یکی از این روشها نوشتن داستان عاشقانه است. با بررسی اجمالی تاریخ ادبیات متوجه میشویم بسیاری از نویسندگان
داستان و رمانهای عاشقانه جدید یا قدیمی را زنان تشکیل میدهند. شخصیتهایی مثل رت باتلر در بر باد رفته حاصل آفرینش یک زن هستند و همین شخصیتها هم در ذهنها ماندگار شدهاند؛ اما اینکه چرا این طور است جای بحث و بررسی دارد. در این مقاله با دلایلی آشنا میشوید که میتوانند تا حدود زیادی توضیح دهند چرا اکثر نویسندگان داستانهای رمانتیک را زنان تشکیل میدهند.
1. آنها میدانند زنان چه میخواهند
جین ایر، غرور و تعصب، منسفیلد پارک و بلندیهای بادگیر، هر کدام جزو آثار برجسته ادبیات کلاسیک هستند که هم عاشقانهاند و هم توسط زنان نوشته شدهاند. با نگاهی به این داستانها میتوان متوجه یک نکته اساسی شد؛ زنان میدانند یک عاشقانه جذاب برای هم جنسهای خودشان باید چه ویژگیهایی داشته باشد؛ به همین دلیل هم با تبحر زیادی سعی میکنند این ویژگیها را در رمانها و شخصیتهای داستانیشان خلق کنند. برای مثال شخصیت آقای دارسی در غرور و تعصب مرد کم حرف، منزوی، مهربان و مراقبی است که از قضا ثروت زیادی هم دارد و در دورانی که زنان به تنهایی نمیتوانستند کار کنند و استقلال پیدا کنند، ثروت زیادش را به همسرش میبخشید و زندگی او یک شبه رویایی میشد. این مرد به نظر دست نیافتنی میرسد و در نهایت دل در گروی دختری میبندد که او هم عاشق مرد شده است. در جین ایر هم شخصیت آقای راچستر بی شباهت به آقای دارسی نیست؛ مردی متمول، جنتلمن و عاشق. بنابراین نویسندگان زن با توجه به توقعاتی که هم جنسهایشان از داستانهای عاشقانه دارند، دست به کار خلق یک اثر رمانتیک میشوند و اغلب هم موفقیت زیادی به دست میآورند.
2. عشق رمانتیک بخش بزرگی از زندگی آنهاست
جالب است بدانید عشق رمانتیک قدمت زیادی ندارد و در جامعه شناسی مفهوم نسبتا جدیدی است؛ با این وجود نمیتوان انکار کرد که این نوع عشق بخش مهمی از زندگی اگر نه تمام زنان؛ بلکه عده زیادی از آنها را تشکیل میدهد. بسیاری از دختران از همان کودکی خودشان را در لباس عروس متصور میشوند و نقش مادری را با عروسکهایشان تمرین میکنند. بعضیها فهرستی از ترانهها، کتابها و فیلمهای عاشقانهای دارند که ارتباط بیشتری با آنها برقرار کردهاند. تصویر مردی که با تمام وجود عاشقشان شده و برای رسیدن به آنها خودش را به آب و آتش میزند، در بسیاری از داستانهای دوران کودکی آنها هم مرتبا باز تولید شده است. بنابراین طبیعی است که عشق رمانتیک بخش مهمی از زندگی زنان باشد و دوست داشته باشند از طریق نوشتن و خواندن این بخش را شکوفا کنند و تصویر ایدهآلشان را به چالش بکشند.
3. تصویر ایده آل را به مردان آموزش میدهند
نوشتن داستانهای عاشقانه میتواند جریانی از سبک زندگی جدید را ایجاد کند. گفته میشود بیشتر مردان خلاقیتشان در امور عاشقانه را از طریق نگاه کردن به جریانهای روز اجتماعی به دست میآورند؛ برای مثال چند سالی است که سورپرایز کردن با خواستگاری در دنیا باب شده است؛ بنابراین اگر یک نویسنده زن رمانی عاشقانه بنویسد و آن رمان جریان ساز شود؛ طبیعی است که به نظر برسد در حال آموزش دادن حداقلی از استانداردهای عاشقانه به مردان خواهد بود. برای مثال با
بررسی چند کتاب با موضوع عاشقانه که نباید خواندن آنها را از دست بدهید، متوجه خواهید شد کدام مردان در این کتابها جنتلمن محسوب میشوند و نوع رفتارشان در مقایسه با زنان چگونه است. به همین دلیل هم به نظر میرسد بسیاری از نویسندگان زن به صورت ناخودآگاه سعی دارند بخشی از آموزش عشق رمانتیک به مردان را بر عهده بگیرند و به مردانی که شاید بیش از هر چیز به شغل و درآمدشان اهمیت دهند؛ اهمیت عشق رمانتیک را یادآوری کنند.
4. میخواهند مرد ایدهآل را حداقل در داستان پیدا کنند
در دنیای واقعی پیدا کردن مرد ایده آل آنقدرها هم کار آسانی نیست؛ به ویژه وقتی ملاکتان از ایده آل بودن استانداردهایی باشد که زنان در داستانهایشان خلق کردهاند. داستانها تنها بخشی از نُرم جامعه را تشکیل میدهند؛ در حالی که خانواده، قوانین جامعه، گروه دوستان، تحصیلات و مطالعات فرد میتواند بخش سنگینتر وزنه شکل دادن به شخصیت مردان را در بر بگیرد. هنوز هم بسیاری از کلیشههای جنسیتی درباره مردان به کرات باز تولید میشوند؛ مرد نباید گریه کند، مرد باید بسیار قوی باشد، مرد مغرور است و نمونههای مشابه همگی باعث شدهاند تصویر واقعی مردان با آنچه زنان توقع دارند، متفاوت باشند. بنابراین یافتن مرد صد درصد دلخواه در داستانها قطعا میتواند دلنشین باشد، مردی که وفادار است، مردی که چشمش جز زن مورد علاقهاش کس دیگری را نمیبیند، مردی که با محبت و گفتگو سعی میکند مشکلات را برطرف کند و مردی که حمایت کردن از زنان را بلد است. به همین خاطر هم طبیعی است که رمانهای عاشقانه بهترین محل برای ظهور چنین مردی باشند. البته باید به خاطر داشت که بسیاری از نویسندگان مرد هم در خلق شخصیتهای رمانتیک بسیار موفق عمل کردهاند؛ برای مثال شخصیت فلورنتینو در
کتاب عشق در سالهای وبا که توسط گابریل گارسیا مارکز خلق شد، بیشتر ویژگیهای یک مرد عاشق پیشه را داشت؛ وفاداری قلبی، انتظار برای معشوق، فکر کردن مداوم به معشوق و ... اما کسی چه میداند؛ شاید تصویر فلورنتینو هم وام گرفته از تصاویر مردانی باشد که زنان آنها را خلق کردهاند.
5. مراقب خطر عاشقانهها باشید
با وجود اینکه خواندن رمانهای عاشقانه و دیدن فیلمهایی با این مضامین همیشه زیباست و جذابیت خاص خودش را دارد؛ اما نباید فراموش کرد که در دنیای واقعی اغلب اوقات خبری از تصاویر ایده آل نیست. روابط نیاز به تلاش و گذشت دارند؛ به گفتگو و پیدا کردن راه حل برای مشکلات احتیاج دارند و هیچ رابطهای نیست که بدون فراز و نشیب باشد. اگر بخواهید دقیقا مثل داستانها فکر کنید و توقع داشته باشید، ممکن است هرگز موفق نشوید فرد مناسبتان را پیدا کنید. بنابراین دست به کار شوید و خودتان عاشقانه خودتان را خلق کنید.