فقط مانده بود ایشان برای ملت ایران تعیین تکلیف کند!
لندکروزسواری هم سلحشورانهاست،خانم ابوطالبی؟
24 دی 1398 ساعت 15:37
گروه سیاسی: سایت برترینها نوشت: زینب ابوطالبی، مجری شبکه افق سیما احتمالا پرتکرارترین نام در میان ایرانیها از شب گذشته تا امروز بوده. دلیل این اتفاق هم تکه فیلمی است که نشان میدهد او در شبکه افق به بیان نظراتش مشغول است و در جایی میگوید کسانی که با اعتقادات او همراه نیستند و به رفاه و زندگی آرام خود فکر میکنند بهتر است از ایران بروند. شدت انتقادات مردم به او به حدی زیاد بوده که خانم ابوطالبی در صفحه اینستاگرام خود کامنتها را بسته تا بیش از این مورد اهانت قرار نگیرد. یکی از مطالب جالبی که در مورد او نوشته شده، توییت بهروز شجاعی روزنامهنگار شناخته شده است که نوشته:« از خانم ابوطالبی که اینقدر دنبال زندگی سلحشورانه هستند و میفرمایند هر که در این حلقه نیست ایران را ترک کند، یک سوال دارم، قیمت لندکروز امروز چند است و داشتن خودروی لندکروز هم آیا جزو شرایط زندگی سلحشورانه است؟»
...
زینب ابوطالبی، مجری سیما که به دلیل اظهارات عجیبش در شبکه افق، در ساعات گذشته تبدیل به یکی از سوژههای فضای مجازی شده، برای مجموعه صدا و سیما چهرهای شناخته شده است. او که سالهاست در سیما به اشکال مختلف حضور دارد از سال 93 و برنامه نیمه پنهان ماه در شبکه افق به سیما برگشته است. برنامهای که در آن با همسران شهدا مصاحبه میشد؛ نسخه تلویزیونی یک کار ادبی فاخر به نام «به روایت همسر شهید». در سری کتابهای «به روایت همسر شهید»، حبیبه جعفریان، نویسنده و محقق، با همسران شهید چمران، باکری و همت گفتوگو کرده بود و اثرش با تمجیدهای بسیاری مواجه شده بود. اما «نیمه پنهان ماه» جز به زعم سیما اثر تلویزیونی موفقی نبود. اگرچه مجری آن، زینب ابوطالبی در پنجمین جشنواره برگزیدگان جامجم، در کنار فاطمه امینی مجری برنامه ململ، به خاطر اجرای «نیمه پنهان ماه» به عنوان مجری برتر سیما برگزیده شد. زینب ابوطالبی اخیرا در یک برنامه زنده تلویزیونی از شبکه افق، در قامت مجری و کارشناس و در واکنش به شهادت قاسم سلیمانی میگوید: «به برکت خونی که ریخته شده است، اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند و از ایران برود، برود آنجایی که آن رفاه و آن مدل زندگی وجود دارد! اگر هم اعتقاد داریم بنظرم باید جدی بیاییم تو میدان …امروز نشان دادهایم که همه ایرانی ها به گونهای زندگی سلحشورانه نیاز داریم و آن را میپسندیم.» اظهاراتی که با واکنش و انتقاد افرادی از جناحهای فکری و سیاسی متفاوت روبرو شد.
برای مثال علی علیزاده تحلیلگر معروف ساکن لندن درباره این اظهارات توییت کرد: «شاه 11 اسفند 53 گفت، هر کس به حزب رستاخیز اعتقاد ندارد پاسپورتش را بگیرد و از ایران برود. 45 سال بعد مهمان شبکهای که قرار بود رسانه انقلاب باشد، سخن دیکتاتورمآبانه مشابهی میزند. دردناک این که سخنش را به نمایندگی از خون سردار عزیزی میزند که میگفت اگر مردم را از هم جدا کنیم دیگر چه کسی میماند.»
سوسن حسنیدخت خبرنگار واحد مرکزی خبری هم در واکنش به اظهارات ابوطالبی نوشت:«معلوم نيست اين همه نفرتپراكنی در اين موقعيت حساس، چه توجيهی دارد. چه كسانی از دوقطبی كردن جامعه سود میبرند!؟ ايران متعلق به همه ايرانيان است.»
فقط مانده بود ایشان برای ملت ایران تعیین تکلیف کند!
جعفر محمدی هم در سایت عصر ایران نوشت: این صحنه را باید یکی از شرم آورترین لحظات تاریخ تلویزیون در ایران دانست. وقاحت را بدانجا رسانده اند که در برنامه زنده از تلویزیونی که با پول ۸۰ میلیون ایرانی اداره می شود، بی هیچ شرمی می گویند که اگر مثل ایشان فکر نمی کنیم، جمع کنیم و از ایران برویم! مگر ایران ملک طلق تو یا هر کس دیگری است که این گونه برای مردمانش تکلیف معین می کنی؟
همان حرفی را که ۴۵ سال پیش شاه میگفت، اینک یک دختر جوان در رسانهای میگوید که به جای ملی بودن، به خانه خاله شبیه شده است.
مقصر، او نیست، کسانی هستند که تریبون مردم را دست او داده اند تا این گونه نفرت بپراکند. وقتی پای بزرگان این قوم را از تلویزیون کوتاه کنند، طبیعی است که زبان خردان، دراز می شود. تبر زدن بر درخت یگانگی ملت ایران، گویا رسالت بعضی ها شده است و خدا می داند که در آن سوی پرده ها چه می گذرد.
کد مطلب: 195733