محمدرضا شجریان یا سیاوش بیدکانی؟
اولین اجرا و ضبط صدای شجریان در پائیز سال ۴۶ در غالب برنامه «برگ سبز شماره ۲۱۶» از رادیو ایران پخش شد. اما او به دلیل اینکه پدرش میخواست نام «شجریانها» با قرائت قرآن شناخته شود، در برنامههای رادیویی خود را با نام «سیاوش بیدکانی» معرفی کرد. تا اینکه در سال ۱۳۵۰ پدرش به خوانندگی آواز توسط وی رضایت داد و شجریان با نام خود در رادیو و تلویزیون حاضر شد. او در سال ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و آموزش سنتور و ردیف آوازی «صبا» را نزد وی آغاز کرد. شجریان همزمان با هوشنگ ابتهاج، شاعر پرآوازه متخلص به «سایه» آشنا شده و به واسطه وی همکاری با برنامه «گلها» در رادیو را آغاز کرد.
محمدرضا شجریان در این مدت در رادیو با بزرگان موسیقی نظیر احمد عبادی، حسن کسایی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف و فرامرز پایور قطعات بسیاری را اجرا کرد. شجریان آموزش سبک آوازی «طاهرزاده» را از سال ۱۳۵۱ نزد «نور علی خان برومند» آغاز کرد و در سال ۱۳۵۲ نیز با عبدالله دوامی آشنا شد و ردیف آوازی وی را آموخت. او در همان سال در کنار هنرمندان بی نظیر موسیقی سنتی ایران نظیر محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و ناصر فرهنگفر به عضویت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به سرپرستی داریوش صفوت پیوست. سال ۱۳۵۴ شجریان به همراه محمرضا لطفی و ناصر فرهنگفر در «جشن هنر شیراز» کنسرت «راست پنجگاه» را اجرا کردند.
انقلاب ایران، چاووشها و شجریان
محمدرضا شجریان که پیش از انقلاب سال ۵۷ رادیو ملی را مانند بسیاری دیگر از هم دورههای خود ترک کرد. وی به همراه محمدرضا لطفی و حمایت هوشنگ ابتهاج که او هم پس از رویداد تلخ میدان ژاله از کار در رادیو دست کشیده بود، کانون «چاووش» را بنیان گذاشت. شجریان با کانون چاووش که اکثر اعضای آن از گروه شیدا و عارف بودند آثار بسیاری را خواند که تعداد زیادی از آنها محتوای انقلابی و ملی داشتند. «شب نورد» یا (برادر نوجوونه) از چاووش ۲ و «سپیده یا ایران ای سرای امید» و «ایرانی به سر کن خواب مستی» از چاووش۶، «همراه شو عزیز» و «ایران خورشیدی تابان دارد» از چاووش، از جمله این آثار هستند.
محمدرضا شجریان در سال ۹۰ در مصاحبه با یورونیوز درباره محتوای انقلابی برخی از چاووشها گفت: «چاوشها آهنگ هایی بودند که لطفی، مشکاتیان، علیزاده و دیگران می ساختند و فضا، فضای سیاسی بود، که البته من خیلی روحیه سیاسی ندارم، روحیه مردمی وهنری دارم، ولی روحیه سیاسی ندارم. سعی می کنم تا جایی که می شود خودم را از سیاست کنار بکشم و یک هنرمند باشم و برای روحیه مردم خودم را نگه دارم. ولی در آن زمان شرایط ایجاب می کرد و از من می خواستند که همراه باشم و این سرودها را خواندم، البته پشیمان هم نیستم شرایط آن موقع این بود.»
«ربنا»ی شجریان و ممنوعیت در صدا و سیمای جمهوری اسلامی
شجریان در سال ۱۳۵۸ نیایش ربنا و مناجات مثنوی افشاری (این دهان بستی دهانی باز شد) را به صورت بداهه و بدون تمرین خواند. نیایشی که پخش نشدن آن از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بعد از اعتراضات به نتیجه انتخابات سال ۸۸ با واکنشهای بسیاری همراه شد. محمدرضا شجریان در سال ۱۳۹۰ در گفتگو با یورونیوز فارسی گفت: «رادیو و تلویزیون فراگیرترین رسانه است و وقتی صدا از آنها پخش نشود ارتباط با مردم هم قطع می شود و من در طول این سی و دو سه سال ارتباطی با تلویزیون نداشته ام. اوایل، صدای من را پخش می کردند و من هم اعتراضاتی کردم. تصاویری روی صدای من می گذاشتند که اصلا ارتباطی با موضوع نداشت. من هم اعتراض کردم و گفتم دیگر به شما اجازه نمی دهم که صدای من را پخش کنید، چون آنها هیچ نقشی در تهیه این برنامه ها نداشتند و قاعدتا باید موقعی دست به این کار بزنند که نقشی داشته باشند یا تهیه کننده راضی باشد. من راضی نبودم و دیدگاههای اجتماعی ام با آنها هماهنگ نیست. این است که من هیچوقت دوست ندارم صدایم از آن رسانه پخش شود؛ تا اینکه در این یکی دو سال اخیر من با جدیت دنبال کار را گرفتم و از آنها شکایت کردم که دیگر صدای من را پخش نکنند. فقط من «ربنا» را اجازه دادم، که آن ربنا را برای مردم خوانده بودم، در این یکی دو سال، دیگر آن را هم پخش نمی کنند، خوب نکنید، به خودتان لطمه می زنید. چون ربنا برای مردم بوده و آن را دوست دارند و خودشان دارند و گوش میکنند. فعلا اینطور است. چون من همراه نیستم با سیاست و حکومت و این چیزها، به همین دلیل خیلی دوست ندارند که من در صحنه باشم.»
همکاری شجریان با آهنگسازان بزرگ هم عصر خود
سالهای آغازین فعالیت هنری شجریان با همکاری با آهنگسازانی نظیر فرامرز پایور،فرهاد فخرالدینی وعلی تجویدی همراه بود. محمدرضا شجریان همکاری با محمدرضا لطفی، نوازنده تار و آهنگساز را در دهه ۵۰ شمسی آغاز کرده و آثاری مانند تصنیف «ناز لیلی»، «داروگ»، «کوچهسار شب»، کنسرت توس، کنسرت راست پنجگاه، «عشق داند» و مجموعه چاووشها حاصل این همکاری بود. وی در دهه ۶۰ و ۷۰ همکاری گستردهای با پرویز مشکاتیان، نوازنده سنتور و آهنگساز داشت. «آستان جانان»، «بیداد»، «دود عود»، «سر عشق»، «نوا»، «دستان»، «جان عشاق» و «گنبد مینا» از جمله آلبومهایی است که با آهنگسازی مشکاتیان و خوانندگی شجریان منتشر شد. پس از پایان همکاری با مشکاتیان، کنسرتهای مستقلی (بدون آهنگساز) با گروهی از نوازندگان مانند مرتضی عیان، جمشید عندلیبی و داریوش پیرنیاکان برگزار کرد که آلبومهای «آسمان عشق»، «پیام نسیم»، «سرو چمان»، «دل مجنون» و «یاد ایام» حاصل این همکاری بود.
وی در دهه ۷۰ شمسی مجددا همکاری با محمدرضا لطفی را از سر گرفت که حاصل این همکاری آلبومهای «چشمه نوش» و «معمای هستی» بود. شجریان در سال ۱۳۷۷ آلبوم «شب، سکوت، کویر» را که بر اساس موسیقی مقامی خراسان است با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد که مورد استقبال مخاطبان موسیقی اصیل ایران قرار گرفت. وی در همین دوره آثاری را با گروه آوا خوانده و منتشر کرد که آلبومهای «آهنگ وفا»، «آرام جان» و «رسوای دل» حاصل این همکاری بود. شجریان از سال ۱۳۷۹ همکاری با حسین علیزاده، نوازنده و آهنگساز و همچنین کیهان کلهر را آغاز کرد. آلبومهای «زمستان است»،«بی تو بسر نمیشود» و «فریاد» از جمله آثاری هستند که از این همکاری به وجود آمدند.
کنسرت بم از تاثیرگذارترین لحظات این همکاری بود. محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان کنسرتی را به نام «همنوا با بم» برای کمک به زلزلهزدگان بم اجرا کردند که با استقبال فراوانی روبرو شد. آخرین همکاری شجریان با این گروه به کنسرتی در سال ۱۳۸۴ باز میگردد که انتشار آلبومهای «ساز خاموش» و «سرود مهر» را در پی داشت. محمدرضا شجریان در سال ۸۷ به افتخار جلیل شهناز، نوازنده پرآوازه تار، گروه شهناز را با همکاری مجید درخشانی و با حضور نوازندگان جوان بنیان گذاشت که آلبومهای «رندان مست» و «مرغ خوشخوان» را با این گروه منتشر کرد.
محبوبیت شجریان؛ خسروی آواز ایران، صدای خس و خاشاک
محبوبیت محمدرضا شجریان در میان مردم ایران امری انکار ناشدنی است. صدای او سالها با رویدادهای مختلف جامعه همراه بوده است. از «مرغ سحر» تا «همراه شو عزیز» و نهایتا «تفنگت را زمین بگذار» شجریان همواره خود را همراه مردم خوانده و معتقد است که این همراهی را نمیتواند سیاسی خواند. وی به یورونیوز فارسی گفت: ««دیدگاه سیاسی یک هنرمند با فعالیت سیاسی فرق میکند. من از اینکه وارد حزبی بشوم و فعالیت سیاسی کنم پرهیز دارم. من با مردم زندگی میکنم ولی در طول این سی سال طوری شده که سیاست را وارد میکنند، سیاست به تمام ارکان زندگی مردم ما تجاوز کرده. هرکاری بکنید به آن انگ سیاسی میزنند. مثلا نانوا می گوید آرد گران است می گویند تو داری حرف سیاسی میزنی. سیاست به همه ارکان مملکت ما نفوذ کرده و به همه جا تجاوز کرده، مثل یک سونامی همه جا را گرفته، هر کاری کنیم انگ سیاسی میزنند. حق نداریم حرف بزنیم، حق نداریم قضاوت کنیم، حق نداریم اعتراضی کنیم یا نظر دهیم. این را باید درمان کرد، یعنی سیاست باید به جای خود بازگردد و عقب نشینی کند تا شهر بتواند زندگی کند.»
پس از رویدادهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران، محمدرضا شجریان از صدا و سیما خواست تا از پخش آثارش خودداری کند. وی گفته بود که «سرودهایی که خوانده بهویژه سرود ایران، ای سرای امید متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد.» شجریان در واکنش به خس و خاشاک خواندن معترضان توسط محمود احمدینژاد در مصاحبه با شبکه بیبیسی خود را «صدای خس و خاشاک» خواند و گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» او همچنین تک آهنگی را با نام «تفنگت را زمین بگذار» خواند که شعر آن از فریدون مشیری و تنظیم آهنگ با مجید درخشانی بود.
وی که در سالهای پس از انقلاب در آهنگ شب نورد خوانده بود: «تفنگم را بده تا ره بجویم»، در گفتگو با یورونیوز بر اهمیت شرایط جامعه در آثار هنرمند و لزوم همراهی با مردم تاکید کرد و گفت: «بعد از نزدیک به شصت و هشت سال سن، در آن زمان، شرایطی در جامعه ام دیدم که گفتم: تفنگت را زمین بگذار.»
آقای شجریان در ادامه درباره علت محبوبیت خود در میان مردم گفت: «موسیقی باعث آشنایی است، اما تنها علت نیست. توسط موسیقی با مردم ارتباط برقرار می شود و مردم آدم را می شناسند، بعد رفتار و گفتار و کردار هم در اینجا خواهد آمد. یکی از هنرمندان ما که صدای خوبی داشت و خوب می خواند و شهرت خوبی داشت، یک اشتباه اجتماعی کرد که به نظرم از سر سادگی و ندانم کاری اش بود، یک دفعه مردم او را کنار گذاشتند. پس این موسیقی نیست. این رفتار و کردار و گفتار است. به همین دلیل هنرمندان در رفتار و کردار و گفتار باید خیلی دقت کنند. جامعه آگاه است، وجدان جامعه بیدار است، جامعه مو را از ماست می کشد. کوچکترین اشتباهی زیر پروژکتور جامعه قرار می گیرد. نمی توانید اشتباه کنید. جامعه کوچکترین اشتباه و ریاکاری را بزرگ میکند و دروغ گویی و اشتباه را نشان میدهد. من سعی کردم اشتباه نکنم و با مردم باشم، چون موسیقی را برای مردم ارایه میکنم، نه برای وزیر و برای وکیل و برای رییس جمهور، آنها هم اگر جزء مردم باشند گوش میکنند. ولی موسیقی برای مردم است، برای انسانها. باید انسانها را در اولویت قرار داد و موسیقی را برای آنها ارایه کرد. موسیقی برای انسانیت است.»
شاگردان و جایگاه صدای زنان در موسیقی سنتی
بسیاری از خوانندگان معروف موسیقی سنتی ایران به صورت کامل و یا با گذراندن دورههایی نزد محمدرضا شجریان تعلیم دیدهاند که از جمله آنان میتوان از شهرام ناظری، ایرج بسطامی، محسن کرامتی، حسامالدین سراج، حمیدرضا نوربخش، علی جهاندار و علی رستمیان نام برد. وی در سال ۱۳۹۰ درباره آموزش خوانندگان جوان گفته بود: «به طور خیلی خصوصی چند هنرجو دارم که در سطح خیلی حرفهای کار می کنند. سی و چند خانم و سی و چند آقا. خانم ها خوب ظاهر شدهاند. سالها کار کرده بودند و دیدم که راه به جایی نمی برند و من باید آنها را راهنمایی کنم و هنر خوانندگی را یاد دهم که از صدا چطور استفاده کنند و اشکالات را بر طرف کنم. خوشبختانه استعداد دارند. آنها به دفتر من می آیند و به همه به صورت افتخاری آموزش داده ام و هیچوقت از این راه درآمدی برای خودم قائل نبودم، برای اینکه این هنر باقی بماند.» شجریان صدای زنان را بخشی مهم از موسیقی سنتی خوانده و درباره حذف صدای زنان پس از انقلاب افزوده بود: «این هزینه خیلی بالاست. درست بخشی از موسیقی ما نیست.(حذف شده است) بخشی از صدای موسیقی ما نیست. مانند این ساز که چهار سیم دارد و سیم اول را برداریم. این صدا را میخواهیم، این صدای زن است.»
بیماری و غیبت چند ساله شجریان
شجریان با انتشار پیام ویدئویی به مناسبت تبریک سال ۱۳۹۵، از ابتلای خود به بیماری خبر داد. او که با موهایی کوتاه در این پیام تصویری حاضر شده بود خطاب به هوادارن خود گفت: «خود من هم با یک میهمان ۱۵ سالهای سالهاست که آشنا هستم و دوست شدیم با همدیگر و الآن هم من به خاطر همان اینجا ایستادهام و طبق دستور ایشان موهای سرم را هم کوتاه کردم و بچهٔ حرفگوشکنی شدم و چند وقت دیگر هم در اینجا هستم، چون آرامش خوبی دارم و خیلی راحتم اینجا، برای اینکه با این میهمان بتوانیم به تفاهم برسیم انشاءالله. به تفاهم که رسیدیم، راه میافتم میآیم به سراغ شما هممیهنان عزیزم و کارهای هنریام را دنبال خواهم کرد.»
از زمان تا کنون، این استاد آواز و خواننده محبوب موسیقی سنتی از صحنه اجرا و دیدگان هوادارن خود دور مانده است. دی ماه سال گذشته همایون شجریان در گفتگو با یورونیوز فارسی درباره وضعیت سلامتی پدرش گفت: «سال گذشته و به دلیل بیماری که پدر دچارش بودند، مجبور شدند که پرتو درمانی را در ناحیه سر داشته باشند که این باعث میشود بافتهای سالم هم آسیب ببیند. پرتو درمانی ضمن اینکه مریضی را کنترل مینماید موجب یکسری اشکالات میشود. الان نسبت به آن روزهای اول وضعیت ایشان خیلی بهتر شده است.»
وی افزود: «یا اینکه ایشان باید با فیزیوتراپی به سمت بهتر شدن شرایط جسمی میرفتند یا اینکه مریضی پیشرفت کند و ایشان را به سمت بدتر شدن پیش ببرد. متاسفانه به سمت بهبود نرفتهایم اما در عین حال خوشبختانه الان ۷-۸ ماه است وضعیت بدتر نشده و ما هنوز سر آن دوراهی ماندهایم. یعنی وضعیت ایشان نه بدتر شده است و نه بهتر.» همایون شجریان در پایان به هوشیاری محمدرضا شجریان در عین بیماری اشاره کرده و گفت: «حضور ایشان و وجود ایشان برای ما نعمت است و هنوز ایشان مثل همیشه هوشیاریهای خاص خودشان را دارند و گاهی اوقات سوالاتی از من میکنند که با خودم میگویم بابا چطور اینها را هنوز به خاطر دارند.»