظرف ۷۲ ساعت تا یک هفته پروانه میدهند و هرکسی هم قادر است این را در سیستم ببیند. اما در ایران ما هنوز اندر خم یک کوچهایم. اینکه ما بخواهیم شهرداری تهران را در چنین قالبی ببریم کار آسانی نیست. اما اگر این نیت را داشته باشیم که شرایط مختلفی که بر شهر تهران حاکم بوده را دستهبندی کرده و منظم کنیم و حداقل قابلیت پیگیری را برای اربابرجوع به وجود بیاوریم، یعنی اربابرجوع بداند کارش چگونه پیش میرود و کجاترمز میشود، نشدنی نیست ولی مدیریت کاملاً متبحر و متخصص میطلبد که بخواهد این کار شروع نماید تا هم مردم احساس خوبی داشته باشند و هم جلوی بسیاری از فسادهایی که در شهرداری تهران وجود دارد، گرفته میشود!
باعث جلب اعتماد اصولگرایان می شوید
وحدت داشته باشید. (354515)