گروه سیاسی: در پی توییتهای ساسان اقایی از روزنامهنگاران منتقد، مسعود کاظمی و حسن اسدی زیدابادی (دو فعال رسانهای) هم در توئیتر خود درباره به حواشی ایجاد شده درباره نامه 100 نفره به سیدمحمد خاتمی مطالبی نوشتند.
مطلب اسدی زیدآبادی:
1️⃣ مطابق عرف سیاسی در نامههای سرگشاده معمولا یک یا چندنفر متنی را تهیه میکنند و به افرادی که براساس سوابق احتمال همراهی میدهند متن را جهت امضا ارائه میکنند. لذا فرد امضاء کننده صرفا موضع آن متن را تایید میکند و نه لزوما هر حرکتی که بعد دیگر امضاکنندگان انجام میدهند.
2️⃣ نامه۱۰۰نفر به خاتمی هم از همین نوع بوده است. این نامه بخشی از ایده خودجوش و کلانتری که به #اصلاح_اصلاحات معروف شده بوده که درآن انتقاداتی به «ساختار» شورایعالی مطرح شد؛ ازجمله اینکه چرا اعضا رسما اعلام نمیشوند و چرا عضویت نه انتخابی که #انتصابی (ازسوی خاتمی، عارف و..) است.
3️⃣ در ایده اصلاح اصلاحات مسایل دیگری از جمله نزول گفتمانی جریان اصلاحات، لزوم سیاستورزی جامعه محور، تاکید بر #عدالت_اجتماعی و حقوق محرومان و مبارزه با فساد (که اصلاح طلب و اصولگرا نمی شناسد) مطرح است. لذا تقلیل #اصلاح_اصلاحات به این نامه روا نیست.
4️⃣ با انتشار نامه صدنفره علیرغم برخی انتقادات که طبیعی است خوشبختانه استقبال خوبی از آن شد و باب گفتگو در این مورد باز شد. همچنین روندی که ظاهرا برای شکلگیری دورجدید شورایعالی بر سیاق گذشته شروع شده بود بر اثر این نامه متوقف شد.
5️⃣ طبیعتا امضاء کنندگان همچنان که گفته هم شده اهداف و رویکردهای ویژه خود را نیز داشتهاند و صحیح است که برخی مثل خود من آن را از باب اتمام حجت امضا کردهاند. متن نامه نیز به نحوی تنظیم شده که همه امضا کنندگان اجمالا آن را به عنوان یک کار مشترک پذیرفتند.
6️⃣ با این همه از ابتدا روشن بود که این نامه حاوی نکاتی سلبی و ایجابی است که به شرط بلاغ علنی گفته شده و با توجه به تنوع طیفها و گرایشها، امضاکنندگان نامه نیت یک کار تشکیلاتی و مداوم را ندارند.
7️⃣ پس از انتشار نامه با توجه به استقبال وسیع از آن جناب آقای #خاتمی از طریق برخی مشاوران خود پیام داده بودند که مایلند تا با جمعی از امضاکنندگان نامه ملاقات کنند و سخن آنان را بشنوند. خبری بسیار خوب که نشانگر مناعت طبع و نیز توجه ایشان به انتقادات بود.
8️⃣ درپی این دعوت برخی از دوستانی که در تهیه متن وجمعآوری امضاء مشارکت داشتندبه دیدار ایشان رفتند و باصراحتی بسیار بیشتر از متن نامه انتقادات را مطرح کردند. با این حال من چون اعتقاد داشتم ممکن است برای سایر امضاکنندگان سوتفاهم در باب نمایندگی ایجاد شود ازحضور درجلسه خودداری کردم.
9️⃣ حاضران بعدتر درجلسهای برای برخی دیگر از امضاکنندگان بطور حضوری گزارشی دادند. با این حال در رشتویی که امروز جناب آقایی که (نه در میان امضا کنندگان بوده و نه در جلسه مذکور شرکت داشته منتشر کرده) نقل قولهایی به #خاتمی منتسب شده که در گزارش رسمی خاتمی مدیا از آن جلسه نیست.
🔟 لذا منبع ادعاهای جناب آقایی معلوم نیست. براین اساس به نظرم دوستان حاضر در نشست با آقای خاتمی که به اندازه کافی معتبر و متشخص هستند اخلاقا مسئولند تا در مورد صحت و سقم این ادعاها اظهارنظر کنند.
1️⃣1️⃣ درنهایت بازهم تاکید میکنم که اولا نامه صدنفره به عنوان پروژهای که پس از انتشار پایان یافته، معادل #اصلاح_اصلاحات نیست واین گفتمان باید ادامه پیدا کند. ثانیا توافق۱۰۰نفر برمتن بوده و کسی تاکنون امضای خود را تکذیب نکرده وعملکرد بعدی هریک از ۱۰۰نفر را نمیتوان پای دیگران نوشت.
توییتهای مسعود کاظمی
✍️ مسعود کاظمی دیگر روزنامه نگار اصلاح طلب در توئیتر خود نوشت : به عنوان یک شهروند و به صورت مختصر توضیح دادهام که چرا جریانی به نام اصلاحات با سبک و سیاق فعلی دیگر کارکردی ندارد و باید از آن عبور کرد. فکر میکنم باید جریانی مطالبه محور، ضد فساد و مستقل از قدرت شکل بگیرد:
1️⃣ سال 1374 سعید حجاریان در مقالهای که در هفتهنامه عصرما منتشر شد نوشت: «جریانی که برای خود حداقلها و خط قرمزهایی نداشته باشد قادر نیست از منافع مردم حمایت کند. کرنش مقابل تیغ استصواب را به صلاح هیچکس نمیدانم. این رویکرد پراگماتیستی هر جریان سیاسی را از درون تهی میکند».
2️⃣ رویکرد جریان اصلاحات دستکم از ابتدای دهه 90 بر اساس همان چیزی که حجاریان گفته هر جریانی را از درون تهی میکند. فارغ از این، جریان اصلاحات از ابتدا کار ویژه خود را محدود کردن قدرت مطلقه اعلام کرد.
3️⃣ اینکه کارنامه جریان اصلاحات پس از 21 سال در محدود کردن قدرت مطلقه و نهادهای انتصابی چه بوده از اتفاقاتی که درباره مینو خالقی و سپنتا نیکنام افتاده کاملا هویداست، بدین معنا که در این 21 سال نه تنها قدرت مطلقه محدود نشده بلکه نهادهای انتصابی چند ده قدم نیز به پیش تاختهاند.
4️⃣ جریان اصلاحات بارها گفته بخشی از نظام اجازه حضور ما را در ساختار قدرت نمیدهد اما به عنوان نمونه سال 96 و در تهیه لیست انتخاباتی شورای شهر تهران که تمامی اصلاحطلبان تایید صلاحیت شدند نمایندگان جامعه مدنی حذف شدند و لیست شورا تحت تاثیر تصمیمات گعدهای و سهمیه افراد بسته شد.
5️⃣ آنچه از ابتدای دهه 90 تاکنون شاهد بودیم بیعملی و عدم پیگیری مطالبات مردمی از سوی جریان اصلاحات بوده است. اتفاقاتی که پس از دیماه درون جریان اصلاحطلبی رخ داد رویکردی عجیب بود که نتوانسته بود خود را با مطالبات مردمی همراه کند و هر اعتراضی را مترادف با اغتشاش توصیف کرد.
6️⃣ شاید بتوان امروز کارویژه جریان اصلاحات را بازگشت به قدرت توصیف کرد. اگر این گزاره را صحیح بدانیم رویکرد فعلی اصلاحطلبان در همین راستاست و چه بسا که تا حدی هم موفقیتآمیز بوده باشد. طبیعی است که در این نقشه راه، پیگیری مطالبات مردمی و جامعه مدنی نمیگنجد.
7️⃣ در ماههای اخیر اتفاقاتی مانند اعتراضات دیماه، مطالبات دختران خیابان انقلاب و همچنین نوع برخورد با دراویش و بازداشتیهای محیط زیستی رخ داده است. از درون جریان اصلاحات جز معدود واکنشهای فردی برخی اصلاحطلبان، هیچ صدایی درنیامد و بعضا علیه این مطالبات هم موضعگیری کردند.
8️⃣ به دلایل پیش گفته معتقدم مشکل جریان اصلاحات به دلیل رویکرد اصلی خود که بازگشت به قدرت است، با جابهجایی و یا حتی حذف چند نفر حل نخواهد شد. جریانی که برای خود حداقلها و خطوط قرمزی ندارد، اگر هم بخواهد توان پیگیری مطالبات مردم و جامعه مدنی را ندارد.
9️⃣ 21 سال از آغاز دولت اصلاحات سپری شده و هنوز کسی نمیداند جریان اصلاحطلبی درباره مواردی مانند حجاب اختیاری، حقوق اقلیتهای مذهبی، حق تحصیل بهائیان، حذف ساختارمحور زنان از بافت قدرت و ... چه اعتقادی دارد؟ نسبت اصلاحطلبان با حق اعتراض گروههای مخالف اصلاحات و حتی حاکمیت چیست؟
🔟 تصورم بر این است که تنها دستاورد ادامه راه با جریان فعلی اصلاحات، استمرار روند فعلی بدون کوچکترین اصلاحی خواهد بود. نیاز امروز ایران سربرآوردن جریانی مستقل از مجموعه قدرت و با رویکردی ضدفساد و مطالبهمحور است. #جنبش_سبز ظرفیتهایی داشته و دارد که هنوز میتوان به آن رجوع کرد.
1️⃣1️⃣ بنابر آنچه گفته شد تنها و تنها به عنوان یک شهروند ادامه همراهی با جریان اصلاحات به سبک و سیاق فعلی را مفید نمیدانم. ضمنا به عنوان یکی از امضاکنندگان نامه صدنفره، همانطور که از ابتدا گفتم امضایم برای اتمام حجت با جریانی بود که 21 سال همراه و همگام آن بودم و امروز دیگر نیستم.