به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۵:۳۱
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۰ ساعت ۱۰:۳۵
کد مطلب : ۱۴۶۹۳۰

زیباکلام: روحانی با مردم شفاف صحبت کند

زیباکلام: روحانی با مردم شفاف صحبت کند
گروه سیاسی_رسانه ها: مطابق یک روایت بسیاری از سال‌های پس از انقلاب، «ویژه» بوده است. اما سال 97 بنا به آنچه دی ماه سال گذشته اتفاق افتاد و نیز آنچه در اقتصاد و سیاست خارجی در حال وقوع است، بی تردید سالی حساس برای ایران است. حال در این شرایط حساس، دستگاه‌ها و قوای مختلف کشور چه باید بکنند؟ صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران معتقد است مهم ترین دستور کار قوای مختلف، شفافیت و سخن گفتن صریح با مردم باید باشد. او در زمینه گفت‌وگوی ملی نیز با اشاره به استقبال نکردن بخش‌هایی از حاکمیت از گفت‌وگو، پیشنهاد می‌دهد که دولت و مجلس نخست با مردم گفت وگو کنند.گفت و گوی او با «ایران» را بخوانید.

به‌ نظر شما قوای سه گانه در سال‌جاری باید چه راهبرد و رویکردی را در دستور کار قرار بدهند؟
اساساً در جوامع دیگر چنین سنتی وجود ندارد. به‌عنوان مثال درآلمان، هند یا ژاپن نخست‌وزیر یا رئیس جمهوری نمی‌گوید که در سال جدید فلان راهبرد یا رویکرد جدید را برای خود منظور کردیم. اما در ایران چنین رسمی هست. معمولاً هم حق با کشورهایی است که چنین سنتی ندارند. زیرا در کشور خودمان می‌بینیم که در ابتدای سال حرف‌های زیبایی می‌زنیم، اما این حرف‌ها ادامه پیدا نمی‌کند و به حرکت، تلاش و برنامه‌ریزی‌ای منتهی نمی‌شود. بنابراین در پاسخ به‌شما باید بگویم به نظر من اینکه هر یک از قوا در سال جدید سرفصل جدیدی برای خود بازکنند، تجربه گذشته نشان می‌هد که این اقدام عملی نیست.

منظور از این پرسش این بود که بدانیم نیازهای بخش‌های مختلف کشور در سال جدید چیست. با این فرض، اگر امروز قوای سه گانه از استادان دانشگاه‌ها خواسته باشند راهبردهای سال جدید را به آنان توصیه کنند، شما چه پیشنهاد می‌کنید؟
در این صورت راهبردی که توصیه خواهم کرد، نه برای سال جدید، بلکه برای سال‌های آینده هم خواهد بود. از قوه مجریه خواهم خواست حقایق کشور را بویژه در حوزه اقتصاد با مردم در میان بگذارد. یعنی آقای روحانی باید به مردم بگوید که اگر مثلاً در سال 97 کل درآمد کشور 100 تومان خواهد بود، چه میزان از این مبلغ در اختیار دولت و قوه مجریه و چه میزان در اختیار دیگر نهادها است؟ اگر آقای روحانی این مسأله را توضیح دهد، تکلیف بسیاری از مسائل، از جمله انتظارات و توقعات از او و دولت او روشن می‌شود و معلوم می‌شود ما باید چقدر از او به‌عنوان رئیس قوه مجریه انتظار داشته باشیم. اکنون ما نمی‌دانیم درآمد کشور دقیقاً در دست چه بخش‌هایی است.

برای قوای مقننه و قضائیه چه راهبرد یا توصیه‌ای دارید؟
توصیه من به نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال‌جاری این است که لایحه قانون انتخابات را به گونه‌ای اصلاح کنند تا ابتدایی‌ترین حقوق مدنی شهروندان یعنی شرکت در انتخابات محقق شود. سال آینده انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود که باز مسأله ردصلاحیت‌ها را خواهیم داشت، بدون آنکه بدانیم دلیل آنها چیست. از این‌رو مجلس شورای اسلامی باید این مسأله را حل کند تا شهروندان به انگیزه‌های سیاسی ردصلاحیت نشوند.درباره قوه محترم قضائیه نیز یک سؤال دارم و آن هم اینکه در 40 سال گذشته چند متهم سیاسی در دادگاه‌های کشور تبرئه شدند؟ می‌دانیم که افراد زیادی که متهم به قتل، تجاوز یا دیگر جرایم بودند، در دادگاه‌ها تبرئه شدند، زیرا قاضی ادله دادستان را نپذیرفته و برای او محرز نشده که آن فرد مثلاً مرتکب قتل شده باشد. سؤال من این است که این اتفاق برای چه تعداد از متهمان سیاسی محاکمه شده افتاده و قضات به تبرئه آنان رأی دادند؟

ناظران سیاسی معتقدند با توجه به وضعیت کشور در سیاست داخلی، اقتصاد و سیاست خارجی، مسئولان و تصمیم گیران قاعدتاً باید راهبردهایی برای مدیریت چالش‌ها تدوین کرده باشند. آیا نشانه‌هایی از وجود چنین راهبردهایی دیده می‌شود؟
در شعار بسیار گفته شد که برنامه‌ای برای چالش‌های پیش رو داریم.به‌عنوان مثال آقای ظریف وزیر امورخارجه بارها و بارها گفت درصورت خروج امریکا از برجام خود را آماده کردیم و برنامه‌های جایگزین داریم.دیگران بارها همین را اعلام کردند. اما با کمال تأسف من چنین برنامه یا جایگزینی نمی‌بینم و چه بسا خوشحال می‌شدم اگر آقای دکتر ظریف به ملت امید بدهند که نگران نباشید و اگر امریکا از برجام خارج شود، چه کارهایی خواهیم کرد. ما تنها شاهد حرف بودیم و نمی‌دانیم درعمل چه اتفاقی خواهد افتاد. در مثالی دیگر، وقتی که بارها قیمت ارز افزایش یافت، دولت اعلام کرد برنامه‌هایی دارد و آنها را اجرا خواهد کرد، اما دیدیم که این حرف‌ها نیز از جنس حرف‌های آقای صالحی وظریف درباره وجود آلترناتیوهای برجامی است. زیرا دیدیم که پس از آن بر قیمت ارز افزوده شد. مردم هم اعتماد و باور خود را به مسئولانی که چنین برنامه‌ای دارند، از دست داده‌اند. مدت هاست که مردم این جور مدعیات را جدی نمی‌گیرند. زیرا درعمل مشخص شده آنچه گفته می‌شود، تحقق پیدا نمی‌کند.

اما پس از اعتراض‌های دی ماه، دستگاه‌های مختلف از جمله وزارت کشور ضمن بررسی ریشه‌های این رویداد، توصیه‌های جدی برای تغییر در ساختار اداری و اجرایی کشور داشتند. این امر این امید را ایجاد کرده بود که تغییراتی ایجاد شود.
تغییرات آن هم درپی اعتراض دی ماه، بالارفتن قیمت ارز یا اتفاقات دیگر، مستلزم یک پیش نیاز است و آن اساساً پذیرش صورت مسأله است.وقتی بسیاری از مسئولان ما در عالم رؤیا زندگی می‌کنند و صورت مسأله را نمی‌پذیرند، نمی‌توان انتظار تغییرات داشت.بنابراین گام اول برای یافتن راه حل یا تغییر در رویکردها و اساساً اتخاذ راهبرد جدید، پذیرش این واقعیت است که ما در سال 96 ناآرامی‌های دی ماه را تجربه کردیم و در شهرداری، آب، بیکاری و سایر بخش‌ها مشکل داریم که منشأ آن داخلی است. وقتی مسئولان صورت مسأله را نمی‌پذیرند و نمی‌پذیرند نارضایتی وجود دارد و این نارضایتی خود را در قالب حوادث دی ماه نشان داده است و آن را ناشی از ریشه خارجی می‌دانند، شما چه توصیه‌ای می‌توانید داشته باشید یا راه حلی ارائه بدهید؟ او اصلاً صورت مسأله را نپذیرفته و قبول ندارد.

اما در اسفندماه سال گذشته بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و اجرایی بر «گفت‌و‌گوی ملی» تأکید و آن را تکرار کردند. بنابراین آنچه شما می‌گویید متوجه همه مسئولان نیست و بسیاری از آنان خواستار طرح‌ها و رویکردهای جدید و شکل‌گیری گفت‌و‌گوی ملی هستند.
این نکته را قبول دارم، اما برای آن توضیح دارم. منظور من از کسانی که صورت مسأله را نمی‌پذیرند، بخشی از حاکمیت است. نظام ما به دو بخش انتخابی و انتصابی تقسیم شده و معمولاً قسمتهایی از بخشهای انتصابی است که اصرار دارد بسیاری از واقعیت‌ها را نپذیرد. همین گفت‌و‌گوی ملی که به آن اشاره می‌کنید، چرا شکل نگرفت، درحالی که به‌نظر می‌رسید آمادگی زیادی در جامعه وجود دارد؟ پاسخ بسیار ساده است. زیرا بخشی از حاکمیت نیازی به گفت‌و‌گو نمی‌بیند. اصلاً برای چه بخواهد گفت‌و‌گو کند؟ آنان معتقد هستند تفکر خود را دارند و این دیگران هستند که باید به آنان برسند و اگر به فکر آنان نمی‌رسند، لابد مشکل و ایرادی دارند. تفاوت این دو بخش در این است که بخش انتصابی اساساً قبول ندارد ما مشکل داریم و کشور دچار چالش‌هایی است. تنها بخش انتخابی است که معتقد است مشکلاتی داریم که باید از طریق گفت‌و‌گو و دیگر شیوه‌ها آنها را حل کنیم. اما بخش انتصابی اصلاً قبول ندارد مشکل داریم و معتقد است تنها مشکل موجود این است که بخش انتخابی خوب عمل نمی‌کند.

در این صورت چرا ما بر گفت‌و‌گو اصرار می‌کنیم؟ اگر طرف مقابل قائل به گفت‌و‌گو یا وجود مشکل نیست، این نافی نقش و مسئولیت همگان برای شکل‌گیری این گفت‌و‌گو نیست. اصلاً وقتی از گفت‌و‌گو حرف می‌زنیم، دقیقاً از چه حرف می‌زنیم؟
به‌نظر من اساساً گفت‌و‌گو باید بر سر این باشد که ما در کشور مشکلاتی داریم یا نداریم. نخستین مسأله‌ای که باید به شکلی جا بیفتد این است که کشور مشکل دارد یا ندارد؟ اگر به سخنرانی‌های صاحبان تریبون‌ها گوش دهید، می‌بینید که آنان به گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویی مشکل چندانی نداریم و اگر مشکلی هست، ناشی از این است که قوه مجریه یا مجلس خوب عمل نکرده است و اگر این دو بخش تاحدی خوب عمل کنند، این مشکلات هم حل می‌شود و همه چیز رو به رو راه می‌شود.در هفته‌های پیش یکی از ائمه جمعه که برای نخستین بار سخنرانی می‌کرد، همه مشکلاتی که نظام با آنها مواجه است را ناشی از سوء عملکرد، سوء تدبیر و سوءمدیریت بخش‌های انتخابی حاکمیت دانست.یعنی اول از رئیس جمهوری و هیأت دولت و در وهله دوم ازمجلس گله‌مند بود و همه حرف ایشان این بود که اگر این بخش‌ها، از آنچه بخش انتصابی می‌گوید تمکین کنند و خوب کار کنند، ما دیگر هیچ مشکلی در کشور نخواهیم داشت. اگر ایشان به این مسأله اعتقاد دارد که وامصیبتا، اما اگر اعتقاد ندارد و برای تبلیغات می‌گوید که وامصیبتا.بنابراین، مسأله اصلی کشور این است که ما اساساً در کشور مشکلاتی داریم یا نداریم.

این موانع از قبل هم بوده است با این حال اگر گفت‌و‌گوی ملی نیاز واقعی است به نظر شما مدافعان برای محقق کردن آن چه باید بکنند؟
به نظر من باید به مردم مراجعه شود. به این معنی که مشکلات و موانع و اساساً وضعیت واقعی کشور در درجه نخست با مردم در میان گذاشته شود و مردم به صورت شفاف از آنچه در کشور می‌گذرد باخبر شوند. این متأسفانه دقیقاً همان کاری است که قوه مجریه، آقای روحانی و حتی مجلس و نمایندگان انجام نمی‌دهند. مثالی بزنم. کل در آمد ارزی کشور در سال 96 نزدیک به 45 میلیارد دلار بوده است. اما اسپانیا در سال گذشته 6500 میلیارد دلار درآمد از محل گردشگری و فرانسه 7 هزار میلیارد دلار از گردشگری درآمد داشته‌اند. تصور کنید که صدور یک بشکه نفت چقدر کار ایجاد می‌کند و ورود یک گردشگر به کشور چقدر؟ درآمد 6 هزار میلیارد تومانی از گردشگری، قطعاً چند صدهزار شغل در حوزه گردشگری ایجاد می‌کند.

این مسأله دیگر سیاسی و ایدئولوژیک نیست، این‌ها باید از سوی روحانی برای مردم مطرح شود. بخش انتصابی علاقه‌ای ندارد که با روحانی وارد گفت‌و‌گو شود، اما یکی از جاهایی که صادق زیباکلام لیبرال، یونیفورم لیبرالی را در می‌آورد و یونیفورم اقتدارگرایی را می‌پوشد، همین جاست؛ یعنی تحمیل گفت‌و‌گو به طرف مقابل. یعنی ما باید به برخی آقایان بگوییم که کشور برای شما نیست، بلکه برای 80 میلیون نفر و ملک مشاع همه جمعیت کشور است. چه کسی گفته است شما که در بهترین حالت مثلاً 20 درصد رأی مردم را دارید، به اندازه 80 درصد برای خود حق حاکمیت قائل باشید؟ این‌ها چیزهایی است که باید با صدا و سیما، ائمه جمعه و دیگر بخش‌ها مطرح کرد و باید گفت‌و‌گو را بر این بخش‌ها تحمیل کرد.