به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۸:۵۲
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸ ساعت ۱۲:۳۲
کد مطلب : ۱۴۳۲۹۷

روند تغییر جایگاه احمدی‌نژاد؛ بازگشت دكتر؟!

روزنامه بهار: محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین ایران شخصیت سیاسی خاص و قابل مطالعه ای دارد. او در ابتدای قدرت و در دولت نهم یک شخصیت راست گرا و مطیع اوامر رهبری بود. در دولت دهم به مخالفت و سکوت و گاهی عدم اطاعت از رهبری پرداخت و حالا که خارج از دایره قدرت قرار دارد در قامت یک مخالف با نوشتن نامه و سخنرانی به محکوم کردن نهادهای زیر نظر رهبری می‌پردازد. اخیرا جلسه دادگاه حمید بقایی از یاران نزدیک محمود احمدی‌نژاد بهانه‌ای شد تا رئیس دولت نهم و دهم در میان جمعیتی هرچند اندک به ایراد خطابه  بپردازد و بگوید: «انقلاب شدکه مردم بتوانند آزادانه حرف بزنند وآزادانه ازحق خودشان دفاع کنند و نظام حکومتی، دستگاه‌هاي گوناگون مدافع حق مردم باشند. امروز متاسفانه یکی از مهمترین مجموعه هایی که باید حافظ حقوق ملت باشد، در مقابل ملت است، کوچکترین انتقاد، کوچکترین اعتراض با شدیدترین رفتار مواجه مي‌شود. یک جوانی که به تنگ آمده است، یک مردی که در مقابل خانواده به‌خاطر فقر شرمنده است به محض اینکه صدایش درمی آید، دستگیر مي‌شود و مي‌برند در زندان‌ها و افراد را بدون ملاحظه دستگیر مي‌کنند، جنازه را تحویل مي‌دهند و بعد هم می‌گویند معتاد بوده است، خودکشی کرده است». این سخنان در حالی مطرح می‌شود اتهامات سنگین مالی متوجه نزدیک ترین یاران او و حتی خود او می‌باشد و برخی احتمال دستگیری او را نیز مطرح می‌کنند.

محبوب راست‌ها
روزگاری بود که وقتی رئیس‌جمهور هرکاری که می‌کرد مورد ستایش اصول‌گرایان قرار می‌گرفت. از تریبون نماز جمعه تا میان سخنان مراجع زمام دار آن جناح صحبت از سلسله ی خوبی‌هاي محمود احمدی‌نژاد بود. آیت‌اله جنتی خوابی در وصف شایستگی احمدی‌نژاد تعریف می‌کرد و آیت‌الله مصباح یزدی اطاعت از رئیس‌جمهور را واجب شرعی می‌خواند. وضعیت معیشت مردم به گواه آمار رسمی داخلی و خارجی هرروز بدتر می‌شد و هیچ صدایی از جناح راست معیشت را دغدغه اصلی مردم عنوان نمی‌کرد. سیاست خارجی به بن بست رسیده بود و انواع و اقسام تحریم‌ها بي‌اثر خوانده می‌شد. صحبت‌هاي عجیب و غریبی چون هاله نور مطرح می‌گشت و هیچکس حتی ظن به دروغ‌گویی احمدی‌نژاد نمی‌برد. رئیس‌جمهور خود را تابع تمام و کمال رهبری عنوان می‌داشت و اوضاع به گونه ای پیش رفت که در انتخابات سال 1388 بسیاری از اشخاص و مسئولان بدون توجه به لزوم حفظ بي‌طرفی بي‌پروایانه حمایت خود از احمدی‌نژاد را اعلام می‌کردند.

تقابل و سکوت
پس از روی کار آمدن دولت دهم و انتخاب مسئولان دولت اولین جرقه‌هاي اختلاف بین جناح راست و احمدی‌نژاد مشاهده شد. اسفندیار رحیم مشایی که به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور انتخاب شد بلافاصله با واکنش رهبری و انتشار نامه ای برکنار شد و در اقدامی عجیب رئیس‌جمهور او را به ریاست دفتر خود منصوب کرد. این اقدام انتقادات بسیاری را متوجه دولت کرد اما اوج این اختلاف در ماجرای برکناری حیدر مصلحی نمایان شد. رئیس دولت با نپذیرفتن دستور رهبری مبنی بر ابقای مصلحی در پست وزارت اطلاعات روی به خانه نشینی آورد و این حرکت او بسیاری از اصول‌گرایان را روبروی او قرار داد. پس از این اتفاق بود که احمدی‌نژاد دیگر شاهد آن حمایت‌هاي بي‌حد و حصر نبود و سعی می‌کرد با سکوت و گاهی تهدید مانع از متزلزل شدن بیش از پیش جایگاه خود شود. احمدی‌نژاد از 1392 تا 1396 در سکوتی خودخواسته آماده انجام برنامه‌هاي بعدی خود و یارانش می‌شد.

لباس اپوزوسیون
علی رغم منع صریح رهبری، محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1396 ثبت نام کرد. شورای نگهبان نیز وی را رد صلاحیت نمود تا دوره ی جدیدی از رفتارهای این رئیس‌جمهور سابق را شاهد باشیم. بسط نشینی، نوشتن نامه سرگشاده خطاب به رهبری و سخنرانی‌هاي گاه و بیگاه در بیان بي‌عدالتی قوه قضاییه از جمله اقدامات او در این دوره است.

زندانی شدن رئیس‌جمهور سابق؟
تابناک در این باره نوشته است: « حالا که دستگاه قضایی بواسطه تخلفات احمدی‌نژاد و نزدیکانش در 8 سال زمامداری شان، قصد برخورد با آنان را کرده است و البته «آیت‌الله آملی لاریجانی» در راس این قوه قرار گرفته است، احمدی‌نژاد منتقد قوه قضائیه شده و این سئوالات را مطرح مي‌کند که «اگرکسی که در دستگاه دولتی و حکومتی مورد ظلم واقع می‌شود چه کار باید بکند؟! به کجا باید مراجعه کند؟! به خودشان؟!» احمدی‌نژاد این سئوال را پاسخ بدهد که مگر قبلا سازوکار متفاوتی از آنچه الان هست، مستقر بود که داد انتقادش امروز بلند شده است؟ او در سخنان روز گذشته اش مثل وعده‌هایی که در داخل برای مردم و در سازمان ملل برای بشریت و دول مختلف مي‌داد و هیچکدام هم محقق نشد، بازهم وعده داد. او گفته « اما عزیزان به شما عرض کنم به لطف خدا و به فضل الهی این شرایط به زودی به نفع ملت اصلاح خواهد شد. کجای دنیا ظلم پایدار بوده که اینجا بخواهد پایدار باشد؟!احمدی‌نژاد همچنین گفته که «بسیار خب! فعلا دست شماست. اما به لطف خدا به‌همت ملت، به‌زودی شرایط کشور به‌نفع ملت به نفع آرمان‌های انقلاب به‌طور اساسی تغییر خواهد کرد.» موضوعی که شائبه مطرح شده توسط برخی دستگاه‌هاي امنیتی را که گفته بودند «احتمال تحریک اولیه اغتشاشات اخیر با همراهی یک مقام ارشد سابق و اطرافیان او وجود دارد» را بار دیگر در ذهن متبادر مي‌سازد.آیا با استناد به همین سخنان تند و تیز دیروز احمدی‌نژاد که از تعرض به رهبری، حاکمیت، دستگاه‌هاي حاکمیتی در آن ملاحظه شد تا مطرح شدن احتمال تحریک افکار عمومی توسط او و اطرافیانش علیه حاکمیت، مي‌توان نسبت به بازداشت او و برخی نزدیکانش اقدام کرد؟ این سؤالی است که پاسخ آن تنها در دست تصمیم گیرندگان دستگاه‌هاي امنیتی است و باید دید که آنها این دلایل را کافی مي‌دانند یا خیر؟»

آیا احمدی‌نژاد در توهم سیاسی زندگی می‌کند؟
احمدزیدآبادی خبرنگار و فعال سیاسی در یادداشتی در این باره آورده است: « از نگاه من محمود احمدی‌نژاد، به عنوان یک مدیر اجرایی، آدم متوهمی است. «توهم» موجود شاخ و دم داری نیست؛ هر فردی که نسبتِ بین امکانات، موانع و محدودیت‌هاي منابع ثروت و قدرت را با واقع‌بینی ارزیابی نکند؛ اهل توهم است. با این تعریف، بسیاری از افراد در دایره وهم اندیشی قرار مي‌گیرند؛ اما شاید فرق احمدی‌نژاد با دیگران در این باشد که او به توهمات خود پر و بال و بیشتری برای پرواز مي‌دهد و آنها را بي‌باکانه از پرده ذهن خود بیرون مي‌افکند.با این حال، اگر بپنداریم که نوع انسان موجودی عاقل است و از متوهمان پرهیز مي‌کند؛ بیراه رفته ایم. عقل به عنوان ابزاری برای اداره جامعه و حل مشکلات آن، معمولاً هنگامی مورد اعتماد بشر است که اوضاع سیاسی و اجتماعی، کم و بیش رو به راه و آرام و با ثبات و معطوف به آینده ای امید بخش باشد؛ اما همین که حجم مشکلات اقتصادی و اجتماعی یک جامعه از حدی فراتر رود و افق حل تدریجی معضلات تاریک شود؛ نخستین قربانی آن، همین عقل است به گونه ای که بشر نه فقط اعتماد خود را به آن از دست مي‌دهد؛ بلکه به عنوان مانعی بر سر راه نجات و رهایی خود از انبوه مشکلات کمر شکن به شمارش مي‌آورد و اجازه نفس کشیدن به آن نمی دهد.از این رو، در میانه بحران‌هاي عظیم اقتصادی و اجتماعی، عقل متاعی بي‌ارزش و ناچیز است که باید در پستوی ذهن زندانی شود و امکان بروز و ظهور نیابد چرا که عقل اصولاً موجوی شکاک و محتاط و حسابگر و حتی به عبارتی ترسو است و بر دست و پایِ قدرت سیل آسای توهم و عاطفه و شور و هیجان، غل و زنجیر مي‌زند و مانع تحولی عظیم و فوری مي‌شود.

با این حساب، توهم احمدی‌نژاد اگر در دوران آخر ریاست‌جمهوری‌اش، قاتل جانش شده بود؛ امروزه سبکبار از تحمل هر نوع بار اجرایی، در پناه سربرآوردن ابرچالش‌هاي اقتصادی و اجتماعی در جامعه، قاتوق نانش شده است.به نظرم احمدی‌نژاد به قدرت شهود و غریزه خود، این وضعیت را درک کرده است. از همین رو، او بدون آنکه چندان پرده پوشی کند، خود را در مقام رهبر اپوزیسیون حرکت‌هاي اجتماعی آینده تعریف مي‌کند. البته شاید او از ابتدا در این اندیشه نبوده و تنها به قصد دفاع از همکاران خود وارد منازعه با برخی نهادهای قدرتمند شده است؛ اما به گمانم در مسیر پیش آمده، تغییر وضعیت داده است.می توان به سادگی گفت که این هم یکی دیگر از توهمات احمدی‌نژاد است که راه به جایی نخواهد برد؛ اما گمان نمی کنم موضوع به این سادگی باشد. از قضا زمینه اجتماعی برای اقبال به نوع توهمات احمدی‌نژاد روز به روز مساعدتر مي‌شود و آنچه در این میان به او کمک مي‌کند جسارت و بي‌باکی عریان اوست که در حمله صریح و بي‌پرده او بخصوص به قوه قضائیه تبلور مییابد. احمدی‌نژاد آگاه از نارضایتی عمومی، هم انگشت بر مشکلاتی مي‌گذارد که دیگران آنها را نادیده مي‌گیرند و هم با زبانی در این باره سخن مي‌گوید که سایرین امکان آن را ندارند.
برچسب ها: احمدی نژاد