کیوان محمدی
گروه جامعه: نمیدانم این موج مهاجرت ماههای اخیر چقدر واقعی و از سر اجبار است و چقدر متاثر از جو حاکم بر جامعهی امروز. اما ارتباطی که در این مورد به ذهنم میرسد، تقابل زمانی آن است. این مهاجرت ها غالبا در بین جوانان دهههای شصت تا هفتاد اتفاق میافتد. نسلی که همراه با رشد تکنولوژی در جهان و ایران بزرگ شده و تا امروز پیش رفته است اما شاید همین موضوع بر بار عاطفی این پدیده بیفزاید، برعکسِ چیزی که به ظاهر دیده و درک میشود.
وقتی با دوستانی که عازم خارج از کشورند وداع میکنید،از جهانی واقعی و ملموس ناچار به صفحههای دیجیتالی پناه میآورید تا ادامهی رابطه را آنجا حفظ کنید. با دوستانی در پشت شناسههایی ناملموستر. اما این شناسهها چیست؟ تا مدتی قبل بیشتر «آی دی»ها باب بودند اما مدتی است به مدد فراگیر شدن گوشیهای هوشمند، همان شماره تلفنها این وظیفه خطیر! را به دوش میکشند. اما این تغییر، زمانی بیشتر احساس میشود که این شناسهها که به ذات ناملموسند، از آن اعداد آشنای قدیمی که عمدتا در یادها بودند به اعدادی غریب تبدیل میشوند. ترکیبی از ده عدد خاص که با چینشی کنار هم قرار میگرفتند دیگر وجود ندارند، پیش شمارههای نزدیک جایشان را به اعدادی میدهند که ناخوداگاه فاصله را نمایان میکنند و شما حتی زحمت به خاطر سپردنشان را هم نمیکشید.
شما آن قدیمیها را از حافظه خود پاک میکنید و جایگزین تازهای که هیچ ازش نمیدانید دریافت میکنید. اما حتی شاید مطمئن نباشید این همان فرد سابق باشد. انگار شخصیتها همراه این اعداد عوض میشوند؛ کُدهای جدید و آدمهای جدید. هر دوی این پدیدههای رایج، مثل تمام مسائل مشابهشان میتواند صورتهای مختلفی، و نه الزاما مثبت یا منفی، داشته باشد. میدانم شاید قدری بدبینانه باشد اما محدود کردن آدمها به شناسهها خیلی هم مسیر هوشمندانهای نیست. اما شاید چارهای هم به تبع آن، نیست.