به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۴:۲۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۲ ساعت ۱۰:۴۴
کد مطلب : ۲۱۹۷۴۰
ترجیحم این است کار نکنم اما به قشر و جنسیتی خاص محدود نشوم

با تشکیل گروه بانوان موافق نیستم

با تشکیل گروه بانوان موافق نیستم
گروه فرهنگی: یکی از عوامل ماندگاری موسیقی و سبک‌های مختلف آن، تداوم فعالیت گروه‌هاست و ادامه فعالیت گروه‌ها نیز منوط به وجود حمایت‌های مادی و معنوی است. ادامه فعالیت موسیقی ایرانی نیز بخشی از موفقیت خود را مدیون گروه‌هایی است که طی این سال‌ها فعالیت کرده‌اند و با برگزاری کنسرت‌ها و حضور در جشنواره‌های مختلف به ارائه آثار قدیمی و جدید پرداخته‌اند.«بانگ نو» به سرپرستی نسترن سادات هاشمی (نوازنده، آهنگساز و مدرس دانشگاه) یکی از گروه‌هایی است که در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت می‌کند. نسترن سادات هاشمی از محضر اساتیدی چون علی‌اکبر فروزش، اسماعیل صفری، امیر اسلامی، شریف لطفی و مهران روحانی، اردوان کامکار، مجید کیانی و حسین علیزاده بهره برده و با گروه‌های «خورشید» به سرپرستی مجید درخشانی و گروه «شیدا» به سرپرستی زنده‌یاد محمدرضا لطفی همکاری کرده است.نسترن سادات هاشمی درباره تولید و ارائه آثار ایرانی با حال و هوای امروز و مسائل و مشکلات امروزی، می‌گوید: ما در هر زمانه‌ای باید با زبان همان مقطع صحبت کنیم، همانطور که در اوائل انقلاب کانون «چاووش» تشکیل شد و توسط اعضای آن موسیقی به رنگ همان زمانه درآمد. من نیز به عنوان موزیسین اول باید نیازهای جامعه را بشناسم. نه قرار است موسیقی صد سال پیش را به خورد مردم بدهم و نه قرار است آن محتوای ارزشمندی که به دستم رسیده را زیر سوال ببرم و بببینم، عموم مردم چه دوست دارند و همان را به آنها بدهم.

گروه موسیقی «بانگ نو» به چه کارهایی مشغول است و بحران کرونا چه تاثیری بر فعالیت‌هایتان داشته است؟
من به اتفاق اعضای گروه آخرین کنسرت‌مان را در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته برگزار کردیم و پس از این اتفاق بیماری کرونا شیوع پیدا کرد، به همین دلیل در حال حاضر تمرین نداریم زیرا به هرحال تعداد اعضای گروه حدود 12 نفر است و سلامتی دوستان برایم مهم است. حال نیز منتظریم تا انشالله شرایط بهتر شود و باز هم دور هم جمع شویم. علاوه بر اینکه دو، سه رپرتوار آماده داریم و اگر قرار بر برنامه آنلاین باشد، می‌توانیم به اجرای آنها بپردازیم. زیرا به هرحال گروه «بانگ نو» تمرینات منسجم و مستمری داشته است.

حضور در جشنواره‌ها چه تاثیری بر فعالیت سالانه گروه‌ها دارد و وجود چنین رویدادهایی را تا چه حد موثر می‌دانید؟
ما در کشور یک رویداد منسجم داریم و آن جشنواره موسیقی فجر است. اولا اینکه ظرفیت جشنواره فجر به این شکل نیست که تمام گروه‌های فعال در آن شرکت کنند تا لااقل هر سال یک اجرا داشته باشند. گروه من سال گذشته برای اولین بار به جشنواره موسیقی فجر دعوت شد. البته خودم در دوره‌های قبل با گروه‌های دیگر در این رویداد حضور یافته بودم. مورد دیگر اینکه برگزاری سالی یک بار جشنواره‌ فجر آنقدر کم است که نمی‌توان برای آن برنامه‌ریزی دقیق و خاصی کرد؛ اما با این حال وجودش بهتر از نبودن آن است. در کل امیدمان این است جشنواره‌ موسیقی فجر و دیگر رویدادها به صورت ماهانه یا فصلی برگزار شوند یا اینکه تورهایی داخلی با محوریت موسیقی برگزار شود تا حداقل گروه‌ها بتوانند به اجرای رپورتوارها و آثاری که ماه‌ها برای آنها زحمت کشیده‌اند، بپردازند. طی این روند کنسرت‌ها و برنامه‌هایی نیز در دیگر شهرها برگزار می‌شود که اتفاق خوبی است.

شما طی سال‌های فعالیتتان از محضر اساتید مطرح بهره برده‌اید. آنچه که به طور کلی از آنها آموخته‌اید و همواره با شماست، و بر نحوه فعالیت شما تاثیر گذاشته،‌ چیست؟
بخشی از آموزش‌هایی که از اساتید فرا می‌گیریم درباره علم و فن و تکنیک است که همواره وجود دارد و همه استادان و هنرجویان با آن مواجهند و تجربه‌اش کرده‌اند. به نظرم مهم‌ترین بخش این روند مقوله اخلاق و اصول و آداب موسیقی است که در گروه‌نوازی‌ بسیار اهمیت دارد، زیرا واقعا در زمینه اخلاق گروهی و همکاری‌های جمعی کمی ضعیف هستیم. لذا آنهایی که با اساتید بزرگ، آنهم افراد منضبط و منظمی چون استادان حسین علیزاده و زنده‌یاد محمدرضا لطفی کار کرده‌اند، به نوعی می‌آموزند نظم چیست و کار گروهی یعنی چه. چنین افرادی مطمئنا آموزه‌هایشان را به دیگران انتقال خواهد داد و خب من نیز از محضر این دو استاد استفاده کرده‌ام و از آنها بسیار آموخته‌ام. به هرحال همکاری‌های گروهی نیازمند سیستمی دقیق و منظم است و به آدمی در راس نیاز دارد که خودش بر همه اصول و مسائل مهم اخلاقی و حرفه‌ای مقید است. آن شخص پس از انجام وظایفش می‌تواند از اعضای گروهش توقع نظم داشته باشد.

این نظم و انضباط در گروه «بانگ نو» چه جایگاهی دارد؟
خداراشکر اعضای گروه من بسیار منظم هستند و افرادی که طی این سال‌ها با من همکاری کرده‌اند بسیار با اخلاق و با انضباط بوده‌اند. به هر حال من به مدت پنج سال نوازنده گروه «شیدا» به سرپرستی زنده‌یاد لطفی بوده‌ام و سال‌ها با آقای مجید درخشانی همکاری کرده‌ام و نظم و ترتیب فعلی تاثیری است که از این اساتید گرفته‌ام. زمانی که با زنده‌یاد لطفی همکاری می‌کردم می‌دیدم که ایشان نسبت به همه چیز بسیار دقیق است . یا مثلا در دوران تحصیلات مقطع کارشناسی ارشد با استاد شریف لطفی کلاس‌های چون ارکستر، گروه‌نوازی  داشتم و از ایشان در زمینه فعالیت‌های گروهی بسیار آموختم. در واحدهای ارکستر بیش از هرچیز از از ایشان درس جامعه‌شناسی و اخلاق می‌گرفتیم. به هر حال این آموزه‌ها بر نحوه فعالیت من تاثیر گذاشته است. حتی می‌توان گفت با داشتن روابط سیستماتیک در گروه می‌توان با تمرینات کمتر به نتایج مثبت رسید و این روند بر حس و حال اعضا و اثر تاثیر مثبت خواهد داشت.

با تشکیل گروه موسیقی «بانوان» موافقید؟
هیچ‌گاه اجرای اختصاصی برای بانوان نداشته‌ام و شخصا تشکیل گروه بانوان را دوست ندارم و با آن موافق نیستم. همواره برای خوانندگان خانمی که نمی‌توانند اجرا داشته باشند و در این زمینه محدودیت دارند، غصه می‌خورم. شخصا معتقدم اجرا برای یک گروه از مخاطبان چه خانم‌ها چه آقایان، آن تاثیرگذاری لازم را نخواهد داشت، به همین دلیل هم هست که هیچ‌گاه اجرای بانوان نداشته‌ام.

بله دسته‌بندی مخاطبان و خط ‌کشی‌های جنسیتی آن تاثیر لازم را نخواهد داشت، زیرا موسیقی متعلق به همه است، از هر قشر و با هر جنسیت.
بله. البته من برای دوستان و همکارانی که گروه بانوان تشکیل می‌دهند و به اجرا برای خانم‌ها می‌پردازند نسخه نمی‌پیچم و نظراتم در اینباره شخصی است و آدم‌ها نظرات و سلایق مختلف دارند. به هر حال ترجیحم این است کار نکنم اما به قشر و جنسیتی خاص محدود نشوم، با توجه به کمبودی که در زمینه خوانندگان داریم، امیدوارم روزی این امکان میسر شود که از وجود خوانندگان خانم کشور که بسیار خوش صدا هستند بهره ببریم.

نوازندگان خانم به لحاظ کمی و کیفی چه وضعیتی دارند؟
سال‌هاست به عنوان سرپرست گروه و آهنگساز فعالیت می‌کنم و آلبوم‌هایی را نیز منتشر کرده‌ام، بر همین اساس می‌توانم بگویم در  بخش نوازندگان خانم تقریبا مشکلی نداریم و دچار کمبود نیستیم. به عنوان نوازنده خانم نیز به لحاظ جنسیتی با مشکلی مواجه نشده‌ام. البته در شهرستان‌ها گاه مشکلاتی وجود دارد. من سال گذشته در شهر دماوند به اجرای کنسرت پرداختم و گروه‌مان مختلط بود. با اینکه این شهر محدودیت‌های خاص خود را دارد اما با مشکلی مواجه نشدیم. به عنوان نوازنده هیچ‌گاه به این فکر نکرده‌ام که خانم هستم و آنچه برایم اهمیت داشته سازم بوده است.

سال گذشته در کنسرتتان قطعاتی را با اشعار حسین منزوی و هوشنگ ابتهاج اجرا کردید. اتفاق خوبی است که شعر معاصر را با موسیقی ایرانی و دستگاهی بشنویم. بگویید شعر و ادبیات امروز در گروه «بانگ نو» چه جایگاهی دارد؟
در فرهنگ ایران از گذشته تاکنون موسیقی و ادبیات دو جز جدایی‌ناپذیر بوده‌اند و این یگانگی را در آثار اساتید بزرگمان نیز می‌بینیم و استادی چون پرویز مشکاتیان نیز بر آن تاکید داشته‌اند. در موارد بسیاری می‌توانیم بیان ذهنی‌مان را در قالب یک شعر بوسیله اصوات به تصویر بکشیم. یعنی مثلا من می‌توانم محتوای شعر مورد علاقه‌ام را به وسیله صوت نقاشی کنم. شخصا به شعر معاصر علاقه بسیاری دارم و اعتقادم این است که باید فرزند زمانه خود بود. من باید در اثرم از گنجینه‌های موسیقی ایران در قالب زبان امروز و نیازهای جامعه امروزی استفاده کنم. شعر نیز بخشی از این ماجراست و زمانی که از شعر معاصر استفاده می‌کنیم، دغدغه‌ها و مسائل آدم‌های امروزی را مد نظر قرار داده‌ایم. شعر هنرمندی چون استاد حسین منزوی زبان انسان و جامعه امروز است. در این میان من موزیسین امروزی نیز بر اساس جغرافیایی که در آن زیست می‌کنم، طبق فرهنگ همین سرزمین به تولید اثر می‌پردازم و این پیوند شعر و موسیقی است که به کمک من می‌آید. به طور مثال آلبومی دارم که «شعر زن» نام دارد و بر اساس یکی از اشعار حسین منزوی تولید شده است. به نظرم این شعر از زن امروز می‌گوید و درباره او صحبت می‌کند؛ زنی که از داستان‌ها و تعاریف ظاهری فارغ است. آنچه در اشعار قدیمی می‌‌خوانیم و می‌شنویم مثلا تعریف از مو و چشمان زن است که البته چنین اشعاری در جایگاه خودشان زیبا و با ارزشند. به نظرم ویژگی‌های زن امروز محدود به مو و چشم و امروز نیست. ویژگی زن امروز پتانسیل‌ها و توانمندنی‌های اوست و من به عنوان انسانی امروزی ترجیح می‌دهم با این منظر و محتوا فعالیت کنم تا علاوه بر ارتباط با مخاطبان پیامم را نیز انتقال دهم.

با این نظریه موافقید که موسیقی ایرانی باید با حال و هوای امروز و مسائل و مشکلات امروزی به مخاطبان ارائه شود؟
ما در هر زمانه‌ای باید با زبان همان مقطع صحبت کنیم، همانطور که در اوائل انقلاب کانون چاووش تشکیل شد و توسط اعضای آن موسیقی به رنگ همان زمانه درآمد. من نیز به عنوان موزیسین اول باید نیازهای جامعه را بشناسم. نه قرار است موسیقی صد سال پیش را به خورد مردم بدهم و نه قرار است آن محتوای ارزشمندی که به دستم رسیده را زیر سوال ببرم و بببینم عموم مردم چه دوست دارند و همان را به آنها بدهم.

پس تکلیف خواست و سلیقه مردم چه می‌شود؟
جامعه فعلی، جامعه فست فود است. آیا فست فود همیشه برای آدم‌ها مفید است؟ فست فود در موسیقی یعنی آثاری که در سطح قرار دارند و نیازمند درک سطحی هستند و مخاطب را دچار هیجان آنی می‌کند. پس از پایان اثر نیز هرآنچه ایجاد شده از ذهن مخاطب می‌پرد. آدم‌ها نظرات و سلایق مختلفی دارند و برخی انتخاب می‌کنند فست فود بسازند، اما  قرار نیست من چنین کاری کنم. در کل اتفاقا همه نوع موسیقی برای جامعه لازم است. فست فود هست و لازم است ته‌چین رسمی نیز وجود داشته باشد. در این میان تلاشم این است از ارزش‌هایی که به من رسیده و از محتوای اصلی موسیقی ایرانی استفاده کنم. البته من چند سالی نیز موسیقی جهانی خوانده‌ام و تئوری موسیقی غربی را آموخته‌ام و در این زمینه شاگرد استاد مهران روحانی بوده‌ام و در بخش‌های مذکور نیز فعالیت کرده‌ام. کلا سعی می‌کنم از علم روز موسیقی دنیا استفاده کنم و آن فضاهای مدالی که در موسیقی ایرانی داریم را به کار بگیرم و با بیان امروز به تولید و ارائه آثارم بپردازم.

آیا موافقید که موسیقی ایرانی مخاطبان خود را از دست داده است؟
من آموزشگاه موسیقی دارم و بر اساس مشاهداتم می‌توانم بگویم اتفاقا بسیاری از جوان‌های امروز به سمت موسیقی ایرانی آمده‌اند و می‌آیند. موسیقی ایرانی طرفدران خود را دارد و بر تعداد آنها افزوده می‌شود. البته باید یادمان باشد که موسیقی کلاسیک هر مملکتی همواره در اقلیت بوده است. در دیگر کشورها نیز اجرای خوانندگان پاپ نسبت به کنسرت‌های کلاسیک طرفداران بیشتری دارد. می‌توان گفت موسیقی کلاسیک نسبت به دیگر گونه‌ها در عمق است و هر‌آنچه در عمق است، سخت‌تر به دست می‌آید در نتیجه طرفداران کمتری دارد. اما این موضوع نباید باعث دلسردی شود زیرا قرار نیست همه آدم‌ها همرنگ جماعت شوند و هرکس باید مسیر خودش را برود.

اگر مطلب و موضوعی ناگفته مانده درباره‌اش توضیح دهید.
مردم تا آنجا که می‌توانند موسیقی خوب گوش کنند و در این زمینه تلویزیون، رادیو و دیگر رسانه‌ها نقش بسزایی دارند. به هرحال عامه مردم نیز موسیقی با محتوا و با ارزش را دوست دارند فقط آن را نمی‌شناسند. چقدر خوب است که از طریق رسانه‌ها خوراک خوب به مردم دهیم و باعث ارتقاء سلیقه‌شان شویم.