به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۷ ساعت ۱۷:۱۰
کد مطلب : ۱۳۵۸۰۸

علیه اصلاح طلبی موروثی

مهدی دادویی نژاد
روزنامه بهار
در اواسط دهه 70 بسیاری از جوانان آن روزگار که دل در گرو تغییر در رویه‌ها داشتند با چیزی شبیه شورش علیه وضع موجود جهت گیری‌های سیاسی و فرهنگی در جامعه ایرانی را به کل دگرگون کردند و دست به انتخابی زدند که شاید تا قبل از دوم خرداد حتی بزرگان امروز اصلاحات هم پیش بینی چنان انتخابات قاطعانه‌ای به مغزشان خطور نمی‌کرد.بسیاری از جوانان متفکر و اگاه آن روزگار نه چندان دور، با تمام وجود و بدون هیچ چشمداشتی به تبلیغ برای کسی دست زدند که الهام بخش تغییر بود، بعد از خرداد 76 و روی کار آمدن دولت اصلاحات اما بسیاری از آن‌ها رفته رفته فهمیدند قرار است تا اخر ماجرا فقط پوستر چسبان باشند و در جشن‌ها در خیابان به پایکوبی بپردازند، قرار نیست از این ظرفیت عظیم حتی در حد چند تغییر واقعا اصلاح طلبانه استفاده شود، این رویه تا به امروز  مانده و امروز و بعد از بیست سال زخمی که برخی به اصطلاح اصلاح طلب بر پیکره جوانان اصلاح طلب زدند عفونتش تمام پیکره اصلاحات را فراگرفته.


جوانان دیروز و سرخوردگان امروز و جوانان امروز و سرخوردگان فردا با چشم خود می‌بینند تمام تلاش‌ها برای اصلاح طلبی و سهمشان از این ظرفیت مهم همان پوستر چسباندن و تبلیغات و شادی خیابانی است و بس، قرار نیست این حلقه‌ی بسته و متصلب تصمیم گیری‌ها دست به اصلاح رویه‌ها بزند، آقازاده هایی که جای پدران خود را پر می‌کنند در حالی که پدران همچنان در حال خدمت هستند و از قانون بقای انرژی پیروی می‌کنند. حال این روزها چه در عرصه واقعی و چه در عرصه مجازی به راحتی می‌توان دید که قرار است در همچنان به روی همین پاشنه بچرخد، قرار است تمام مناصب در آینده میان فرزندان و نور چشمی‌ها تقسیم شود و واویلا از آن روز اصلاحات که امروز نشانه هایش پدیدار است.

مراد از این نوشته عقده گشایی نیست. با اینکه بسیاری از حرف‌ها در دل جوانان اصلاح طلب به مرز عقده رسیده، گویی اصلاحات نیازمند یک شورش از درون برای تغییر است، نیازمند یک دوم خرداد برای ریشه کن کردن اصلاحات موروثی و خاندانی است، در برخی موارد آن ‌چنان اهداف اصلاحات واقعی دچار استحاله شده که در واقع بهتر ان است که رقبا سکان دار باشند تا یک اصلاح طلب زاده، در دوره‌ای که با پیشرفت ارتباطات می‌توان به وضوح دید فرزندان مقامات سیاسی کشورهای پیشرفته یا حتی خودشان بعد از کناره گیری از قدرت، نه به ثروتشان چندان اضافه شده و نه در فلان شرکت رییس هیات مدیره و مدیر عامل شدند و یا به استخدام وزارت خانه‌ای در آمدند و نه در لیستی به زور گنجانده می‌شوند، چطور رویمان بشود که بگوییم اصلاح طلبیم؟

قرار است تا چند نسل  بعد از یک پدر اصلاحاتی فرزند و نوه و نتیجه و. . . . به عنوان یادگار آن عزیز بر سر سفره اصلاحات و کشور بنشینند و نوش جان کنند؟ بسیاری از افرادی که امروز به اسم اصلاح طلب شناخته می‌شوند اگر حادثه‌ای مانند انقلاب پیش نمی‌آمد اصلا در شمارش نمی‌آمدند اما به لطف انقلاب و هیجانات انقلابی امروز تا سطح وزیر هم رسیده اندو بار سنگین عدم توازن میان شایستگی‌های اندک و جایگاه بالا باعث انواع فساد‌ها و رانت‌ها شده، اگر قرار به این مدل از اصلاح طلبی است قطعا نبود اصلاحات به نفع مردم و جوانان است.حضور روحانی و رفتارهای او پس از انتخاب موجب این پرسش شده که آیا قرار است تکرار کنند و جوانان به عرصه بیایند و بعد هم به خانه هایشان برگردند و پسر نماینده مجلس منتسب به اصلاحات شهردار و مدیر عامل شود؟ رای دوم خرداد 76پشت پا زدن به همه تکرار‌ها بود و حال چه شده که خودمان به تکرار افتاده ایم؟ و خطرناک‌ترین تکرار هم تکرار انسان‌های غیر اصیل و رانتی است که با شدت و حدت بیشتری حتی بالاتر از تمام ضربه‌هایی که اصلاحات تحمل کرده، کمر اصلاحات را خواهد شکست و باید‌ترسید از روزی که مردم و جوانان پشیزی برای اصلاحات در حال استحاله شدن ارزش قائل نشوند.