به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۱ - ۱۸:۴۶
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۹ ساعت ۲۲:۱۱
کد مطلب : ۱۹۴۹۳۲

قابل پیش‌بینی

قابل پیش‌بینی
گروه اقتصادی
اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در خصوص اعتراضات آبان‌ماه98 اظهارنظری داشته‌اند بر این نکته تاکید دارند که یکی از دلایل وقوع این حوادث به مسائل اقتصادی بازمی‌گردد. مسائلی همچون فقر، بیکاری، تبعیض، فساد و... اگر این پیش‌فرض را در خصوص اعتراضات بپذیریم باید گفت که نه تنها اعتراضاتی که با افزایش قیمت بنزین آغاز شد قابل پیش‌بینی بود بلکه به سادگی می‌توان پیش‌بینی کرد که چنین اعتراضاتی بار دیگر تکرار شوند. برای اثبات این ادعا تنها کافی است به سه شاخص اقتصادی تورم، بیکاری و نرخ رشد اقتصادی در پنج دهه اخیر بنگریم.

با نگاهی به این شاخص‌ها شاهد هستیم که تقریبا در تمامی این سال‌ها نرخ تورم بر خلاف بیشتر کشورهای جهان دو رقمی بوده است، نرخ بیکاری در بیشتر این سال‌ها عددی دو رقمی را نشان می‌دهد و نرخ رشد اقتصادی نیز به شکل میانگین حدود صفر بوده است. هر فردی اگر تنها الفبای علم اقتصاد را هم روخوانی کرده باشد به سادگی می‌تواند پیش‌بینی کند که اقتصادی با چنین ویژگی‌هایی در لبه پرتگاه قرار دارد و هر لحظه امکان سقوط آن که همان فروپاشی اقتصادی است وجود دارد. حال این سه شاخص را می‌باید به فساد گسترده و سیستمی شده موجود، تبعیض‌های آشکار، فشارهای شدید ناشی از تحریم‌ها و گسترش فقر در سال‌های اخیر افزود. آیا در چنین شرایطی باید از اعتراض مردم تعجب کرد و یا آن را به بیگانگان نسبت داد؟! باور کنیم که «از ماست که بر ماست»

واقعیت آن است که اقتصاد ایران به مرحله‌ای رسیده است که واژه بحران برای توصیف شرایط آن کافی نیست و باید واژه‌ای تازه برای توصیف این شرایط ساخت. حتی اگر هیچ‌یک از شاخص‌های منفی موجود وجود نمی‌داشت همین تداوم تورمی دو رقمی طی پنجاه سال به خودی خود نشانگر آن است که راه را اشتباه آمده‌ایم. مطلقا هیچ کشوری در جهان را نمی‌توان یافت که در چنین بازه زمانی طولانی پنجاه ساله‌ای تورم دو رقمی را تجربه کرده باشد! آنچه شرایط موجود را برای مردم غیر قابل تحمل‌تر می‌کند فقدان چشم‌اندازی مثبت از بهبود وضعیت موجود است.

نه خبری از تغییر در سیاست خارجی است، نه اثری از پذیرش حداقل‌هایی از علم اقتصاد و تجربه بشری و نه شنیده شدن صدای بلند اعتراضی مردم، حداقل در موضوعات مربوط به اقتصاد. به نظر می‌آید که همه مسئولان راه‌حل‌ها را می‌دانند اما مشخص نیست که چرا تمایلی به حرکت به سوی اجرایی کردن این راه‌حل‌ها ندارند و تنها به تایید آن در حد حرف و شعار بسنده می‌کنند و خبری از حرکتی در میدان عمل نیست. کوتاه سخن آن که مسیری که اقتصاد ایران حداقل در پنج دهه اخیر در آن حرکت می‌کند به پرتگاه ختم خواهد شد و زمان زیادی هم برای تغییر جهت این اقتصاد بیمار دولتی، رانتی و نفتی باقی نمانده است.
 
برچسب ها: اقتصاد ايران