به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۱:۱۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۲ ساعت ۱۱:۰۹
کد مطلب : ۱۴۵۷۴۴

رشد جمعیت عامل مهم تخریب محیط زیست

گروه جامعه: روابط متقابل جمعیت و محیط زیست از پیشینه بسیار طولانی در ادبیات جمعیت‌شناسی و محیط زیست برخوردار است که در دوران معاصر بر اهمیت آن افزوده شده است. پویایی جمعیت و پیامدهای زیست محیطی ناشی از آن روابط پیچیده ای با یکدیگر دارند.
رشد جمعیت عامل مهم تخریب محیط زیست
گسترش و رشد جمعیت، تقاضا برای زمین کشاورزی، منابع انرژی، منابع آب و خشکسالی، آلودگی  هوا و .. را به دنبال دارد.به این ترتیب رشد فزاینده جمعیت، توسعه شهرنشینی، ظهور فناوری‌های نوین و تغییر در عادات و الگوهای مصرف از یک سو و محدودیت‌های استفاده از منابع طیبعی از سوی دیگر علاوه بر به وجود آوردن انواع معضلات پیچیده در کیفیت زندگی انسان موجب بروز انواع ناسازگاری‌های زیست محیطی و اجتماعی شده و رقابت برای دستیابی به منابع را در جهان افزایش داده است.تاثیر جمعیت بر زندگی بشر و محیط‌ زیست بسیار عمیق و پیچیده است. تغییرات جمعیت یکی از پیشران‌های عمده موثر بر تحولات اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی است زیرا به موازات تحولات و تغییر حجم وترکیب و توزیع جمعیت در زیست‌بوم‌های کره زمین، دولت و مردم باید خود را با شرایط و نیازهای جدید سازگار و رویکردهای متناسبی را برای رویارویی با نیازهای جدید اتخاذ کنند.افزایش جمعیت و تحولات ساختاری آن به نوبه خود نیازها را تشدید می‌کند و با گذشت زمان و تکامل زندگی انسان‌ها کمیت و کیفیت نیازها نیز تغییر می‌یابد. از آنجایی که تامین بیشتر این نیازها بویژه جوامع در حال توسعه به دلیل معیشتی بودن اقتصاد بر منابع پایه استوار است - که عمدتا از طریق بهره‌برداری از منابع طبیعی صورت می‌گیرد - این فرآیندها فشار مضاعفی را بر محیط زیست تحمیل می‌کند.

شیوع فرهنگ مصرف فشارهای زیادی به محیط زیست تحمیل می‌کند
این موضوع در صورت نامناسب بودن رفتارهای اقتصادی و اجتماعی و شیوع فرهنگ‌ مصرف می‌تواند بیشتر تشدید شود و جوامع و دولت‌ها را با چالش‌های جدی مواجه کند بنابراین برقراری توازن بین منابع طبیعی و محیط زیستی و رشد جمعیت و به دنبال آن افزایش نیازهای انسانی موضوعی است که باید در کانون توجه سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان جمعیت قرار گیرد تا بتوان بر مبنای آن‌ها پایداری توسعه در کشور را تضمین کرد.بند ۹ سیاست‌های کلی جمعیت به «بازتوزیع فضایی وجغرافیایی، متناسب با ظرفیت زیستی با تاکید بر تامین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیت» پرداخته است. در بند ۱۰ این سیاست‌ها نیز به حفظ و جذب جمعیت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیتی بویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکه‌های زیربنایی،‌ حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی می‌توان اشاره کرد.

مبانی نظری رابطه جمعیت و محیط زیست
 تاکنون نظریه‌ها و دیدگاه‌های متعددی درباره مباحث جمعیت، منابع و محیط زیست مطرح شده است. هر کدام از این دیدگاه‌ها تلاش‌ کرده‌اند تا به زعم خود موضوع کنش‌های متقابل بین تحولات جمعیت و محیط زیست را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهند. طرفداران افزایش جمعیت معتقد هستند که رشد جمعیت می‌تواند به توسعه اقتصادی منجر شود و از این رو تامین غذا برای جمعیت نیز به‌راحتی امکان پذیر خواهد بود. در مقابل این نظریه دیدگاهی معتقد است که بشر باید هزینه زیادی را برای زندگی روی زمین بپردازد علاوه بر تامین تغذیه، جمعیت اضافه، تلاش برای بهبود وضعیت و استانداردهای زندگی جمعیت بیشتر به آلودگی زمین، محیط زیست و استفاده بیش از حد منابع آب منجر خواهد شد.

جمعیت با رشد هندسی اما تولید غذا به صورت حسابی افزایش می‌یابد
مالتوس یکی از معروف ‌ترین صاحب‌نظرانی  است که محدودیت‌های منابع زیستی محیط کره زمین برای تامین نیازهای فزاینده جمعیت رو به رشد را تبیین کرد. وی معتقد بود که انسان مانند گیاهان و جانوران به دلیل داشتن غریزه قوی تولید مثل ناچار به افزایش جمعیت است و اگر عوامل بازدارنده در راه رشد جمعیت وجود نداشته باشد، تکثیر بی‌حساب انسان‌ها طی چند هزار سال میلیون‌ها سیاره را پر می‌کرد. نظر مالتوس این بود که جمعیت با رشد هندسی اما تولید غذا به صورت حسابی افزایش می‌یابد بنابراین به‌طور طبیعی، رشد جمعیت از ذخایر غذایی پیشی خواهد گرفت و کمبود غذا در نهایت به توقف رشد جمعیت منتهی می‌شود.دیدگاه‌های ماتوس باعث گسترش مطالعات متعددی در زمینه کنش‌های متقابل بین تحولات جمعیتی و روندهای بوم‌شناختی شد و تاثیر به‌سزایی بر گسترش مفهوم ظرفیت برد در جهان گذاشت که بر مبنای آن پیش‌بینی‌های متعددی در سطوح ملی و بین المللی در زمینه ظرفیت نگهداشت زیست‌بوم‌ها انجام شده است.

جمعیت زیاد؛ غذای کم و تخریب محیط زیست
 یکی دیگر از صاحبنظرانی که موضوع افزایش جمعیت و محدودیت‌های منابع را تبیین کرد، پل ارلیش بود. انتشار کتاب بمب جمعیت او در سال ۱۹۶۸ مباحث دامنه‌داری را در زمینه رشد جمعیت و محدودیت‌ منابع محیط زیست به وجود آورد. وی در ویرایش کتابش (۱۹۷۱) وضعیت را چنین توصیف می‌کند: «جمعیت زیاد؛ غذای کم و تخریب محیط زیست. بر اساس نظریات ارلیش، چگونگی تاثیرگذاری اقتصاد بر محیط زیست به تعداد جمعیت،‌ مصرف افراد و فناوری‌هایی که کالاها و خدمات به وسیله آن تولید می‌شود، بستگی دارد. با فرض ثابت بودن دیگر عوامل، این اثر با افزایش در اندازه جمعیت فزونی خواهد گرفت. همچنین با فرض ثابت بودن دیگر عوامل، با افزایش در مقدار متوسط کالاها و خدمت مصرف شده افراد، اثر بر محیط زیست نیز افزایش می‌یابد.سرانجام با فرض ثابت بودن دیگر عوامل، اثر فعالیت‌های اقتصادی بر محیط زیست با استفاده از فناوری‌های مصرف کننده منابع زیاد می‌شود.»

تاثیر عوامل جمعیتی بر زندگی بشر و محیط زیست بسیار عمیق و پیچیده است. تغییرات جمعیت یکی از پیشران‌های عمده موثر بر تحولات اجتماعی اقتصادی ومحیط زیستی است. زنجیره پیشران‌هایی که در نتیجه تحولات جمعیتی می‌تواند منجر به تخریب محیط زیست شوند و پایداری کشورها راتهدید کنند. این پیشران‌ها به‌صورت چرخه‌هایی معیوب افزایش جمعیت،‌ فقر و تخریب محیط زیست عمل می‌کنند.به عنوان مثال در کشورهای کمتر توسعه یافته که به منابع پایه وابسته هستند با افزایش جمعیت تقاضای هیزم برای تامین سوخت افزایش پیدا کرده است و بهره برداری از جنگل‌های راتشدید می کند و که این پدیده در نهایت از توان باز تولید جنگل‌ها فراتر می‌رود در مرحله بعد و با تخریب جنگل‌ها و بازدهی و توان بازتولیدی آنها به شدت تنزل می‌کند و با کاهش میزان چوب پسماندهای جانواران اهلی و ضایعات کشاورزی به عنوان سوخت مورد استفاده قرار می‌گیرد.این پدیده نیز به نوبه خود باعث کاهش بازگردش مواد غذایی در خاک می‌شود و حاصلخیزی آن‌ها را کاهش می‌دهد.

از سوی دیگر این اراضی کم بازده نیز به موازات افزایش جمعیت و تعداد دام باشتاب بیشتری مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند و از ظرفیت برد و باز تولید سرزمین فراتر می‌رود. به این ترتیب تخریب جنگل‌ها و چرای بی‌رویه باعث افزایش گریز آب باران و تشدید فرسایش خاک می‌شود و همزمان حاصلخیزی خاک و تغذیه سفره‌های آب زیر زمینی کاهش می‌یابد.بر اساس کتاب تحولات و وضعیت جمعیت در جمهوری اسلامی ایران، در نهایت مردم دیگر قادر به تامین غذا نخواهند بود و به پناهندگان زیست محیطی تبدیل می‌شوند. فرو افت و فروپاشی زیست‌بوم‌ها نیز باعث می‌شود مردم این مناطق به نزدیک‌ترین سکونتگاه‌های انسانی به ویژه شهرها هجوم آورند و معضلات زیست محیطی این مناطق را تشدید کنند. در حقیقت این فرآیند مانند زنجیره‌ای از پیشران‌ در چارچوب یک چرخه معیوب عمل می‌کند که استمرار آن می‌تواند به فروپاشی نظام‌های بوم‌شناختی و بی‌ثباتی جوامع انسانی به ویژه در کشورهای در حال توسعه شود که بنیان‌های اقتصادی ضعیفی دارند.
مرجع : ایسنا