داریوش احمدیان
دیگر خبرهای مربوط به رکوردشکنی قیمتها در بازار ارز به خبری تکراری تبدیل شده است و روزی نیست که به شب برسد و خبر رکوردشکنی تازه قیمت ارز و سکه به گوش نرسد. مردم ایران هر روز با چشمانی حیرتزده شاهد کاهش ارزش پول ملی خود هستند و با حیرتی بیشتر به انفعال و بی کفایتی مسئولانی مینگرند که ادعای ژنرال اقتصادی بودن داشته و دارند.
ژنرالهای دولت مدعی تدبیر چنان کارنامه افتضاحی در بازار ارز از خود به جا گذاشتهاند که همه یکصدا آرزوی بازگشت به دوران سیاه پیش از این دولت را دارند. دلار ۳۸۰۰ تومانی زمان احمدینژاد حالا تبدیل به یک آرزوی محال شده است که مسئولان مملکت آن را در خواب هم نخواهند دید. به واقع مقصر این حجم از مشکلات چه کسانی هستند و راه حل عبور از این وضعیت که نامی جز «بحران» بر آن نمیتوان نهاد چیست؟ آیا باید همچنان مانند چند ماه اخیر دست روی دست گذاشته و یا با سیاستهای اقتصادی که نادرست بودن آن اظهرمنالشمس وضعیت امروز را بدتر از دیروز و فردا را هم بدتر از امروز کنیم؟! همه با خبرند که آنچه سبب آغاز نابسمانیها در بازار ارز شد به طور مشخص خروج آمریکا از برجام و تحریمها بوده است. در نتیجه اگر قرار بر حل این بحران است ضروری است که به همان موضوعی که این وضعیت را ایجاد کرده است بازگردیم.
استیضاح مدیران اقتصادی دولت و یا فشار برای تغییر آنان شاید چند صباحی وضعیت را به ثبات نزدیک کند اما همانطور که در بازار ارز دیدیم چنین تغییراتی تنها چند روز اثر مثبت دارد و در نهایت بازار مسیر قهقرایی خود را رفته و میرود و یابرخوردهای قضایی شاید در ظاهر دل بخشی از جامعه را خوش کند و حتی مدتی هم بازار را ساکن کند اما اندکی بعد همان وضعیت ادامهدار خواهد بود. به نظر میآید ضروری است تا به جای راهحلهای مقطعی و بی فایده به اصل مشکل بپردازیم. تلاطم ارزی به طور کلی دو علت اساسی دارد:
۱. اشکالات ساختاری ۲. سیاست خارجی
برای اصلاح و رفع اشکالات ساختاری در اقتصاد ایران احتیاج به راهبرد، برنامه و مدیرانی است که به هر دلیلی فعلا در رأس قوای سهگانه و دیگر مراکز تصمیمگیر حضور ندارند و در نتیجه امکان تحقق آن تا اطلاع ثانوی مهیا نیست، در نتیجه تنها میتوان امید داشت که تصمیمگیران فکری به حال علت دوم نابسمانیها در بازار ارز کنند. تکیه بیش از حد به اقتصادی دیدن آنچه در ماههای اخیر در بازار ارز رخ داده است سبب شده تا از این وجه موضوع غفلت شود و این در حالی است که آغاز این وضعیت پر تلاطم با تصمیمی در حوزه سیاست خارجی بوده است. از همین رو اگر تصمیمگیران کشور به واقع به دنبال حل این معضل هستند لازم است به جای سخنرانی، صدور آییننامه، برگزاری دادگاه و. . . نگاهشان به سیاست خارجی را تغییر و نقاط ضعف کشور در این بحران را بپذیرند.