آگر قبل از انتخابات این حرفها را میزدید...!
حواشي جالب يك ديدار با هاشمیرفسنجاني
1 مهر 1392 ساعت 22:41
گروه سياسي: آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از دانشجویان و ایثارگران در شوخی معناداری با وزارت اطلاعات گفت: آگر قبل از انتخابات این حرف ها را می زدید باید می رفتید [به] اطلاعات جواب میدادید امّا حالا باید اطلاعات به شما جواب بدهد! به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی، حاشیه نگاری این دیدار بدین شرح است:
آقای هاشمی که وارد ميشوند. صدای صلوات بلند ميشود. آیت الله لبخندی میزند و دستی به رسم معمول تکان ميدهد. ابراز احساسات بالاتر ميرود. در این ابراز احساسات حس غریبی ميبینیم. بیشتر شبیه قدر شناسی است. نه اجباری است و نه برنامه ریزی شده. قدر شناس ملتی است از آبرودادن بخاطر مردم. این روزها بیشتر از همیشه ميفهمم که آبروی آقای هاشمی بیش از آنکه آبروی سیاسی باشد،مردمی است. عزّتش هم بیش از آنکه حکومتی باشد،الهی است. در ادای حق النّاس کوتاه نیایی ميشوی «عزیز خدا».
مهمانان که مينشینند. نوبت سخنرانان جلسه ميرسد . مانده بودم بااین همه تکثر چگونه نوبت حرف زدن همه سلایق ميرسد. از جوان رفسنجانی تا سردار سپاه . از دانشجوی تهرانی تا طلبه قمی. میهمانان یک به یک دعوت ميشوند. اولی آزاده است ، ميگوید حاج آقا آزادگان دلشان خیلی برای شما تنگ شده کجا شما را ببینند ؟ در تلویزیون که شما را نشان نمی دهند. لبخند تلخی ميزند و شوخی معناداری ميکند. میگوید یکی از رفقای آزاده قبل از آمدن خدمتتان به شوخی ميگفت اسیر که بودیم ،آقای هاشمی را بیشتر ميدیدیم! . لااقل صدای حاج آقا را یواشکی از رادیو ميشد شنید. اینها را که ميگوید بغض گلوی همه را میگیرد. من ماندهام که صدا و سیما جواب این همه حق النّاس را چه خواهد داد؟.
مهمان دیگری که از قم آمده خیلی پرشور شروع میکند. به رسم دهه شصتیها حرف میزند. مشت گره میکند و میگوید: فرمانده جنگ، امام گفتند که هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. این را که میگوید شعار الله اکبر صحن مجمع را پر میکند.سخنران هم که فضا را پرشور میبیند خودش هم به هیجان میآید و میگوید: آقای هاشمی، امتحان ابراهیم وار دادی وسربلند بیرون آمدی. آنها که میخواستند شما را بسوزانند خودشان گرفتار آتش بی آبرویی و بی عزتی شدند.
دانشجوی جوانی پای میکروفون ميآید. حرفهای زیادی برای گفتن آورده . از فضای تلخ و بسته دانشگاه گلایه دارد. از شأن دانشجویان که ميگوید که دیگر در فضای دانشگاه از آن خبری نیست .می گوید دانشگاه هم شده مثل صدا وسیما. فقط شده مونولوگ و تک گویی. کرسی آزاد اندیشی برگزار میکنند ولی فقط با خودشان!. آخرش هم میگوید: آقای هاشمی! دانشگاه آزاد میراث شما نیست ولی یادگار شماست. امانت امام دست شماست.
جالب است همه میهمانان هم در صلوات با هم همراهند و هم در دست زدن. هرچند طولانی میشود ولی حیفم آمد که خاطره شیرین یکی از آزادگان را بازگو نکنم. ميگوید آقای هاشمی! اولین نامه ام را در دوره اسارت به نام شما نوشتم. یک پاکتی آبی رنگ که رویش نوشتم برسد بدست آقای هاشمی. شما هم امضاء کردید و برایم پس فرستادید. نامه شما که در اردوگاه بدستم رسید. بچه ها یک به یک امضاء شما را به صورت و چشم خود ميمالیدند. انگار بوی شما را میداد. قبل از آن فقط درباره نامه امام دیده بودم این کار را بکنند. بغض آیت الله آماده فروریختن است که حرفهایش را تمام میکند. نمیدانم چطور خودش را به آقای هاشمی ميرساند. بوسهای به سر آیتالله میزند و میرود. از محافظان آقای هاشمی هم کاری بر نمیآید!.
میهمان دیگری از صوراسرافیل 92 میگوید. میگوید آقای هاشمی! شما از این کارها کم نداشتید. بنی صدر را صور اسرافیل شما برد. صدام را همینطور. انتخابات 76 را هم صور اسرافیل شما زیر و رو کرد. حتی شکایت شما هم به خدا در انتخابات 84 هم صوراسرافیلی بود که صدایش 8 سال بعد درآمد!.این آخری را که ميگوید صدای کف و سوت صحن مجمع را ميلرزاند. ایثار گران هم چنان به وجد آمده اند که گوی سبقت را از دانشجویان در ابراز احساسات ربوده اند!.
صحبت میهمانان که به پایان میرسد. آیت الله شروع به سخن ميکند. اول خوشآمد گویی بعد یک تشکر از صحبت های میهمان و سپس هم یک شوخی معنادار. آقای هاشمی ميگوید آگر قبل از انتخابات این حرفها را میزدید باید میرفتید اطلاعات جواب میدادید امّا حال باید اطلاعات به شما جواب بدهد! شوخی آیت الله مثل بمب سالن را ميترکاند. انگار همه تازه فهمیدند که چه اتفاقی در انتخابات افتاده؟
آقای هاشمی در ادامه میگوید من شخصا کاری نکردم. پنج دقیقه رفتم اسم نوشتم و آمدم.هرچه بود تدبیر خدا بود. هرچه بود اراده مردم بود. خیلیها میگفتند رأی روستاها به فلان شخص یا مشابه آن است. ولی درست برعکس شد. مردم روستاها بیشتر از شهرها به آقای روحانی رای دادند. بابت این شعور و آگاهی مردم، خدا را شاکرم.
آیتالله از غافلگیری خیلیها از نتیجه انتخابات هم میگوید. آقای هاشمی میگوید که صدا و سیما و تریبونهای رسمی چیز دیگری میخواستند ولی چیز دیگری ميشد. خیلی های دیگر هم بودند که چیزدیگری ميخواستند ولی مردم تمام رشته های آنها را پنبه کردند. آقای هاشمی در ادامه تعبیر بسیار پرمعنایی درباره انتخابات 24 خرداد بکار ميبرد. ایشان از 15خرداد 42 ميگوید.از 22 بهمن 57. از سالهای دفاع مقدس و سازندگی و انتخابات 24 خرداد را از جنس آنها ميداند. از معجزه همراهی آگاهانه مردم. درباره این تعبیر ماندگار باید در آینده بیشتر گفت.
کد مطلب: 16785