رئیسجمهوری در اين دیدار با فراخوانی برای یکپارچگی رسانه ای در برابر جنگ روانی دشمن، رسانه ها و اهل آن را امانتداران مردم دانست و تأکید کرد: تلاطم بازار، دلیل اقتصادی ندارد و رسانهها در خط مقدم شکستن جنگ روانی دشمن هستند و ما قادریم بر جنگ روانی دشمن فائق آییم. امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است. شما اصحاب رسانه باید بار سنگین مقابله با جنگ روانی دشمن را که امروز بالاتر و مؤثرتر از جنگ اقتصادی و فرهنگی علیه ما جریان دارد، برعهده بگیرید. پیش از سخنان رئیس جمهوری در این دیدار چند تن از اساتید روزنامهنگاری و مطبوعات و پیشکسوتان و پژوهشگران رسانه و مسائل اجتماعی به بیان دیدگاهها و نقطه نظرات خود پرداختند.
بخشي از سخنراني ديشب رييسجمهور را ببينيد
...............................................................................
مطهره شفیعی - روزنامهنگار اصلاحطلب روزنامه آرمان:
خسته هستیم، خسته از ایفای نقش سپر بلا
...........................................................
باز هم رسانهها مقصر اوضاع در هم ریخته کنونی شدند!
نظر خبرنگار روزنامه شرق:
..................................................................................
قبول! اما کار شما چیست؟
نظر يادداشتنويس سايت بهارنيوز:
.................................................................
نظر محمدعلي ابطحي:
بزرگانی که از شما در انتخابات حمایت کردند حالشان خوب نیست!
..............................................................................
يادداشت عبدي: نگران؛ ناامید؛ خسته!
عباس عبدی- فعال رسانهاي در مراسم افطاري گروهي از اهالي رسانه با حسن روحانی گفت: نگران؛ ناامید؛ خسته؛ توصیف اجمالی از وضعیت کنونی جامعه ایران است. توصیفی که شاید برخی را خوش نیاید. در گذشته، هیچ گاه نه نگران بودم، نه خسته و نه ناامید. دوست نداریم این سخنها را بگوییم چون بیم آن داریم که به افزایش نگرانی و خستگی و ناامیدی منجر شود. ولی چاره چیست؟ تا کی میتوان زبان در کام کشید؟ اگر سکوت و نگفتن چارهساز بود، تاکنون چاره کرده بود.
نگرانیم. با هر کس که سخن میگوییم، نسبت به آینده کشور و ایران نگران است. برخی از گذشتههای دور نگران بودهاند، ولی بسیاری نیز در سالهای اخیر بویژه در یک سال گذشته نگران شدهاند. نگرانی بسرعت در روان و ذهن ما ریشه دوانده است. بحث اصلی نیز وجود توطئه و فشارهای خارجی علیه کشور نیست، هرچند این مورد مهم است، ولی ریشه نگرانی در داخل است. جامعه ما زیر فشارهای مختلف ضعیف و ناتوان شده است. جامعه ما از وحدت و انسجام اولیه خود دور شده و شاید در تنها موضوعی که وحدت نظر داریم، نگرانی از آینده است.
اجازه دهید پاسخ به دو پرسش یکی از آخرین نظرسنجیهایی را که در همین روزها در تهران انجام شده است تقدیم کنم. از مردم پرسیده شده است مهمترین موضوعی که این روزها موجب نگرانی شما میشود، چیست؟ فقط 1/1 درصد اظهار داشتهاند که چیزی موجب نگرانی آنان نمیشود. نکته مهم این است که اکثریت قاطع، مسائلی را موجب نگرانی خود دانستهاند که حل آنها خارج از اراده شخصی آنان است.
در ادامه پرسیده شده که آیا این نگرانی در آینده کمتر میگردد یا بیشتر یا همین طور میماند؟ فقط 6 درصد اظهار داشتهاند که کمتر میشود، 85 درصد گفتهاند بیشتر و 9 درصد هم اظهار داشتهاند همین طور میماند. متأسفانه باید گفت که این پاسخها در نگرانیهایی که به امور شخصی برمیگردد، خوشبینانهتر است و در اموری که خارج از اراده فردی است، بسیار بدبینانهتر.ناامیدی رویه دیگر این نگرانی است که بازتاب آن را در این نحوه پاسخگویی شاهد هستیم. مردمی ناامید که انتظار آیندهای خوب را ندارند.
خستهایم. این خستگی پس از انتخابات سال گذشته نمود بیشتری یافت. آخرین بار که مردم به پای صندوق رأی آمدند، امید بسیار داشتند که تغییری جدی در رویهها و سیاستها روی میدهد ولی وقتی میبینند که چیزی تغییر نکرده، خسته شدهاند. آنها از اینکه هر بار تلاش میکنند و در پای صندوق خواستشان را بیان میکنند ولی نادیده گرفته میشود، خسته شدهاند. حالا به هر بهانه بزرگ و کوچکی، موجه و غیرموجه به خیابانها میآیند و اعتراض میکنند. گویی صندوق رأی را دیگر آخرین راه نمیدانند.
گویی که حضور در این انتخابات را به مثابه عبور از آخرین گردنه برای رسیدن به مقصد میدانستند؛ تا تمام خستگی راه از تن خارج شود، ولی معلوم شد که این نه گردنه پایانی که حرکت روی دایره است و در روی دایره هرچه سریعتر حرکت کنیم تا از نقطه موجود دور شویم، سریعتر به آن نزدیک خواهیم شد.