به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۶:۱۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۷ ساعت ۱۷:۰۲
کد مطلب : ۱۳۴۸۱۲

تتلو، آزاده، فدریکا و دیگران

علی فرخی - روزنامه بهار
مارشال برمن در کتاب تجربه مدرنیته از زبان مارکس می‌نویسد که «تمامی مناسبات ثابت و منجمد شده، همراه با زنجیره تعصبات و باورهای باستانی و قابل احترام آن‌ها از میان می‌روند و تمامی نسبت‌های نوپدید پیش از آنکه شکل پیدا کنند خصیصه‌ای باستانی به خود می‌گیرند. هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود، هرآنچه مقدس است دنیوی می‌گردد و انسان‌ها در نهایت ناگزیر می‌شوند تا با شرایط واقعی زندگی و مناسبات خود با همنوعانشان، رو در رو شوند.» از فردای انقلاب اسلامی به این سو که بحث درباره سخت‌گیری‌های فرهنگی و اجتماعی در گرفت تا روزگاری که کم کم این سخت‌گیری‌ها جان گرفت و جا افتاد و تبدیل به امر روزمره شد، همواره کشاکشی بین بخش‌هایی از حاکمیت و شهروندان خاصه طبقه متوسط شهری بر سر مسایل فرهنگی و اجتماعی نیز وجود داشته است.

کشاکشی که از سانسور کتاب و فیلم تا برگزاری کنسرت تا نوع پوشش خصوصا پوشش زنان تا بسیاری مسایل دیگر که گاه به خصوصی‌ترین و درونی‌ترین حریم شخصی افراد بر می‌گردد را در بر گرفته و باعث شده تا بخشی از منابع عمومی کشور برای کنترل نوع نگاه و سلیقه مردمان به کار گرفته شده و سلایق شهروندان را به سلیقه مورد تایید بخش‌هایی از حاکمیت نزدیک نماید. هر چه بیشتر پیش رفت کنترل این نوع نگاه سخت‌تر و طبیعتا پر هزینه‌تر شد به نحوی که کم کم دایره تصمیم‌گیران کشور را نیز در بر گرفت و با اعمال سلیقه بر سر تایید صلاحیت نامزدهای مناصب مختلف، حلقه انتخاب را تنگ‌تر و منتخبین را یک‌دست‌تر نمود. سهل است که نگاهی جز نگاه رسمی به مقوله زندگی، در بسیاری مواقع نه صرفا به لحاظ عقیدتی که به لحاظ امنیتی نیز مشمول نظارت و دقت خاص قرار گرفت.

در هنگامه این کشاکش‌ها عده‌ای معتقد بودند که آنچه سخت و استوار است بالاخره در مواجهه با واقعیات، عرفی شده و تیزی و سختی خود را از دست خواهد داد، اما نگرانی آن بود که روند این تغییرات نه بر اساس منطق آزادی که از سر ناچاری و وادادگی به ابتذال صورت گیرد. در واقع سخن از این بود که آنجا که شعارها پای خود را بر زمین عملگرایی می‌گذارند، خواه ناخواه بسیاری از خطوط‌ترسیم شده به نفع واقعیت عقب‌نشینی خواهند کرد اما چگونگی این عرفی شدن مسائل می‌تواند خود در مناسبات بعدی سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار باشد. به‌طور مثال وقتی در میانه تبلیغات غلیظ رسمی ضد غربی در کشور، بهبود و نزدیکی رابطه با غرب نه از مسیر برقراری خودآگاهانه روابط منطبق بر تبادل منافع که با ذوق‌زدگی چند نماینده مجلس با نماینده‌ای از غرب نمایش داده می‌شود یا اینکه در میان این همه محدودیت برای هنرمندان‌تراز اول کشور، به جای بسترسازی برای ارتقاء سطح موسیقی کشور و برنامه‌ریزی برای‌ترویج موسیقی، شاهد عکس یادگاری دم‌دستی‌ترین و سبک‌ترین بخش موسیقی با متصلب‌ترین بخش‌های حاکمیت هستیم، یا اینکه در گیر و دار گشت ارشاد و سخت‌گیری‌های خیابانی بر سر مساله پوشش، تابوی حجاب نه بر منطق آزادی حق پوشش که از بیرون زدن دم خروس در اثر وزش نسیمی بر سر الگوی تبلیغ شده صدا و سیما در یک کشور اروپایی شکسته می‌شود، ظاهرا بازهم آنچه که سخت و استوار است دود شده و به هوا رفته اما چون این مواجهه با پدیده‌های تابو شده از سر انفعال بوده اولا به بدترین وجه ممکن و توام با رسوایی شکل گرفته و ثانیا بهره‌مندی از قرار گرفتن در بیرون خطوط‌ترسیم شده نه برای همگان که برای معدودی از نزدیکان و خودمانی‌ها خواهد بود.

مساله این عکس‌ها، صرفا یک رسوایی ساده نیست، چرا که این نحوه تابوشکنی از ناحیه حمایت‌شدگان و فیلترشدگان نه تنها مضحک و رسواگر است که شاهدی است بر شکست سیاست‌های درب‌های بسته. سیاستی که نتیجه محتوم آن در بهترین حالت جز تن دادن به ابتذال و سطحی‌نگری نخواهد بود. تجربه نشان داده که به‌کارگیری منابع عمومی به نفع یک سلیقه یا نگرش خاص نه تنها کمکی به تبلیغ آن نگرش نخواهد کرد و منابع عمومی و بیت‌المال را حیف و میل خواهد نمود بلکه نهایتا به بازتولید کاریکاتورگونه و مبتذل از آنچه که ممنوعیت داشته منجر خواهد شد.عکس‌های منتشر شده در این چند وقت اخیر صرفا یکی از شواهد این مدعاست.  بنابراین همانطور که دنیا آزموده، اینجا هم آزموده خواهد شد و آنچه که سخت و استوار است اندک اندک یا یکباره دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت اما اگر نهادهای متصلب راه را بر خواست شهروندان ببندند و همگان را یک‌گونه و یکدست بخواهند، آنچه که سخت و استوار است شاید به دست ابتذال خودی‌ها شکسته شود و نه منطق عموم شهروندان.