به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۴ ساعت ۱۱:۴۶
کد مطلب : ۱۳۹۴۲۰

مرحوم عسگراولادی و دغدغه‌ پایان حصر

مرحوم عسگراولادی و دغدغه‌ پایان حصر
علی‌اصغر کاکوجویباری
روزنامه بهار
خداوند رحمت کند مرحوم زنده‌یاد حبیب‌اله عسگراولادی، رئیس فقید جمعیت موتلفه‌ی اسلامی را که در سال‌های پایان عمر خویش، دغدغه‌ی پایان حصر رهبران ناراضی انتخابات سال 88 را در سر داشت. ایشان در 14آبان سال 1392 به رحمت ایزدی پیوست و سالگرد وی بهانه‌ای است تا نگرانی‌هایش در سال‌های پایان زندگی را ورق بزنیم.

ایشان در قصه‌ پرغصه حصر و با نیت خیرخواهی گره‌گشایی از آن، خود را به شایستگی آفتاب لب بام می‌نامید. وی می‌گفت: «من رفتنی‌ام و آفتاب عمرم بر لب‌بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب می‌خواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.» ایشان با تکیه بر موقعیت و ادبیات سیاسی خاص خودش، با ایجاد تمایز بین مفتون و فتنه‌گر، سعی در گشایش مساله حصر داشت و رسیدن به وفاق و آشتی ملی بین نیروهای داخلی انقلاب را جستجو می‌کرد. عسگراولادی می‌گفت: «من به‌عنوان یک عضو هیات‌منصفه می‌گویم، که موسوی و کروبی را در فتنه88 مجرم نمی‌شناسم... من در شرایط بحران به‌همراه چهار نفر دیگر با موسوی ملاقات داشتم. من با کروبی هم تنها دیدار کردم. از جلسه‌ای که با این افراد بیرون آمدم، تشخیصم این بود که فتنه‌گر به این‌ها نمی‌چسبد اما اطراف اینها را فتنه گرفته است... موسوی رئیس ما در دولت بود ایشان فتنه‌ساز نیست. اما راهی باز شده، باید از فتنه تبری بجویند. من باز می‌گویم فتنه‌گر آمریکا، اسراییل و انگلیس‌اند و باید از اینها تبری بجویند. من برای نظراتم از حزب موتلفه یا کمیته امداد یا جبهه پیروان یا حتی اصول‌گرایی خرج نکرده‌ام. من با آرم حبیب اله عسگر اولادی  این حرف‌ها را زده‌ام.» همه اینها سبب شد تا آن زنده‌یاد در سال‌های پایان زندگی‌اش برای بیان دیدگاه متفاوت خویش از ریاست حزب موتلفه کناره‌گیری کرد و بر بیان دیدگاه های خویش، سماجت به خرج داد و اعتراض همراهان سیاسی خود را به‌جان خرید.

آن زنده‌یاد با طرح بحث متفاوت از حوادث بعد از انتخابات سال 88 در سال‌های 89 الی 91 و به‌جان‌خریدن اعتراض یاران اصول‌گرا به مواضع‌اش، تمایل داشت در سال‌های پایان عمر از یکی از مشکلات کشور و نظام گره‌گشایی کند. دغدغه‌های وی نشان می‌داد که گویی باور نداشت با آن فضای ناخوشایند سیاسی داخلی سال‌های بعد از 88، می‌توان وارد فضای سالم رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 شد. اگر چه مرحوم حبیب‌اله عسگراولادی با رویای گره‌گشایی از این رنج ملی، سرانجام در روز 14آبان 92 از میان ما رفت؛ لیکن داغ گشایش در این گره ملی، یعنی پایان حصر رهبران ناراضی انتخابات 88 بر پیشانی نظام و ملت، کماکان سنگینی می‌کند. شاید کمک به بازشدن این گره در انتظار دیگر رجال سیاسی کهنسال این سرزمین باشد، که همانند عسگر اولادی‌ها و آيت‌اله هاشمی‌ها خیرخواه و باانصاف باشند تا شاید این بار اقدامی دیگر با گشایشی سرافراز باشد. گره‌ای که به ضرر همه‌ی ملت است ولی گشایشی که با شرایطی، به نفع همگان خواهد بود.